جنگ‌های رده: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Golpoor }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
جنگ‌های رده چه جنگ‌هایی بوده است و چند نفر کشته داده و چه ضربه ای به اسلام زده است؟
جنگ‌های رده چه جنگ‌هایی بوده و چه ضربه‌ای به اسلام زده است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
جنگ‌های رده یا جریان «ارتداد» یکی از مشکلات اصلی مسلمانان صدر اسلام شناخته شده است. مورخان نوشته‌اند که پس از رحلت پیامبر(ص) گروهی ادعای نبوت کرده، جماعتی مرتد شده و کسانی هم از پرداخت زکات خودداری کردند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، افست، قم، ۱۳۷۳ ش، ج۲، ص۱۲۸.</ref>
{{درگاه|واژه‌ها}}
جنگ‌های رده به جنگ‌های [[مسلمان|مسلمانان]] با مدعیان دروغین [[نبوت]] و مرتدان در زمان صدر [[اسلام]] گفته می‌شود. جریان رده مشکلی اساسی در راه اسلام و مسلمانان بود، که با تلاش و مقاومت مسلمانان این غائله ختم شد؛ اما ضربه سنگینی از این جریان به [[اسلام]] وارد شد؛ زیرا از یک سو [[مسلمان|مسلمانان]] زیادی در راه مبارزه با مدعیان دروغین نبوت و پیروان آن‌ها به [[شهادت]] رسیدند، از سوی دیگر گروه زیادی از مسلمانان بی‌گناه به دلایل سیاسی همانند قبیله کنده و .... به [[ارتداد]] محکوم و کشته شده و فرزندان و زنانشان به اسیری گرفته شدند.


پس از فتح مکه اعراب بادیه نشین یکی پس از دیگری مسلمان شدند. این اقدام بیشتر به آن دلیل بود که قدرت اسلام هر روز رو به گسترش بوده و هر لحظه ممکن بود که مسلمانان به سراغ آنان بروند، بنابر این آنان باید راه جدید را، حتی اگر موقتی نیز شده بپذیرند، این در حالی بود که آنان نه بدرستی، اسلام را می‌شناختند و نه می‌توانستند به سادگی عقاید کهن جاهلی خویش را رها سازند. مسأله پرداخت زکات نیز برای آنان مشکل جدی بود، در اصل آنان این امر را نوعی باج‌گیری از سوی مسلمانان می‌دانستند. این جریانات هر کدام انگیزه ویژه خود را داشت، اما دستگاه خلافت خلیفه اول همه را از دید ارتداد نگریست و با همین ابزار با آن برخورد کرد.
== جریان‌شناسی ==
مورخان نوشته‌اند که پس از رحلت [[پیامبر(ص)]] گروهی ادعای [[نبوت]] کرده، جماعتی [[مرتد]] و کسانی هم از پرداخت [[زکات]] خودداری کردند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، افست، قم، ۱۳۷۳ ش، ج۲، ص۱۲۸.</ref> جنگ‌های رده یا جریان ارتداد یکی از مشکلات اصلی [[مسلمان|مسلمانان]] صدر [[اسلام]] دانسته شده است.  


با توجه به مقدمه فوق می‌توان گفت جنگ‌های «رده»، به جنگ‌هایی گفته می‌شود که با سه گروه انجام شد؛
پس از [[فتح مکه]] اعراب بادیه‌نشین یکی پس از دیگری مسلمان شدند. این اقدام بیشتر به دلیل قدرت اسلام بود که هر روز رو به گسترش بوده و هر لحظه ممکن بود که مسلمانان به سراغ آنان بروند؛ این در حالی بود که آنان به‌درستی اسلام را نمی‌شناختند و نمی‌توانستند به سادگی عقاید کهن جاهلی خود را رها سازند. یکی از مشکلات جدی آنها مسئله پرداخت زکات بود، آنها پرداخت زکات را نوعی باج‌گیری از سوی مسلمانان می‌دانستند. این جریانات هر کدام انگیزه ویژه خود را داشت؛ اما دستگاه [[خلافت]] خلیفه اول همه را از دید ارتداد نگریست و با همین ابزار با آن برخورد کرد.


الف: کسانی که مدعی نبوت شدند و نیز پیروان آن‌ها.
محققان جنگ‌های «رده»، را جنگ‌هایی دانسته‌اند که با سه گروه انجام شد؛


ب: گروهی که، دین اسلام را رها کرده و به آیین جاهلی خود بازگشتند.
* مدعیان نبوت و پیروان آن‌ها.
* گروهی که، دین [[اسلام]] را رها کرده و به آیین جاهلی خود بازگشتند.
* گروهی که حکومت [[مدینه]] را قبول نداشته؛ اما خود را پایبند به اسلام می‌دانستند، این‌ها به دلیل عدم اعتقاد به حکومت، حاضر به پرداخت زکات نبودند.<ref>برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: جعفریان، رسول، تاریخ خلفا، قم، دلیل ما، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش، ص۳۵.</ref>


ج: گروهی که حکومت مدینه را منکر شده اما خود را پایبند به اسلام می‌دانستند، این‌ها به دلیل عدم اعتقاد به حکومت، حاضر به پرداخت زکات نبودند.<ref>ر.ک: رسول جعفریان، تاریخ خلفا، قم، دلیل ما، چاپ دوم، ۱۳۸۲ ش، ص۳۵.</ref>
در میان گروه سوم، کسانی بودند که به دلیل عدم رسمیت شناختن حکومت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و اعتقاد به امامت [[اهل‌بیت]] پیامبر(ص) حاضر به پرداخت زکات نبودند. این نوع اعتقاد در نگاه خلیفه اول به عنوان ارتداد شناخته شد، چنان‌که بعدها مورخان نیز درگیری با آنان را به عنوان جنگ‌های رده مطرح کردند.


لازم به ذکر است در میان گروه سوم، کسانی بودند که به دلیل عدم رسمیت شناختن حکومت ابوبکر و اعتقاد به امامت اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حاضر به پرداخت زکات نبودند. این نوع اعتقاد در نگاه خلیفه اول به عنوان ارتداد شناخته شد، چنان که بعدها مورخان نیز درگیری با آنان را به عنوان «جنگ‌های رده» مطرح کردند.
برخی از جنگ‌ها عبارت بودند از:


اکنون به مهم‌ترین این جنگ‌ها اشاره می‌گردد:
=== جنگ با اسود عنسی مدعی نبوت ===
نخستین جنگ رده، جنگ با [[اسود عنسی]] بود، او در [[یمن]] مدعی [[نبوت]] شد و دست به شورش زد و به نمایندگان پیامبر اسلام نوشت؛ هر آن چه از زمین‌های ما گرفته‌اید به ما بازگردانید.<ref>طبری، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دارالمعارف، ج۲، ص۲۲۹.</ref> پیامبر(ص) دستور قتل او را صادر کرد. یاران پیامبر(ص) نیز بر ضد اسود توطئه کرده و عاقبت به دست شخصی به نام فیروز در شبی که پیامبر(ص) فردای آن رحلت نمود، کشته شد.<ref>خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه، تحقیق، اکرم ضیاء العمری، ریاض، ۱۴۰۵ق، ص۱۱۷.</ref> به تعداد کشته‌های این شورش در تاریخ اشاره نشده است.


==جنگ با «اسود عنسی» مدعی نبوت:==
=== مسیلمه کذاب مدعی نبوت ===
مسیلمه کذاب خطرناک‌ترین مدعی پیامبری دانسته شده است. وی اهل یمامه بود و در زمان حیات [[پیامبر(ص)]] همراه بزرگان طایفه‌اش به [[مدینه]] آمده و اظهار [[اسلام]] کرد. وقتی که مسیلمه مدعی نبوت شد، پیامبر(ص) مردی به نام رحال را به یمامه فرستاد تا مانع گمراهی مردم شود، اما او خیانت کرد و پیرو «مسیلمه» شد و افراد زیادی را گمراه کرد. پس از وفات پیامبر(ص)، ابوبکر خالد بن ولید را با سپاهی فراوان برای سرکوبی مسیلمه و پیروان او فرستاد.<ref>حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه پاینده، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش، ص۲۳۰.</ref>


نخستین جنگ «رده»، جنگ با «اسود عنسی» بود، او در یمن مدعی نبوت شد و دست به شورش زد و به نمایندگان پیامبر گرامی اسلام نوشت؛ هر آن چه از زمین‌های ما گرفته‌اید به ما بازگردانید.<ref>طبرسی، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار المعارف، ج۲، ص۲۲۹.</ref> این خبر به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و حضرت دستور داد تا به هر نحو شده او را به قتل برسانند، یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز بر ضد اسود توطئه کرده و عاقبت او را شخصی به نام «فیروز» در شبی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فردای آن رحلت نمود، کشت.<ref>خلیفه بن خیاط، تاریخ، تحقیق، اکرم ضیاء العمری، ریاض، ۱۴۰۵ ق، ص۱۱۷.</ref> به تعداد کشته‌های این شورش در تاریخ اشاره نشده است.
نبرد یمامه یکی از سخت‌ترین جنگ‌های مسلمانان با مدعیان نبوت و ارتداد است. در این جنگ هزار و دویست نفر از مسلمانان که هفتصد نفرشان حافظ قرآن بودند، به شهادت رسیدند.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش، ص۲۸.</ref>


==«مسیلمه کذاب» مدعی نبوت:==
=== طلیحه بن خویلد اسدی، مدعی نبوت ===
طلیحه با همراهی قبیله غطفان و بنی فزاره ادعای نبوت کرد و با ساختن کلماتی سجع‌گونه کوشید در برابر حکومت [[مدینه]] بایستد. در نبردی که میان [[مسلمان|مسلمانان]] و سپاه طلیحه صورت گرفت، سپاه طلیحه شکست خورد و او از صحنه درگیری به سوی شام گریخت.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش، ص۲۰-۲۱.</ref> در این جنگ اکثر طرفداران طلیحه کشته شدند.


مسیلمه کذاب از همه مدعیان پیامبری خطرناک تر بود. وی اهل یمامه بود و در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم همراه بزرگان طایفه اش به مدینه آمده و اظهار اسلام کرده بود. وقتی که مسیلمه مدعی نبوت شد، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم مردی به نام «رحال» را به یمامه فرستاد تا مانع گمراهی مردم شود، ولی او خیانت کرد و پیرو «مسیلمه» شد و افراد زیادی را گمراه کرد. چیزی نگذشت که پیامبر گرامی اسلام وفات نمود. وقتی که ابوبکر به خلافت رسید. «خالد بن ولید» را با سپاهی فراوان برای سرکوبی مسیلمه و پیروان او فرستاد.<ref>دکتر حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه پاینده، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ ش، ص۲۳۰.</ref>
=== جنگ با طایفه کنده ===
در طایفه کنده کسانی بودند که ابوبکر را قبول نداشتند و خواستار حکومت [[اهل‌بیت]] پیامبر(ص) بودند. آنان می‌گفتند: [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] هیچ عهدی با آنان نداشته و اطاعت او بر آنان [[واجب]] نیست؛ اما خلیفه اول معتقد به [[ارتداد]] آن‌ها بود، در حالی که اثبات ارتداد آنان به هیچ وجه دلیل محکم و متقنی نداشت. در این جنگ همه مردان کنده به جز ۸۰ هشتاد نفر، کشته شده و زنان و کودکان آنان به اسارت گرفته شدند.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش، ص۵۸.</ref>


نبرد یمامه یکی از سخت‌ترین جنگ‌های مسلمانان با مدعیان نبوت و ارتداد است. در این جنگ هزار و دویست نفر از مسلمانان که هفتصد نفرشان حافظ قرآن بودند، به شهادت رسیدند.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ ش، ص۲۸.</ref>
=== جنگ با طایفه مالک بن نویره ===
از دیگر نبردهایی که تحت عنوان رده مطرح شده جنگ با قبیله مالک بن نویره است. این گروه به دلایل سیاسی حاضر به پذیرش دولت مدینه نشدند؛ اما به دستور [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] در شمار مرتدین قرار گرفتند. [[خالد بن ولید]] به دستور خلیفه اول برای مقابله با این گروه اعزام شد. این طایفه نیز به دلیل مسائل شخصی خالد و انگیزه‌های غیر اخلاقی بی رحمانه کشته شدند.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش، ص۴۵.</ref> این واقعه را لکه ننگی در پرونده خالد و کسانی که از وی دفاع کرده دانسته‌اند. برخی جنایت او را در کشتن شماری از مسلمانان و زنای با همسر مالک بن نویره، بلافاصله پس از قتل شوهرش را به عنوان خطای در اجتهاد مطرح می‌کنند.<ref>خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه، تحقیق، اکرم ضیاء العمری، ریاض، ۱۴۰۵ق، ص۱۰۵، و طبری، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دارالمعارف، ج۳، ص۲۷۸.</ref>{{پایان پاسخ}}


==طلیحه بن خویلد اسدی، مدعی نبوت:==
او نیز طایفه‌هایی از قبیله غطفان و بنی فزاره را فراهم آورده و با ساختن کلماتی سجع‌گونه کوشید تا با ادعای نبوت در برابر حکومت مدینه بایستد. در نبردی که میان مسلمانان و سپاه طلیحه صورت گرفت، سپاه طلیحه شکست خورد و او از صحنه درگیری به سوی شام گریخت و بدین ترتیب شورش دیگری سرکوب شد.<ref>ابن اعثم، پیشین، ص۲۰ ۲۱.</ref> در این جنگ اکثر طرفداران طلیحه کشته شدند.
==جنگ با طایفه کنده:==
در میان قبایلی که مرتد شناخته شدند، طایفه کنده بود. در واقع در این طایفه کسانی بودند که ابوبکر را قبول نداشتند و خواستار حکومت «اهل بیت» پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند. آنان می‌گفتند: ابوبکر هیچ «عهدی» با آنان نداشته و اطاعت او بر آنان واجب نیست. اما خلیفه اول معتقد به ارتداد آن‌ها بود، در حالی که اثبات ارتداد آنان به هیچ وجه دلیل محکم و متقنی نداشت. در این جنگ همه مردان کنده به جز ۸۰ هشتاد نفر، کشته شده و زنان و کودکان آنان به اسارت گرفته شدند.<ref>همان، ص۵۸.</ref>
==جنگ با طایفه «مالک بن نویره»:==
از دیگر نبردهایی که تحت عنوان « رده» مطرح شده جنگ با قبیله «مالک بن نویره» است. لازم به ذکر است این گروه بدون هیچگونه تردیدی تنها به دلایل سیاسی حاضر به پذیرش دولت مدینه نشدند. اینها نیز در شمار مرتدین محسوب شدند. «خالد بن ولید» به دستور خلیفه اول راهی مقابله با این گروه شد. و این گروه نیز به دلیل مسائل شخصی خالد و انگیزه‌های پست اخلاقی وی مورد اتهام قرار گرفته و بی رحمانه کشته شدند.<ref>همان، ص۴۵.</ref> این لکه ننگی است در پرونده خالد و کسانی که از وی دفاع کرده و جنایت او را در کشتن شماری از مسلمانان و زنای او با همسر «مالک بن نویره» بلافاصله پس از قتل شوهرش را به عنوان خطای در اجتهاد مطرح می‌کنند.<ref>خلیفه بن خیاط، پیشین، ص۱۰۵، و طبری، پیشین، ج۳، ص۲۷۸.</ref>
جریان «رده» مشکلی اساسی در راه اسلام و مسلمانان بود، که با تلاش و مقاومت مسلمانان این غائله ختم شد، اما ضربه سنگینی که از این جریان به اسلام وارد شد نباید از نظر دور داشت زیرا از یک سو مسلمانان زیادی در راه مبارزه با مدعیان دروغین نبوت و پیروان آن‌ها به شهادت رسیدند، از سوی دیگر گروه زیادی از مسلمانان بی گناه به دلایل سیاسی همانند قبیله کنده و .... به ارتداد محکوم و کشته شده و فرزندان و زنانشان به اسیری گرفته شدند.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==
۱ تاریخ خلفا، رسول جعفریان.
۲ تاریخ سیاسی اسلام، حسن ابراهیم حسن.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==مطالعه بیشتر==
* جنگ‌های ارتداد و بحران جانشینی پیامبر(ص) از علی غلامی دهقی
==منابع==
==منابع==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی = تاریخ
| شاخه اصلی = تاریخ
خط ۶۲: خط ۵۱:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =  
  | نمایه =  
  | نمایه =  
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =  
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =  
  | بازبینی =  
  | ارزیابی کمی =  
  | تکمیل =  
  | تکمیل =  
  | اولویت =  
  | اولویت = ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۴

سؤال

جنگ‌های رده چه جنگ‌هایی بوده و چه ضربه‌ای به اسلام زده است؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


جنگ‌های رده به جنگ‌های مسلمانان با مدعیان دروغین نبوت و مرتدان در زمان صدر اسلام گفته می‌شود. جریان رده مشکلی اساسی در راه اسلام و مسلمانان بود، که با تلاش و مقاومت مسلمانان این غائله ختم شد؛ اما ضربه سنگینی از این جریان به اسلام وارد شد؛ زیرا از یک سو مسلمانان زیادی در راه مبارزه با مدعیان دروغین نبوت و پیروان آن‌ها به شهادت رسیدند، از سوی دیگر گروه زیادی از مسلمانان بی‌گناه به دلایل سیاسی همانند قبیله کنده و .... به ارتداد محکوم و کشته شده و فرزندان و زنانشان به اسیری گرفته شدند.

جریان‌شناسی

مورخان نوشته‌اند که پس از رحلت پیامبر(ص) گروهی ادعای نبوت کرده، جماعتی مرتد و کسانی هم از پرداخت زکات خودداری کردند.[۱] جنگ‌های رده یا جریان ارتداد یکی از مشکلات اصلی مسلمانان صدر اسلام دانسته شده است.

پس از فتح مکه اعراب بادیه‌نشین یکی پس از دیگری مسلمان شدند. این اقدام بیشتر به دلیل قدرت اسلام بود که هر روز رو به گسترش بوده و هر لحظه ممکن بود که مسلمانان به سراغ آنان بروند؛ این در حالی بود که آنان به‌درستی اسلام را نمی‌شناختند و نمی‌توانستند به سادگی عقاید کهن جاهلی خود را رها سازند. یکی از مشکلات جدی آنها مسئله پرداخت زکات بود، آنها پرداخت زکات را نوعی باج‌گیری از سوی مسلمانان می‌دانستند. این جریانات هر کدام انگیزه ویژه خود را داشت؛ اما دستگاه خلافت خلیفه اول همه را از دید ارتداد نگریست و با همین ابزار با آن برخورد کرد.

محققان جنگ‌های «رده»، را جنگ‌هایی دانسته‌اند که با سه گروه انجام شد؛

  • مدعیان نبوت و پیروان آن‌ها.
  • گروهی که، دین اسلام را رها کرده و به آیین جاهلی خود بازگشتند.
  • گروهی که حکومت مدینه را قبول نداشته؛ اما خود را پایبند به اسلام می‌دانستند، این‌ها به دلیل عدم اعتقاد به حکومت، حاضر به پرداخت زکات نبودند.[۲]

در میان گروه سوم، کسانی بودند که به دلیل عدم رسمیت شناختن حکومت ابوبکر و اعتقاد به امامت اهل‌بیت پیامبر(ص) حاضر به پرداخت زکات نبودند. این نوع اعتقاد در نگاه خلیفه اول به عنوان ارتداد شناخته شد، چنان‌که بعدها مورخان نیز درگیری با آنان را به عنوان جنگ‌های رده مطرح کردند.

برخی از جنگ‌ها عبارت بودند از:

جنگ با اسود عنسی مدعی نبوت

نخستین جنگ رده، جنگ با اسود عنسی بود، او در یمن مدعی نبوت شد و دست به شورش زد و به نمایندگان پیامبر اسلام نوشت؛ هر آن چه از زمین‌های ما گرفته‌اید به ما بازگردانید.[۳] پیامبر(ص) دستور قتل او را صادر کرد. یاران پیامبر(ص) نیز بر ضد اسود توطئه کرده و عاقبت به دست شخصی به نام فیروز در شبی که پیامبر(ص) فردای آن رحلت نمود، کشته شد.[۴] به تعداد کشته‌های این شورش در تاریخ اشاره نشده است.

مسیلمه کذاب مدعی نبوت

مسیلمه کذاب خطرناک‌ترین مدعی پیامبری دانسته شده است. وی اهل یمامه بود و در زمان حیات پیامبر(ص) همراه بزرگان طایفه‌اش به مدینه آمده و اظهار اسلام کرد. وقتی که مسیلمه مدعی نبوت شد، پیامبر(ص) مردی به نام رحال را به یمامه فرستاد تا مانع گمراهی مردم شود، اما او خیانت کرد و پیرو «مسیلمه» شد و افراد زیادی را گمراه کرد. پس از وفات پیامبر(ص)، ابوبکر خالد بن ولید را با سپاهی فراوان برای سرکوبی مسیلمه و پیروان او فرستاد.[۵]

نبرد یمامه یکی از سخت‌ترین جنگ‌های مسلمانان با مدعیان نبوت و ارتداد است. در این جنگ هزار و دویست نفر از مسلمانان که هفتصد نفرشان حافظ قرآن بودند، به شهادت رسیدند.[۶]

طلیحه بن خویلد اسدی، مدعی نبوت

طلیحه با همراهی قبیله غطفان و بنی فزاره ادعای نبوت کرد و با ساختن کلماتی سجع‌گونه کوشید در برابر حکومت مدینه بایستد. در نبردی که میان مسلمانان و سپاه طلیحه صورت گرفت، سپاه طلیحه شکست خورد و او از صحنه درگیری به سوی شام گریخت.[۷] در این جنگ اکثر طرفداران طلیحه کشته شدند.

جنگ با طایفه کنده

در طایفه کنده کسانی بودند که ابوبکر را قبول نداشتند و خواستار حکومت اهل‌بیت پیامبر(ص) بودند. آنان می‌گفتند: ابوبکر هیچ عهدی با آنان نداشته و اطاعت او بر آنان واجب نیست؛ اما خلیفه اول معتقد به ارتداد آن‌ها بود، در حالی که اثبات ارتداد آنان به هیچ وجه دلیل محکم و متقنی نداشت. در این جنگ همه مردان کنده به جز ۸۰ هشتاد نفر، کشته شده و زنان و کودکان آنان به اسارت گرفته شدند.[۸]

جنگ با طایفه مالک بن نویره

از دیگر نبردهایی که تحت عنوان رده مطرح شده جنگ با قبیله مالک بن نویره است. این گروه به دلایل سیاسی حاضر به پذیرش دولت مدینه نشدند؛ اما به دستور ابوبکر در شمار مرتدین قرار گرفتند. خالد بن ولید به دستور خلیفه اول برای مقابله با این گروه اعزام شد. این طایفه نیز به دلیل مسائل شخصی خالد و انگیزه‌های غیر اخلاقی بی رحمانه کشته شدند.[۹] این واقعه را لکه ننگی در پرونده خالد و کسانی که از وی دفاع کرده دانسته‌اند. برخی جنایت او را در کشتن شماری از مسلمانان و زنای با همسر مالک بن نویره، بلافاصله پس از قتل شوهرش را به عنوان خطای در اجتهاد مطرح می‌کنند.[۱۰]


مطالعه بیشتر

  • جنگ‌های ارتداد و بحران جانشینی پیامبر(ص) از علی غلامی دهقی

منابع

  1. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، افست، قم، ۱۳۷۳ ش، ج۲، ص۱۲۸.
  2. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: جعفریان، رسول، تاریخ خلفا، قم، دلیل ما، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش، ص۳۵.
  3. طبری، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دارالمعارف، ج۲، ص۲۲۹.
  4. خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه، تحقیق، اکرم ضیاء العمری، ریاض، ۱۴۰۵ق، ص۱۱۷.
  5. حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه پاینده، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش، ص۲۳۰.
  6. ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش، ص۲۸.
  7. ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش، ص۲۰-۲۱.
  8. ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش، ص۵۸.
  9. ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش، ص۴۵.
  10. خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه، تحقیق، اکرم ضیاء العمری، ریاض، ۱۴۰۵ق، ص۱۰۵، و طبری، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دارالمعارف، ج۳، ص۲۷۸.