جبر تاریخی: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{نیازمند گسترش}} | |||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
جبر تاریخی | جبر تاریخی چیست و آیا اختیار انسان را سلب میکند؟{{پایان سوال}} | ||
{{پایان سوال}} | |||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|واژهها}} | |||
جبر تاریخی، نظریهای است که براساس آن، مردمی که در یک مقطع تاریخی قرار دارند، محکوم به قوانین آن دوره تاریخی هستند و قوانین تاریخی هرچه را برای آن دوره خاص تاریخی اقتضا کند، همان واقع خواهد شد. این نظریه برای برخی فیلسوفان غربی است که معتقدند تاریخ واقعیتی است که احکام خاص به خود را دارد. | |||
در مقابل این نظریه، بسیاری از فیلسوفان، تاریخ را دارای واقعیت خارجی نمی دانند.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، مؤسسه در راه حق، بیتا، ص۳۹۱.</ref> این فیلسوفان در کنار قبول تأثیرگذاری عناصر اجتماعی و تاریخی، معتقدند این تأثیرها به گونهای نیست که فرد را از [[اختیار]] به [[جبر]] بکشاند. [[پیامبران|پیامبران]] و مردان بزرگ تاریخ از جمله افرادی بودهاند که راه درست را در سختترین زمانها انتخاب کردند و اسیر جبر تاریخی نگردیدند. افرادی که از خود، وضعیت اجتماعی و مسیری که اجتماع به سوی آن در حال حرکت است، اطلاع و آگاهی دارند، به صورت طبیعی قدرت گزینش و انتخاب هم دارند. | |||
البته افرادی که به سطحی از خود آگاهی نرسیده و از ضعف اراده و ضعف دانش در رنج هستند، اگرچه به صورت کامل اختیار ندارند، در عین حال، بدون [[تکلیف]] نیز نیستند. این افراد در [[قیامت]] به خاطر تقصیر و قصوری که در کسب دانش و تقویت اراده نمودهاند، مورد بازخواست قرار خواهند گرفت. عالمان مسلمان معتقدند اگر کسی به دنبال کسب معرفت و آگاهی از احکام الهی نرفت و در نتیجه مرتکب [[حرام]] شد، در قیامت، مؤاخذه خواهد شد. این افراد در اصل به دلیل ناخود آگاهی، مختار نیستند، اما به دلیل قصور در تعلیم و اراده، مقصر هستند. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = کلام | | شاخه اصلی = کلام | ||
|شاخه فرعی۱ = عدل الهی | | شاخه فرعی۱ = عدل الهی | ||
|شاخه فرعی۲ = جبر و اختیار | | شاخه فرعی۲ = جبر و اختیار | ||
|شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =- | ||
| تیترها = | | تیترها =- | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه =شد | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی نویسنده = شد | ||
| ارزیابی کمی = | |||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت =ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت =ج | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۳
این مقاله نیازمند گسترش است. لطفاً اگر تخصص و توانایی گسترش این مقاله را دارید، آن را بهبود بخشید. |
جبر تاریخی، نظریهای است که براساس آن، مردمی که در یک مقطع تاریخی قرار دارند، محکوم به قوانین آن دوره تاریخی هستند و قوانین تاریخی هرچه را برای آن دوره خاص تاریخی اقتضا کند، همان واقع خواهد شد. این نظریه برای برخی فیلسوفان غربی است که معتقدند تاریخ واقعیتی است که احکام خاص به خود را دارد.
در مقابل این نظریه، بسیاری از فیلسوفان، تاریخ را دارای واقعیت خارجی نمی دانند.[۱] این فیلسوفان در کنار قبول تأثیرگذاری عناصر اجتماعی و تاریخی، معتقدند این تأثیرها به گونهای نیست که فرد را از اختیار به جبر بکشاند. پیامبران و مردان بزرگ تاریخ از جمله افرادی بودهاند که راه درست را در سختترین زمانها انتخاب کردند و اسیر جبر تاریخی نگردیدند. افرادی که از خود، وضعیت اجتماعی و مسیری که اجتماع به سوی آن در حال حرکت است، اطلاع و آگاهی دارند، به صورت طبیعی قدرت گزینش و انتخاب هم دارند.
البته افرادی که به سطحی از خود آگاهی نرسیده و از ضعف اراده و ضعف دانش در رنج هستند، اگرچه به صورت کامل اختیار ندارند، در عین حال، بدون تکلیف نیز نیستند. این افراد در قیامت به خاطر تقصیر و قصوری که در کسب دانش و تقویت اراده نمودهاند، مورد بازخواست قرار خواهند گرفت. عالمان مسلمان معتقدند اگر کسی به دنبال کسب معرفت و آگاهی از احکام الهی نرفت و در نتیجه مرتکب حرام شد، در قیامت، مؤاخذه خواهد شد. این افراد در اصل به دلیل ناخود آگاهی، مختار نیستند، اما به دلیل قصور در تعلیم و اراده، مقصر هستند.
منابع
- ↑ مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، مؤسسه در راه حق، بیتا، ص۳۹۱.