حدود: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{Sحدّ به چه معناست و براي چه مواردي اين مجازات قرار داده شده است؟S} {Jبدون شك، ن...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۳۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{Sحدّ به چه معناست و براي چه مواردي اين مجازات قرار داده شده است؟S}
{{شروع متن}}
{Jبدون شك، نظام كيفري قديمي‎ترين مقرراتي را دارد كه هماهنگ با تحول زندگي اجتماعي بشر به حيات و توسعه خود ادامه داده است. حقوق كيفري اسلام ضمن تبيين مصالح و ارزش¬هاي بنيادين جامعه ضمانت اجرائي مناسبي مقرر مي‎دارد؛ كه در فقه اسلامي با عنوان حدود مطرح است.
{{سوال}}
حدّ در لغت به معناي منع است و حديد نيز از همين ريشه مي‎باشد، چون سخت و ممتنع است، به دربان حداد گفته مي‎شود، چون مانع ورود مردم مي‎شود؛ مجازات‎هاي مقدر شرعي را از آن لحاظ حد ناميده‎اند كه مانع مردم از ارتكاب گناهان مي‎شود. در فقه القرآن آمده: الحد في اللغة المنع وحد العاصي سمي به لأنه يمنعه عن المعاودة «حد در لغت به معناي منع است، و در حد گناهكار به اين اسم ناميده شده، بدان جهت كه او را از بازگشت به گناه منع مي‎كنند. » نيز در شرح فتح القدير مي‎نويسد:, «انّها موانع قبل الفعل، زواجر بعده اي العلم شرعيتها يمنع الاقدام علي الفعل و ايقاعها بعده يمنع العود اليه؛  «حدود قبل از وقوع فعل مجرمانه مانع ارتكاب آن مي‎شوند و پس از وقوع براي جلوگيري از ارتكاب ديگران اجرا مي‎شود، يعني اطلاع از قانوني شدن مجازاتها، انسان را از اقدام به فعل مجرمانه باز مي‎دارد، و اجراي مجازات مجرم، وي و ديگران را از تكرار جرم باز مي‎دارد.
حدّ به چه معناست و برای چه مواردی این مجازات قرار داده شده است؟
در اصطلاح، حد به مجازاتي گفته مي‎شود كه نوع، ميزان و كيفيت آن در شرع تعيين شده است. فقها گفته‎اند:, كل ماله عقوبة مقدرة يسمي حدا،  «هر آنچه كه داراي مجازات مقدر و معين شرعي است، حد ناميده مي‎شود». بدين ترتيب، حدود كيفرهاي تعبدي هستند که نص صريح كتاب و سنت بر آنها دلالت دارند و ميزان و كيفيت آنها در شرع مشخص شده است، قانونگذار عادي حق تصرف در آن را ندارند.
{{پایان سوال}}
مصالحي بنيادين در زندگي وجود دارند که از اهميت بسيار بالايي برخوردار هستند و فقط حفظ آنها لازم است و آنها «پنج چيز است كه در شريعت همه پيامبران حفظ آنها لازم و قطعي به شمار مي‌آيد: دين، نفس، مال،‌ نسب و عقل. حفظ دين به اقامه عبادات و كشتن كافران و مرتدان، و اجراي حد بر كساني كه دين را سبك شمارد؛ حفظ نفس به قصاص كردن و ديه گرفتن است؛ حفظ نسب به نكاح و منع از زنا و لواط و امثال آن و جريان حد بر مرتكب آنهاست؛ حفظ عقل كه موجب امتياز انسان از حيوانات است به منع از آشاميدن شراب و ديگر چيزهاي مست كننده و اجراي حد بر مرتكب آنهاست».
{{پاسخ}}
مصالح نامبرده كه به ضروريات پنجگانه معروفند، اركان تشكيل دهنده يك جامعه به شمار مي‌روند و هر تجاوزي به آنها در واقع تجاوز به اصل جامعه است. به همين دليل، اسلام از آنها دفاع مي‌كند و تلاش دارد تا حريم اين ارزش¬هاي بنيادين از تجاوز مصون بماند، زيرا دوام و بقاي جامعه در گرو وجود اين مصالح است و هر گونه سهل انگاري در حفظ و حمايت از آنها به سقوط تدريجي جامعه مي‌انجامد، لذا حدود جهت پاسداري از مصالح بنيادين جامعه و پيشگيري از حريم و تجاوز به حريم اجتماع وضع شده¬اند و اقامه حد بر مرتكبان جرايم حدي تا آنجا اهميت دارد كه پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «اقامه حدّ بهتر از (باريدن) باران در چهل صبح است».  
{{درگاه|واژه‌ها}}
امام موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ فرمودند: در تفسير آيه شريفه {Qيحيي الأرض بعد موتها Q} فرمودند: خداوند زمين را به وسيله باران زنده نمي‌كند، بلكه مرداني را بر مي‌انگيزاند كه عدالت را زنده كنند، سپس زمين به خاطر احياي عدالت زنده مي‌شود. بعد فرمودند: يقيناً اجراي حد در راستاي اقامه عدالت سودمند‌تر است از چهل شبانه روز باران» اين سودمندتر بودن براي آن است كه سلامت و امنيت اجتماعي اساس همه چيزهاست. باران پربركت، فراواني نعمت و... همه در سايه امنيت مفيدند و كارساز. در اهميت امنيت همين بس كه حضرت ابراهيم ـ عليه السّلام ـ وقتي خانه كعبه را بنا نهاد، نخستين تقاضاي او از خداوند درباره امنيت مكه بود، {Qرب اجعل هذا بلداً آمناً Q} چون كه تنها در سايه امنيت است كه جامعه شكوفا مي‌گردد و اجراي حدود تأمين كننده امنيت اجتماعي و احقاق حقوق است.J}
'''حدود''' مجازات‌هایی را گویند که نوع و کیفیت آن در شرع (کتاب یا سنت بودن اختلاف است) آمده است. تعزیر بر خلاف حد است که به تناسب زمان و مکان قابل تغییر است. برخی فقها، قائل به تعطیلی حدود در زمان غیبت هستند. به حد زنا، حد ملحقات زنا (لواط و مساحقه)، حد قذف، حد مسکر، حد سرقت، حد محارب، حدود گفته می‌شود.
 
== تعریف حد ==
حد در لغت به معنای منع است و به دربان، حداد گفته می‌شود؛ زیرا مانع ورود مردم می‌شود. مجازات‌های مشخص شده شرعی را از آن لحاظ حد نامیده‌اند که مانع مردم از ارتکاب گناهان می‌شود.<ref>نجفی، محمد حسین، جواهر الکلام، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، بی‌تا، ج۴۱، ص۲۵۴.</ref> در فقه القرآن آمده: «حد در لغت به معنای منع است، و در حد گناهکار به این اسم نامیده شده، بدان جهت که او را از بازگشت به گناه منع می‌کنند<ref>سعید قطب الدین، فقه القرآن؛ قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۳۶۶.</ref>
 
در اصطلاح، حد به مجازاتی گفته می‌شود که نوع، میزان و کیفیت آن در شرع تعیین شده است.<ref>قانون مجازات اسلامی، مصوب ۱۳۷۰، ماده ۱۳.</ref> فقها گفته‌اند: «هر آنچه که دارای مجازات مقدر و معین شرعی است، حد نامیده می‌شود.»<ref>جواهر الکلام، همان، ص۲۵۴.</ref> بدین ترتیب، حدود کیفرهای تعبدی هستند که نص صریح کتاب و سنت بر آنها دلالت دارند و میزان و کیفیت آنها در شرع مشخص شده است، قانونگذار عادی حق تصرف در آن را ندارند.
 
== مصادیق حد ==
{{نوشتار اصلی|تفاوت نظر اهل‌سنت و امامیه درباره تعداد حدود}}
[[علامه حلی]] حدود را شش مورد می‌داند: ۱. [[حد زنا]]؛ ۲. حدود ملحق به [[زنا]] ([[لواط]]، [[مساحقه]] و قوادی)؛ ۳. حد [[قذف]]؛ ۴. حد مسکر؛ ۵. حد سرقت؛ ۶. حد محارب.<ref>نجم الدین، ابوالقاسم، حلی، شرایع الاسلام، قم، اسماعیلیان، چاپ سوم، ج۴، ص۱۰۶.</ref> که اکثر فقیهان امامیه از این نظر تبعیت کرده‌اند.<ref>جواهر الکلام، پیشین، ج۴۱، ص۲۵۵، موسوی خمینی، سیدروح الله، تحریر الوسیله، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ج۲، ص۴۱۰.</ref> البته بعضی قائل هستند که حدود در واقع هشت مورد است، زیرا هر یک از لواط، مساحقه و قوادی، به تنهایی سبب مستقلی برای ثبوت حد به‌شمار می‌آیند،<ref>مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهه، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب، ۱۴۱۸ ق، ص۱۷.</ref> در قانون مجازات اسلامی نیز حدود هشت تا احصا شده است.<ref>قانون مجازات اسلامی، ماده ۶۳، ۱۰۸، ۱۲۷، ۱۳۵، ۱۳۹، ۱۶۵، ۱۹۷، ۱۸۳.</ref> در هر حال، فقیهانی که حدود را شش تا شمرده‌اند، در ادامه بحثشان مواردی دیگری را نیز از جرائم حدی شمرده‌اند.<ref>تحریر الوسیله، همان، زین الدین جبلی عاملی، شرح لمعه، بیروت، دار العالم الاسلامی، بی‌تا، ج۹، ص۳۰۶.</ref>
 
فقیهان [[اهل سنت]]، نیز در تعداد حدود اختلاف نظر دارند، اقوال متعددی در این زمینه نقل شده است: شافعیه حدود را هفت تا می‌داند «حد جراحات، حد لواط، حد ارتداد، حد زنا، حد سرقت، حد مشروبات الکلی، حد قذف»؛ مالکیه بر این تعداد «حد محاربه» را افزوده است.<ref>الجزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۵، ص۷–۱۲.</ref> در این میان، حنفیه می‌گوید: حدود همان است که در قرآن به آنها اشاره شده است:<ref>الجزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۵، ص۷–۱۲.</ref> حد زنا،<ref>سوره نور، آیه ۲.</ref> حد سرقت،<ref>سوره مائده، آیه ۳۸ و ۳۹.</ref> [[حد شرب خمر]] (در قرآن نیامده است)،<ref>سوره مائده، آیه ۹۰.</ref> حد محارب،<ref>سوره مائده، آیه ۳۳.</ref> [[حد قذف]].<ref>سوره نور، آیه ۴ و ۵.</ref>
 
== تفاوت حد و تعزیر ==
{{نوشتار اصلی|تعزیر و تفاوت‌های آن با حدود}}
[[تعزیر]] مجازات‌هایی است که نوع و میزان آن را قاضی به تناسب جرم معین می‌کند؛ برخلاف حدود که همه چیز آن مشخص است. ملاک اصلی تعزیر کمتر بودن آن از حد است. در تعزیر زمان و مکان مهم است و کیفیت تعزیر را تغییر می‌دهد؛ برخلاف حدود.
 
== حدود در قرآن ==
مجازات چهار جرم در قرآن به صراحت آمده است: حد محاربه، حد زنا، حد قذف، حد سرقت. مجازات لواط، مساحقه، ارتداد که به عنوان حدود شناخته می‌شوند از سنت و روایات استخراج شده‌اند.
 
در قرآن آمده است که زنی که مرتکب فحشا می‌شود را در خانه حبس کنید<ref>سوره نساء، آیه ۱۵.</ref> پس از آن در سوره نور آمده است که مرد و زن زنا کار را هر کدام صد تازیانه بزنید.<ref>سوره نور، آیه ۲.</ref>
 
حد قذف (اتهام زنا به زنان) در قرآن هشتاد تازیانه است.<ref>سوره نور، آیه ۴.</ref> و حد سرقت، قطع دست است.<ref>سوره مائده، آیه ۳۸.</ref> و حد محارب هم قتل، قطع دست و پا، و تبعید است.<ref>سوره مائده، آیه ۳۳.</ref>
[[پرونده:کتاب حدود، تعزیرات و قصاص نوشته ابوالقاسم گرجی.jpg|بندانگشتی|کتاب «حدود، تعزیرات و قصاص» نوشته ابوالقاسم گرجی|281x281پیکسل]]
== ماهیت حد ==
مصالحی بنیادین در زندگی وجود دارند که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هستند و فقط حفظ آنها لازم است و آنها «پنج چیز است که در شریعت همه پیامبران حفظ آنها لازم و قطعی به‌شمار می‌آید: دین، نفس، مال، نسب و عقل. حفظ دین به اقامه عبادات و کشتن کافران و مرتدان، و اجرای حد بر کسانی که دین را سبک شمارد؛ حفظ نفس به قصاص کردن و دیه گرفتن است؛ حفظ نسب به نکاح و منع از زنا و لواط و امثال آن و جریان حد بر مرتکب آنهاست؛ حفظ عقل که موجب امتیاز انسان از حیوانات است به منع از آشامیدن شراب و دیگر چیزهای مست کننده و اجرای حد بر مرتکب آنهاست».<ref>مجلسی، محمد باقر، رساله حدود، قصاص و دیات، ص۱۰.</ref>
 
مصالح نامبرده که به ضروریات پنجگانه معروفند، ارکان تشکیل دهنده یک جامعه به‌شمار می‌روند و هر تجاوزی به آنها در واقع تجاوز به اصل جامعه است. به همین دلیل، اسلام از آنها دفاع می‌کند و تلاش دارد تا حریم این ارزش‌های بنیادین از تجاوز مصون بماند، زیرا دوام و بقای جامعه در گرو وجود این مصالح است و هر گونه سهل‌انگاری در حفظ و حمایت از آنها به سقوط تدریجی جامعه می‌انجامد، لذا حدود جهت پاسداری از مصالح بنیادین جامعه و پیشگیری از حریم و تجاوز به حریم اجتماع وضع شده‌اند و اقامه حد بر مرتکبان جرایم حدی تا آنجا اهمیت دارد که پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «اقامه حدّ بهتر از (باریدن) باران در چهل صبح است».<ref>محمد بن الحسن الحر العاملی؛ وسایل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۱۸، ص۳۰۸، ابواب مقدمات حدود، ب ۱، ح ۴.</ref>
 
امام موسی بن جعفر(ع) در تفسیر آیه شریفه {{قرآن|وَیحْیی الْأَرْ‌ضَ بَعْدَ مَوْتِهَا|ترجمه=و زمین را بعد از مرگش زنده می‌سازد.|سوره=روم|آیه=۱۹}} فرمودند: «خداوند زمین را به وسیله باران زنده نمی‌کند، بلکه مردانی را بر می‌انگیزاند که عدالت را زنده کنند، سپس زمین به خاطر احیای عدالت زنده می‌شود. بعد فرمودند: یقیناً اجرای حد در راستای اقامه عدالت سودمندتر است از چهل شبانه روز باران»<ref>وسائل الشیعه، همان، ح۳.</ref> این سودمندتر بودن برای آن است که سلامت و امنیت اجتماعی اساس همه چیزهاست. باران پربرکت، فراوانی نعمت و… همه در سایه امنیت مفیدند و کارساز.
 
در آیه ۳۸ سوره مائده حد قذف را {{قرآن|نَکَالًا مِنَ اللَّهِ|ترجمه=این عقوبتی است از جانب خدا|سوره=مائده|آیه=۳۸}} بیان کرده است. نکال به معنای امری بازدارنده و کیفری که مایه عبرت دیگران است آمده است.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، ۱۳۸۳ش، چاپ یازدهم، ذیل آیه ۳۸ سوره مائده.</ref>
 
طبق روایات و نظر فقیهان، حدود ماهیت‌های متعددی دارد. عده‌ای آن را برای اصلاح و پاک شدن جامعه می‌دانند. که جنبه بازدارندگی دارد. و عده‌ای دیگر آن را برای تطهیر فرد گناهکار دانسته‌اند.<ref>پاکتچی، احمد و محمدصادق لبانی مطلق، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۴۵۳.</ref>
 
 
== مطالعه بیشتر ==
* حدود، تعزیرات و قصاص، ابوالقاسم گرجی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۹۴.
* حدود با رویکرد قانون مجازات اسلامی، محمد رضا واعظی نژاد، جاودانه، ۱۳۹۶.
* تفسیر آیات حدود کیفری در قرآن، حافظ عسکری، شاهچراغ، ۱۳۹۷.
 
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
| شاخه اصلی = حقوق
|شاخه فرعی۱ =حقوق جزا
|شاخه فرعی۲ =حدود
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
| شناسه =شد
| تیترها =شد
| ویرایش =شد
| لینک‌دهی =شد
| ناوبری =
| نمایه =
| تغییر مسیر =
| ارجاعات =
| ارزیابی کمی =
| تکمیل =
| اولویت =ج
| کیفیت =ج
}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۴

سؤال

حدّ به چه معناست و برای چه مواردی این مجازات قرار داده شده است؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


حدود مجازات‌هایی را گویند که نوع و کیفیت آن در شرع (کتاب یا سنت بودن اختلاف است) آمده است. تعزیر بر خلاف حد است که به تناسب زمان و مکان قابل تغییر است. برخی فقها، قائل به تعطیلی حدود در زمان غیبت هستند. به حد زنا، حد ملحقات زنا (لواط و مساحقه)، حد قذف، حد مسکر، حد سرقت، حد محارب، حدود گفته می‌شود.

تعریف حد

حد در لغت به معنای منع است و به دربان، حداد گفته می‌شود؛ زیرا مانع ورود مردم می‌شود. مجازات‌های مشخص شده شرعی را از آن لحاظ حد نامیده‌اند که مانع مردم از ارتکاب گناهان می‌شود.[۱] در فقه القرآن آمده: «حد در لغت به معنای منع است، و در حد گناهکار به این اسم نامیده شده، بدان جهت که او را از بازگشت به گناه منع می‌کنند.»[۲]

در اصطلاح، حد به مجازاتی گفته می‌شود که نوع، میزان و کیفیت آن در شرع تعیین شده است.[۳] فقها گفته‌اند: «هر آنچه که دارای مجازات مقدر و معین شرعی است، حد نامیده می‌شود.»[۴] بدین ترتیب، حدود کیفرهای تعبدی هستند که نص صریح کتاب و سنت بر آنها دلالت دارند و میزان و کیفیت آنها در شرع مشخص شده است، قانونگذار عادی حق تصرف در آن را ندارند.

مصادیق حد

علامه حلی حدود را شش مورد می‌داند: ۱. حد زنا؛ ۲. حدود ملحق به زنا (لواط، مساحقه و قوادی)؛ ۳. حد قذف؛ ۴. حد مسکر؛ ۵. حد سرقت؛ ۶. حد محارب.[۵] که اکثر فقیهان امامیه از این نظر تبعیت کرده‌اند.[۶] البته بعضی قائل هستند که حدود در واقع هشت مورد است، زیرا هر یک از لواط، مساحقه و قوادی، به تنهایی سبب مستقلی برای ثبوت حد به‌شمار می‌آیند،[۷] در قانون مجازات اسلامی نیز حدود هشت تا احصا شده است.[۸] در هر حال، فقیهانی که حدود را شش تا شمرده‌اند، در ادامه بحثشان مواردی دیگری را نیز از جرائم حدی شمرده‌اند.[۹]

فقیهان اهل سنت، نیز در تعداد حدود اختلاف نظر دارند، اقوال متعددی در این زمینه نقل شده است: شافعیه حدود را هفت تا می‌داند «حد جراحات، حد لواط، حد ارتداد، حد زنا، حد سرقت، حد مشروبات الکلی، حد قذف»؛ مالکیه بر این تعداد «حد محاربه» را افزوده است.[۱۰] در این میان، حنفیه می‌گوید: حدود همان است که در قرآن به آنها اشاره شده است:[۱۱] حد زنا،[۱۲] حد سرقت،[۱۳] حد شرب خمر (در قرآن نیامده است)،[۱۴] حد محارب،[۱۵] حد قذف.[۱۶]

تفاوت حد و تعزیر

تعزیر مجازات‌هایی است که نوع و میزان آن را قاضی به تناسب جرم معین می‌کند؛ برخلاف حدود که همه چیز آن مشخص است. ملاک اصلی تعزیر کمتر بودن آن از حد است. در تعزیر زمان و مکان مهم است و کیفیت تعزیر را تغییر می‌دهد؛ برخلاف حدود.

حدود در قرآن

مجازات چهار جرم در قرآن به صراحت آمده است: حد محاربه، حد زنا، حد قذف، حد سرقت. مجازات لواط، مساحقه، ارتداد که به عنوان حدود شناخته می‌شوند از سنت و روایات استخراج شده‌اند.

در قرآن آمده است که زنی که مرتکب فحشا می‌شود را در خانه حبس کنید[۱۷] پس از آن در سوره نور آمده است که مرد و زن زنا کار را هر کدام صد تازیانه بزنید.[۱۸]

حد قذف (اتهام زنا به زنان) در قرآن هشتاد تازیانه است.[۱۹] و حد سرقت، قطع دست است.[۲۰] و حد محارب هم قتل، قطع دست و پا، و تبعید است.[۲۱]

کتاب «حدود، تعزیرات و قصاص» نوشته ابوالقاسم گرجی

ماهیت حد

مصالحی بنیادین در زندگی وجود دارند که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هستند و فقط حفظ آنها لازم است و آنها «پنج چیز است که در شریعت همه پیامبران حفظ آنها لازم و قطعی به‌شمار می‌آید: دین، نفس، مال، نسب و عقل. حفظ دین به اقامه عبادات و کشتن کافران و مرتدان، و اجرای حد بر کسانی که دین را سبک شمارد؛ حفظ نفس به قصاص کردن و دیه گرفتن است؛ حفظ نسب به نکاح و منع از زنا و لواط و امثال آن و جریان حد بر مرتکب آنهاست؛ حفظ عقل که موجب امتیاز انسان از حیوانات است به منع از آشامیدن شراب و دیگر چیزهای مست کننده و اجرای حد بر مرتکب آنهاست».[۲۲]

مصالح نامبرده که به ضروریات پنجگانه معروفند، ارکان تشکیل دهنده یک جامعه به‌شمار می‌روند و هر تجاوزی به آنها در واقع تجاوز به اصل جامعه است. به همین دلیل، اسلام از آنها دفاع می‌کند و تلاش دارد تا حریم این ارزش‌های بنیادین از تجاوز مصون بماند، زیرا دوام و بقای جامعه در گرو وجود این مصالح است و هر گونه سهل‌انگاری در حفظ و حمایت از آنها به سقوط تدریجی جامعه می‌انجامد، لذا حدود جهت پاسداری از مصالح بنیادین جامعه و پیشگیری از حریم و تجاوز به حریم اجتماع وضع شده‌اند و اقامه حد بر مرتکبان جرایم حدی تا آنجا اهمیت دارد که پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «اقامه حدّ بهتر از (باریدن) باران در چهل صبح است».[۲۳]

امام موسی بن جعفر(ع) در تفسیر آیه شریفه ﴿وَیحْیی الْأَرْ‌ضَ بَعْدَ مَوْتِهَا؛ و زمین را بعد از مرگش زنده می‌سازد.(روم:۱۹) فرمودند: «خداوند زمین را به وسیله باران زنده نمی‌کند، بلکه مردانی را بر می‌انگیزاند که عدالت را زنده کنند، سپس زمین به خاطر احیای عدالت زنده می‌شود. بعد فرمودند: یقیناً اجرای حد در راستای اقامه عدالت سودمندتر است از چهل شبانه روز باران»[۲۴] این سودمندتر بودن برای آن است که سلامت و امنیت اجتماعی اساس همه چیزهاست. باران پربرکت، فراوانی نعمت و… همه در سایه امنیت مفیدند و کارساز.

در آیه ۳۸ سوره مائده حد قذف را ﴿نَکَالًا مِنَ اللَّهِ؛ این عقوبتی است از جانب خدا(مائده:۳۸) بیان کرده است. نکال به معنای امری بازدارنده و کیفری که مایه عبرت دیگران است آمده است.[۲۵]

طبق روایات و نظر فقیهان، حدود ماهیت‌های متعددی دارد. عده‌ای آن را برای اصلاح و پاک شدن جامعه می‌دانند. که جنبه بازدارندگی دارد. و عده‌ای دیگر آن را برای تطهیر فرد گناهکار دانسته‌اند.[۲۶]


مطالعه بیشتر

  • حدود، تعزیرات و قصاص، ابوالقاسم گرجی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۹۴.
  • حدود با رویکرد قانون مجازات اسلامی، محمد رضا واعظی نژاد، جاودانه، ۱۳۹۶.
  • تفسیر آیات حدود کیفری در قرآن، حافظ عسکری، شاهچراغ، ۱۳۹۷.

منابع

  1. نجفی، محمد حسین، جواهر الکلام، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، بی‌تا، ج۴۱، ص۲۵۴.
  2. سعید قطب الدین، فقه القرآن؛ قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۳۶۶.
  3. قانون مجازات اسلامی، مصوب ۱۳۷۰، ماده ۱۳.
  4. جواهر الکلام، همان، ص۲۵۴.
  5. نجم الدین، ابوالقاسم، حلی، شرایع الاسلام، قم، اسماعیلیان، چاپ سوم، ج۴، ص۱۰۶.
  6. جواهر الکلام، پیشین، ج۴۱، ص۲۵۵، موسوی خمینی، سیدروح الله، تحریر الوسیله، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ج۲، ص۴۱۰.
  7. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهه، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب، ۱۴۱۸ ق، ص۱۷.
  8. قانون مجازات اسلامی، ماده ۶۳، ۱۰۸، ۱۲۷، ۱۳۵، ۱۳۹، ۱۶۵، ۱۹۷، ۱۸۳.
  9. تحریر الوسیله، همان، زین الدین جبلی عاملی، شرح لمعه، بیروت، دار العالم الاسلامی، بی‌تا، ج۹، ص۳۰۶.
  10. الجزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۵، ص۷–۱۲.
  11. الجزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۵، ص۷–۱۲.
  12. سوره نور، آیه ۲.
  13. سوره مائده، آیه ۳۸ و ۳۹.
  14. سوره مائده، آیه ۹۰.
  15. سوره مائده، آیه ۳۳.
  16. سوره نور، آیه ۴ و ۵.
  17. سوره نساء، آیه ۱۵.
  18. سوره نور، آیه ۲.
  19. سوره نور، آیه ۴.
  20. سوره مائده، آیه ۳۸.
  21. سوره مائده، آیه ۳۳.
  22. مجلسی، محمد باقر، رساله حدود، قصاص و دیات، ص۱۰.
  23. محمد بن الحسن الحر العاملی؛ وسایل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۱۸، ص۳۰۸، ابواب مقدمات حدود، ب ۱، ح ۴.
  24. وسائل الشیعه، همان، ح۳.
  25. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، ۱۳۸۳ش، چاپ یازدهم، ذیل آیه ۳۸ سوره مائده.
  26. پاکتچی، احمد و محمدصادق لبانی مطلق، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۴۵۳.