توحید از نگاه وهابیت: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} وهابیت چه نگاهی درباره توحید دارد و آیا اعتقاد به توحید ذاتی دارد یا خیر؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} بارزترین ویژگی اعتقادی که در شرایع آسمانی یکسان مطرح است، اعتقاد به وجود خدا و یکتاپرستی است، و میتوان آن را فصل ممیز انسان موح...» ایجاد کرد) |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
بارزترین ویژگی اعتقادی که در شرایع آسمانی یکسان مطرح است، اعتقاد به وجود خدا و یکتاپرستی است، و میتوان آن را فصل ممیز انسان موحد از فرد مادّی به شمار آورد ازاینرو پیامبران پس از فراخوانی مردم به اعتقاد به خدا، مهم ترین سرلوحه دعوت خود را، اصل توحید قرار داده اند. وهابیان قائل به توحید هستند اما در اصل اقسام توحید و نیز درباره توحید ذاتی نظر خاصی دارند همچنین در توحید عبادی و ربوبی مطالبی را مطرح میکنند که باعث تکفیر مسلمانان میگردد. | بارزترین ویژگی اعتقادی که در [[شرایع آسمانی]] یکسان مطرح است، اعتقاد به وجود خدا و یکتاپرستی است، و میتوان آن را فصل ممیز انسان موحد از فرد مادّی به شمار آورد ازاینرو پیامبران پس از فراخوانی مردم به اعتقاد به خدا، مهم ترین سرلوحه دعوت خود را، اصل [[توحید]] قرار داده اند. وهابیان قائل به توحید هستند اما در اصل اقسام توحید و نیز درباره توحید ذاتی نظر خاصی دارند همچنین در توحید عبادی و ربوبی مطالبی را مطرح میکنند که باعث تکفیر مسلمانان میگردد. | ||
==تعریف توحید== | ==تعریف توحید== | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== نگاه و هابیت درباره اقسام توحید== | == نگاه و هابیت درباره اقسام توحید== | ||
در نگاه دین اسلام توحید به توحید ذاتی، توحید | در نگاه دین اسلام توحید به توحید ذاتی، [[توحید صفاتی]]، توحید ربوبی، توحید درخالقیت، توحید در حاکمیت، توحید در تشریع، توحید در اطاعت و [[توحید درعبادت]] تقسیم میشود اما وهابیت بر سه نوع توحید متمرکز شده اند که عبارت اند از توحید در الوهیت،توحید در ربوبیت و توحید در اسماء و صفات. آن گاه توحید در الوهیت را همان توحید در عبادت میدانند و توحید در ربوبیت را به معنای توحید در خالقیت پنداشته اند. چنانکه ابن تیمیه<ref>. ابن تیمیه، مجموعة التوحید، نشر دارالفکر، ص3 و 5.</ref> و محمد بن عبدالوهاب<ref>. محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ، ص7 و 8.</ref> و بالتبع آن، دیگران نیز این تقسیم بندی را دارند. | ||
== نگاه وهابیت در توحید ذاتی== | == نگاه وهابیت در توحید ذاتی== | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
۱. توحید ذاتی یعنی واجب الوجود، دویی بردار و تعدّد پذیر نیست و مثل و مانند ندارد که از آن تعبیر میشود به «واحدیت». آیات {{قرآن| لَیسَ کمِثْلِهِ شَیءٌ}}<ref>. شوری،۱۱.</ref> و {{قرآن| وَلَمْ یکن لَّهُ کفُوًا أَحَدٌ}} بر آن دلالت دارند. | ۱. توحید ذاتی یعنی واجب الوجود، دویی بردار و تعدّد پذیر نیست و مثل و مانند ندارد که از آن تعبیر میشود به «واحدیت». آیات {{قرآن| لَیسَ کمِثْلِهِ شَیءٌ}}<ref>. شوری،۱۱.</ref> و {{قرآن| وَلَمْ یکن لَّهُ کفُوًا أَحَدٌ}} بر آن دلالت دارند. | ||
2. توحید ذاتی یعنی این که خداوند بسیط است و جزء ندارد، هیچ گونه کثرت و ترکیبی در ذات او راه ندارد. از این معنی، تعبیر میشود به «احدیت» که آیه {{قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}} بر آن دلالت دارد؛ یعنی نه تنها در خارج، بلکه در ذهن هم جزء بردار نیست. | 2. [[توحید ذاتی]] یعنی این که خداوند بسیط است و جزء ندارد، هیچ گونه کثرت و ترکیبی در ذات او راه ندارد. از این معنی، تعبیر میشود به «احدیت» که آیه {{قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}} بر آن دلالت دارد؛ یعنی نه تنها در خارج، بلکه در ذهن هم جزء بردار نیست. | ||
وهابیان بر مسئله توحید ذاتی و نفی ثنویت یا نفی ترکیب در ذات مقدس، اصلاً توجه نمیکنند و بدون شناخت خداوند متعال میخواهند او را پرستش کنند، وقتی به کتب ابن تیمیه و به تبع آن محمد بن عبدالوهاب مؤسس فرقه وهابیت مراجعه میشود در جاهای متعدد میگویند: ان الله تعالی سبحانه واحد فی ذاته، لا قسیم له، واحد فی صفاته لا شبیه له و واحد فی افعاله لا شریک | وهابیان بر مسئله توحید ذاتی و نفی ثنویت یا نفی ترکیب در ذات مقدس، اصلاً توجه نمیکنند و بدون شناخت خداوند متعال میخواهند او را پرستش کنند، وقتی به کتب [[ابن تیمیه]] و به تبع آن محمد بن عبدالوهاب مؤسس فرقه وهابیت مراجعه میشود در جاهای متعدد میگویند: {{عربی|ان الله تعالی سبحانه واحد فی ذاته، لا قسیم له، واحد فی صفاته لا شبیه له و واحد فی افعاله لا شریک له}}.<ref>. ابن تیمیه، الفتاوی الکبری، ج6، ص549؛ مجموع الفتاوی، الرساله التدمیریه، ج3، ص98.</ref> از سوی دیگر وقتی به آیات صفات یعنی [[صفات خبریه]] می رسند که عبارت اند از ید، [[عرش]]، کرسی، استوی، اصابع، وجه ... که ظاهر آنها بر جسمانیت خداوند دارند، نمیتوانند آنها را به گونه ای معنی کنند که خداوند را از جسم بودن منزه قرار دهند و میگویند ما به ظاهر آیات ایمان داریم و حق تأویل آیات و احادیث در باب صفات را نداریم. همچنین میگویند خداوند هر شب به سوی آسمان دنیا میآید. درباره اینکه چگونه می آید چیزی نمیگویند و آن را به مذهب سلف نسبت می دهند.<ref>. رک: ابن تیمیه، درء التعارض العقل و النقل، ص۱5.</ref> | ||
محمد بن عبدالوهاب میگوید: اهل سنت و جماعت آیات صفات و احادیث مربوط به آنها را تأویل نکرده و از ظاهرشان منصرف نمی کنند.<ref>. عقیده الشیخ محمد بن عبدالوهاب، ص553.</ref> در حالی که از معنای ظاهری آنها جسمانیت خداوند لازم میآید و در عمل دچار مشکل اساسی در توحید ذاتی، میشوند. | محمد بن عبدالوهاب میگوید: [[اهلسنت و تکفیر شیعیان|اهل سنت]] و جماعت آیات صفات و احادیث مربوط به آنها را تأویل نکرده و از ظاهرشان منصرف نمی کنند.<ref>. عقیده الشیخ محمد بن عبدالوهاب، ص553.</ref> در حالی که از معنای ظاهری آنها جسمانیت خداوند لازم میآید و در عمل دچار مشکل اساسی در توحید ذاتی، میشوند. | ||
==نگاه وهابیت درباره توحید درعبادت== | ==نگاه وهابیت درباره توحید درعبادت== | ||
معنای توحید درعبادت این است که فقط خداوند شایسته عبادت است و پرستش غیر خدا شرک محسوب می گردد. این مطلب را وهابیها هم قبول دارند؛ اما وهابیها در مفهوم عبادت یا دچارلغزش شده اند و یا تعمد بر درست نفهمیدن دارند و ازاینرو بر بسیاری از اعمال مفهوم عبادت را تطبیق میکنند و درنتیجه موجب میشود که بسیاری از مسلمانان در معرض تکفیر قرار گیرند. وهابیان به خاطر اشتباه در فهم معنای عبادت، بسیاری از اعمالی را که مسلمانان انجام میدهند شرک میپندارند. | معنای توحید درعبادت این است که فقط خداوند شایسته عبادت است و پرستش غیر خدا [[شرک]] محسوب می گردد. این مطلب را وهابیها هم قبول دارند؛ اما وهابیها در مفهوم عبادت یا دچارلغزش شده اند و یا تعمد بر درست نفهمیدن دارند و ازاینرو بر بسیاری از اعمال مفهوم عبادت را تطبیق میکنند و درنتیجه موجب میشود که بسیاری از مسلمانان در معرض تکفیر قرار گیرند. وهابیان به خاطر اشتباه در فهم معنای عبادت، بسیاری از اعمالی را که مسلمانان انجام میدهند شرک میپندارند. | ||
ابن تیمیه درباره عبادت میگوید: مردم زمان ما، در حال سختی و راحتی برای خدا، شریک قائل اند و غیر خدا را عبادت میکنند و اگر سوال شود که انواع عبادت کدامند؟ میگوئیم: عبارتند از: دعا، استغاثه، ذبح، نذر، محبت و خشیت و تعظیم.<ref>. مجموعة التوحید، ص22.</ref> | ابن تیمیه درباره عبادت میگوید: مردم زمان ما، در حال سختی و راحتی برای خدا، شریک قائل اند و غیر خدا را عبادت میکنند و اگر سوال شود که انواع عبادت کدامند؟ میگوئیم: عبارتند از: دعا، استغاثه، ذبح، نذر، محبت و خشیت و تعظیم.<ref>. مجموعة التوحید، ص22.</ref> | ||
محمد بن عبدالوهاب در تعریف عبادت میگوید: هر کس که غیر خدا را برای جلب منفعت و دفع مفسده قصد کند او را معبود خود قرار داده و عبادتش کرده است. <ref>. صالح بن عبدالله العبود، عقیدة محمد بن عبدالوهاب، ص550، چ2، ۱424ق. </ref> | [[محمد بن عبدالوهاب]] در تعریف عبادت میگوید: هر کس که غیر خدا را برای جلب منفعت و دفع مفسده قصد کند او را معبود خود قرار داده و عبادتش کرده است. <ref>. صالح بن عبدالله العبود، عقیدة محمد بن عبدالوهاب، ص550، چ2، ۱424ق. </ref> | ||
محمد بن عبدالوهاب درباره «لا اله الا الله» میگوید: این جمله چهار چیز را نفی و چهار چیز را اثبات میکند آن چهار چیزی را که نفی میکند عبارت است از: اله، طاغوت، ندّ و ضدّ و ارباب؛ امّا آن چهار چیزی را که اثبات میکند عبارت است از: قصد، تعظیم، محبت، خوف و رجاء و برائت از شرک... آیت الله سبحانی فرموده است: وهابیان الوهیت را به معنای معبود گرفته اند و این خطا است زیرا الله و اله به یک معنی بوده، با این تفاوت که اله کلّی است و الله یک مصداق آن است.<ref>. بحوث فی الملل و النحل، ج4، ص67، توحید و شرک، ص84.</ref> | محمد بن عبدالوهاب درباره «لا اله الا الله» میگوید: این جمله چهار چیز را نفی و چهار چیز را اثبات میکند آن چهار چیزی را که نفی میکند عبارت است از: اله، طاغوت، ندّ و ضدّ و ارباب؛ امّا آن چهار چیزی را که اثبات میکند عبارت است از: قصد، تعظیم، محبت، خوف و رجاء و برائت از شرک... آیت الله سبحانی فرموده است: وهابیان الوهیت را به معنای معبود گرفته اند و این خطا است زیرا الله و اله به یک معنی بوده، با این تفاوت که اله کلّی است و الله یک مصداق آن است.<ref>. بحوث فی الملل و النحل، ج4، ص67، توحید و شرک، ص84.</ref> | ||
درحالیکه عبادت دو رکن دارد: یکی خضوع و تذلل عملی و لفظی و دیگری اعتقاد به الوهیت مخضوع له. پس میتوان عبادت را چنین تعریف کرد: عبادت آن نهایت خضوع لفظی و عملی است که به قصد الوهیت انجام گیرد یعنی سرچشمه و منشأ آن الوهیت و پرستش باشد. به عبارت دیگر عبادت، خضوع در برابر کسی است که او را خداو یا مبدأ کارهای خدایی بدانیم و بیندیشییم و شکی نیست که کارهای مربوط به جهان خلقت و آفرینش مانند تدبیر امور جهان، زنده کردن، میراندن افراد، روزی دادن... از آن خداست که آیات فراوانی موید این مطلب است.<ref>. سبحانی، جعفر، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی ، ج3، ص75.</ref> از سویی دیگر میدانیم که جهان آفرینش و هر فعلی که در این نظام رخ میدهد، بدون علل و اسباب نیست، که خود قرآن بدان تصریح دارد. اصل مرگ مربوط به خداست امّا گاهی مرگ را به فرشتگان و پیامبر الهی نسبت میدهد، اصل شفاعت متعلق به خداوند است امّا گاهی همین شفاعت را به پیامبران نسبت میدهد و... که در بحث توحید بدان اشاره شد. | درحالیکه عبادت دو رکن دارد: یکی خضوع و تذلل عملی و لفظی و دیگری اعتقاد به الوهیت مخضوع له. پس میتوان عبادت را چنین تعریف کرد: عبادت آن نهایت خضوع لفظی و عملی است که به قصد الوهیت انجام گیرد یعنی سرچشمه و منشأ آن [[الوهیت]] و پرستش باشد. به عبارت دیگر عبادت، خضوع در برابر کسی است که او را خداو یا مبدأ کارهای خدایی بدانیم و بیندیشییم و شکی نیست که کارهای مربوط به جهان خلقت و آفرینش مانند تدبیر امور جهان، زنده کردن، میراندن افراد، روزی دادن... از آن خداست که آیات فراوانی موید این مطلب است.<ref>. سبحانی، جعفر، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی ، ج3، ص75.</ref> از سویی دیگر میدانیم که جهان آفرینش و هر فعلی که در این نظام رخ میدهد، بدون علل و اسباب نیست، که خود قرآن بدان تصریح دارد. اصل مرگ مربوط به خداست امّا گاهی مرگ را به فرشتگان و [[پیامبر الهی]] نسبت میدهد، اصل [[شفاعت]] متعلق به خداوند است امّا گاهی همین شفاعت را به پیامبران نسبت میدهد و... که در بحث توحید بدان اشاره شد. | ||
بنابراین راه جمع این است که بگوئیم: فاعلیت و سببیت این علل طبیعی، اعم از مادی و غیر مادی مانند | بنابراین راه جمع این است که بگوئیم: فاعلیت و سببیت این علل طبیعی، اعم از مادی و غیر مادی مانند فرشتگان، انبیاء و.. به اذن و دستور خداوند است. و فاعل مستقل خود خداوند است. به دیگر سخن این دو فاعل در طول یکدیگرند، یکی فاعل مستقل و دیگری فاعل بالتبع. | ||
پس وهابیان هم در معنای توحید درعبودیت دچار اشتباه شده و عبادت را الوهیت فرض میکنند و هم در مصداق و معنای عبادت در لغزش هستند که هر کار و فعل تعظیمی را عمل شرک آلود میدانند و به همین خاطر است که اعمال مسلمانان و انجام شعائر دینی را شرک قلمداد میکنند. | پس وهابیان هم در معنای توحید درعبودیت دچار اشتباه شده و عبادت را الوهیت فرض میکنند و هم در مصداق و معنای عبادت در لغزش هستند که هر کار و فعل تعظیمی را عمل شرک آلود میدانند و به همین خاطر است که اعمال مسلمانان و انجام شعائر دینی را شرک قلمداد میکنند. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
<references /> | <references /> | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی = ادیان و مذاهب | ||
| شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ = اسلام | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = وهابیت | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = ش | ||
| تیترها = | | تیترها = ش | ||
| ویرایش = | | ویرایش = ش | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = ش | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| | | ارزیابی کمی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = ب | ||
| کیفیت = | | کیفیت = ج | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۹
وهابیت چه نگاهی درباره توحید دارد و آیا اعتقاد به توحید ذاتی دارد یا خیر؟
بارزترین ویژگی اعتقادی که در شرایع آسمانی یکسان مطرح است، اعتقاد به وجود خدا و یکتاپرستی است، و میتوان آن را فصل ممیز انسان موحد از فرد مادّی به شمار آورد ازاینرو پیامبران پس از فراخوانی مردم به اعتقاد به خدا، مهم ترین سرلوحه دعوت خود را، اصل توحید قرار داده اند. وهابیان قائل به توحید هستند اما در اصل اقسام توحید و نیز درباره توحید ذاتی نظر خاصی دارند همچنین در توحید عبادی و ربوبی مطالبی را مطرح میکنند که باعث تکفیر مسلمانان میگردد.
تعریف توحید
توحید که از «وحد» گرفته شده و وحدت از آن مشتق میشود به معنای انفراد است. واحد، به چیزی اطلاق میشود که جزء ندارد.[۱] و توحید به معنای تنها قرار دادن یک چیز است.[۲]
نگاه و هابیت درباره اقسام توحید
در نگاه دین اسلام توحید به توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید ربوبی، توحید درخالقیت، توحید در حاکمیت، توحید در تشریع، توحید در اطاعت و توحید درعبادت تقسیم میشود اما وهابیت بر سه نوع توحید متمرکز شده اند که عبارت اند از توحید در الوهیت،توحید در ربوبیت و توحید در اسماء و صفات. آن گاه توحید در الوهیت را همان توحید در عبادت میدانند و توحید در ربوبیت را به معنای توحید در خالقیت پنداشته اند. چنانکه ابن تیمیه[۳] و محمد بن عبدالوهاب[۴] و بالتبع آن، دیگران نیز این تقسیم بندی را دارند.
نگاه وهابیت در توحید ذاتی
توحید در ذات (توحید در الوهیت ـ لا اله الا الله) و این دارای دو معنی است:
۱. توحید ذاتی یعنی واجب الوجود، دویی بردار و تعدّد پذیر نیست و مثل و مانند ندارد که از آن تعبیر میشود به «واحدیت». آیات ﴿لَیسَ کمِثْلِهِ شَیءٌ﴾[۵] و ﴿وَلَمْ یکن لَّهُ کفُوًا أَحَدٌ﴾ بر آن دلالت دارند.
2. توحید ذاتی یعنی این که خداوند بسیط است و جزء ندارد، هیچ گونه کثرت و ترکیبی در ذات او راه ندارد. از این معنی، تعبیر میشود به «احدیت» که آیه ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾ بر آن دلالت دارد؛ یعنی نه تنها در خارج، بلکه در ذهن هم جزء بردار نیست.
وهابیان بر مسئله توحید ذاتی و نفی ثنویت یا نفی ترکیب در ذات مقدس، اصلاً توجه نمیکنند و بدون شناخت خداوند متعال میخواهند او را پرستش کنند، وقتی به کتب ابن تیمیه و به تبع آن محمد بن عبدالوهاب مؤسس فرقه وهابیت مراجعه میشود در جاهای متعدد میگویند: «ان الله تعالی سبحانه واحد فی ذاته، لا قسیم له، واحد فی صفاته لا شبیه له و واحد فی افعاله لا شریک له».[۶] از سوی دیگر وقتی به آیات صفات یعنی صفات خبریه می رسند که عبارت اند از ید، عرش، کرسی، استوی، اصابع، وجه ... که ظاهر آنها بر جسمانیت خداوند دارند، نمیتوانند آنها را به گونه ای معنی کنند که خداوند را از جسم بودن منزه قرار دهند و میگویند ما به ظاهر آیات ایمان داریم و حق تأویل آیات و احادیث در باب صفات را نداریم. همچنین میگویند خداوند هر شب به سوی آسمان دنیا میآید. درباره اینکه چگونه می آید چیزی نمیگویند و آن را به مذهب سلف نسبت می دهند.[۷]
محمد بن عبدالوهاب میگوید: اهل سنت و جماعت آیات صفات و احادیث مربوط به آنها را تأویل نکرده و از ظاهرشان منصرف نمی کنند.[۸] در حالی که از معنای ظاهری آنها جسمانیت خداوند لازم میآید و در عمل دچار مشکل اساسی در توحید ذاتی، میشوند.
نگاه وهابیت درباره توحید درعبادت
معنای توحید درعبادت این است که فقط خداوند شایسته عبادت است و پرستش غیر خدا شرک محسوب می گردد. این مطلب را وهابیها هم قبول دارند؛ اما وهابیها در مفهوم عبادت یا دچارلغزش شده اند و یا تعمد بر درست نفهمیدن دارند و ازاینرو بر بسیاری از اعمال مفهوم عبادت را تطبیق میکنند و درنتیجه موجب میشود که بسیاری از مسلمانان در معرض تکفیر قرار گیرند. وهابیان به خاطر اشتباه در فهم معنای عبادت، بسیاری از اعمالی را که مسلمانان انجام میدهند شرک میپندارند.
ابن تیمیه درباره عبادت میگوید: مردم زمان ما، در حال سختی و راحتی برای خدا، شریک قائل اند و غیر خدا را عبادت میکنند و اگر سوال شود که انواع عبادت کدامند؟ میگوئیم: عبارتند از: دعا، استغاثه، ذبح، نذر، محبت و خشیت و تعظیم.[۹]
محمد بن عبدالوهاب در تعریف عبادت میگوید: هر کس که غیر خدا را برای جلب منفعت و دفع مفسده قصد کند او را معبود خود قرار داده و عبادتش کرده است. [۱۰]
محمد بن عبدالوهاب درباره «لا اله الا الله» میگوید: این جمله چهار چیز را نفی و چهار چیز را اثبات میکند آن چهار چیزی را که نفی میکند عبارت است از: اله، طاغوت، ندّ و ضدّ و ارباب؛ امّا آن چهار چیزی را که اثبات میکند عبارت است از: قصد، تعظیم، محبت، خوف و رجاء و برائت از شرک... آیت الله سبحانی فرموده است: وهابیان الوهیت را به معنای معبود گرفته اند و این خطا است زیرا الله و اله به یک معنی بوده، با این تفاوت که اله کلّی است و الله یک مصداق آن است.[۱۱]
درحالیکه عبادت دو رکن دارد: یکی خضوع و تذلل عملی و لفظی و دیگری اعتقاد به الوهیت مخضوع له. پس میتوان عبادت را چنین تعریف کرد: عبادت آن نهایت خضوع لفظی و عملی است که به قصد الوهیت انجام گیرد یعنی سرچشمه و منشأ آن الوهیت و پرستش باشد. به عبارت دیگر عبادت، خضوع در برابر کسی است که او را خداو یا مبدأ کارهای خدایی بدانیم و بیندیشییم و شکی نیست که کارهای مربوط به جهان خلقت و آفرینش مانند تدبیر امور جهان، زنده کردن، میراندن افراد، روزی دادن... از آن خداست که آیات فراوانی موید این مطلب است.[۱۲] از سویی دیگر میدانیم که جهان آفرینش و هر فعلی که در این نظام رخ میدهد، بدون علل و اسباب نیست، که خود قرآن بدان تصریح دارد. اصل مرگ مربوط به خداست امّا گاهی مرگ را به فرشتگان و پیامبر الهی نسبت میدهد، اصل شفاعت متعلق به خداوند است امّا گاهی همین شفاعت را به پیامبران نسبت میدهد و... که در بحث توحید بدان اشاره شد.
بنابراین راه جمع این است که بگوئیم: فاعلیت و سببیت این علل طبیعی، اعم از مادی و غیر مادی مانند فرشتگان، انبیاء و.. به اذن و دستور خداوند است. و فاعل مستقل خود خداوند است. به دیگر سخن این دو فاعل در طول یکدیگرند، یکی فاعل مستقل و دیگری فاعل بالتبع.
پس وهابیان هم در معنای توحید درعبودیت دچار اشتباه شده و عبادت را الوهیت فرض میکنند و هم در مصداق و معنای عبادت در لغزش هستند که هر کار و فعل تعظیمی را عمل شرک آلود میدانند و به همین خاطر است که اعمال مسلمانان و انجام شعائر دینی را شرک قلمداد میکنند.
منابع
- ↑ . مفردات راغب، ذیل وحد، ص55۱.
- ↑ . تاج العروس، ذیل وحد، ج5، ص298.
- ↑ . ابن تیمیه، مجموعة التوحید، نشر دارالفکر، ص3 و 5.
- ↑ . محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ، ص7 و 8.
- ↑ . شوری،۱۱.
- ↑ . ابن تیمیه، الفتاوی الکبری، ج6، ص549؛ مجموع الفتاوی، الرساله التدمیریه، ج3، ص98.
- ↑ . رک: ابن تیمیه، درء التعارض العقل و النقل، ص۱5.
- ↑ . عقیده الشیخ محمد بن عبدالوهاب، ص553.
- ↑ . مجموعة التوحید، ص22.
- ↑ . صالح بن عبدالله العبود، عقیدة محمد بن عبدالوهاب، ص550، چ2، ۱424ق.
- ↑ . بحوث فی الملل و النحل، ج4، ص67، توحید و شرک، ص84.
- ↑ . سبحانی، جعفر، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی ، ج3، ص75.