|
|
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi }}
| |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| لطفاً بفرمایید که اصهب و ابقع که در روایات مربوط به علائم ظهور ذکرشده کیستند؟
| | اصهب که در روایات مربوط به نشانههای ظهور امام مهدی(ع) ذکر شده، کیست؟ |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| {{درگاه|مهدویت}} | | {{ظهور-عمودی}} |
| با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی. از این که با مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم مکاتبه نمودهاید صمیمانه تشکر میکنیم.
| | {{درگاه|مهدویت|واژهها}} |
|
| |
|
| پرسشگر محترم، اصهب در لغت به معنای شتر سرخ موست و به رومیان نیز به دلیل رنگ چهره و دشمنی با اسلام گفته میشود<ref>ونه ای، مجتبی، فرهنگ الفبایی مهدویّت، ص۱۰۷.</ref> و به معنای خاص نام یکی از دو مدّعی قدرت و رقیب سفیانی است. بر اساس روایات اصهب و ابقع دو رهبر مخالف سفیانی اند که سفیانی در منطقه «شام» با آنها به نزاع برمیخیزد و بر آنان چیره میشود.
| | '''اَصهَب''' بر اساس روایات، یکی از رقیبان [[سفیانی]] و مدعیان کسب قدرت قبل از [[ظهور امام مهدی(ع)]] است، که سفیانی در [[شام]] بر او پیروز خواهد شد. |
|
| |
|
| ابقع در لغت به ابلق یعنی هر شیء سیاه و سفید و به خصوص به کلاغ سیاهی که با سفیدی آمیخته باشد و به هر شخص پلید و به ابرص و شوره زار و کسی که لباس وصله دار و رنگارنگ میپوشد، تعبیر شده است. روایات درباره او و اصهب به اجمال سخن گفتهاند. در این باره به حدیثی از امام باقر «ع» برمیخوریم که میفرمایند:
| | اصهب در لغت به معنای شتر سرخ مو است و به رومیان نیز به دلیل رنگ چهره و دشمنی با [[اسلام]] اصهب گفته میشود.<ref>تونهای، مجتبی، فرهنگ الفبایی مهدویّت، ص۱۰۷.</ref> |
| «از شرّ اصهب ابرص پرهیز کن!» پرسیدند: اصهب کیست؟ فرمودند: «ابقع». پرسیدند: ابقع کیست؟ فرمودند: «ابرص». سپس فرمودند: «از شرّ سفیانی نیز پرهیز کن» در این حدیث اصهب و ابقع یک نفر معرفی شده (۲)؛ اما بر اساس احادیث دیگر اصهب و ابقع نام دو نفر است.
| |
|
| |
|
| جابر جعفی از امام باقر (علیه السّلام) نقل میکند که درباره علائم ظهور حضرت ولی عصر «ع» فرمود: بر زمین قرار گیر و دست و پای خویش را حرکت مده تا این نشانهها که برایت میگویم ببینی گر چه گمان ندارم تو به آن زمان برسی: ۱. - اختلاف بنی عباس، ۲. - آواز دهنده آسمانی، ۳. - فرورفتن دهی از دهات شام به نام جابیه، ۴. - آمدن ترک به جزیره، ۵. - فرود آمدن روم برمله (نام چند محل است بدین نام در شام و مصر و جاهای دیگر) ۶-. اختلاف بسیار در آن هنگام در هر سرزمین تا این که شام ویران شود، و سبب ویرانی آن سه پرچم است که در آن پدید آید: پرچم اصهب، پرچم ابقع، پرچم سفیانی. (ظاهر از سیاق حدیث این است که اصهب و ابقع هم نام یا وصف دوتن باشد همانند سفیانی).<ref>مفید، محمد بن محمد، الإرشاد للمفید، ترجمه رسولی محلاتی، ۲جلد، اسلامیه، تهران، چاپ: دوم، بی تا.</ref> | | بر اساس روایتی که [[جابر بن یزید جعفی]] از [[امام باقر(ع)]] نقل کرده، یکی از [[نشانههای ظهور امام مهدی(ع)]] برافراشته شدن سه پرچم است: پرچم اصهب، پرچم ابقع و پرچم سفیانی. طبق این روایت، اختلاف میان صاحبان این سه پرچم، باعث ویرانی [[شام]] خواهد شد.<ref>مفید، محمد بن محمد، الإرشاد للمفید، ترجمه رسولی محلاتی، ۲جلد، اسلامیه، تهران، چاپ: دوم، بی تا.</ref> در روایتی دیگر گفته شده سفیانی با اصهب خواهد جنگید و او را خواهد کشت.<ref>ابن ابی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبه (للنعمانی)، ترجمه فهری، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۶۲ ش.</ref> |
|
| |
|
| حدیثی نیز با همین مضمون و با تفصیل بیشتر از امام محمّد باقر (علیه السّلام) نقل شده که فرمود: ای جابر زمین گیر باش و دست و پائی نزن تا آنگاه که نشانههائی را که برایت میگویم به بینی اگر به آنها برسی.
| | به نظر مىرسد كه أبقع فرمانروا، (يعنى كسى كه نقطه سياه و سفيد در چهره دارد) در فرمانروائى [[شام]] از رقيبش أصهب يعنى (زرد چهره) سابقه دارتر است، زيرا روايات خاطرنشان مىسازد كه قيام أصهب از خارج پايتخت يا مركز به وجود مىآيد و وى بر سر استيلاى بر آن شكست مىخورد. در حالی كه أبقع قدرتمند اصلى و يا انقلابگرى است كه تا اندازهاى پيروز مىشود و أصهب به رقابت با او برخاسته و از خارج پايتخت بر او حملهور مىشود؛ اما هيچكدام نمىتوانند بر ديگرى پيروزى قاطعى را به دست آورند، ازاينرو سفيانى از اين فرصت استفاده نموده و از خارج پايتخت دست به يورش مىزند و هردوى آنها را تارومار مىكند. احتمالا أصهب غير مسلمان است زيرا برخى از روايات او را با صفت «علج» كه معمولا وصف كفّار است تعريف نموده است. اما گرايش سياسى أبقع و أصهب، از رواياتى كه آن دو را نكوهش نموده است برمىآيد كه آنها مخالف و دشمن اسلام و طرفدار هواداران دشمنان اسلام و كفّار مىباشند و از روايتی استفاده مىشود كه أصهب هوادار روس (تركان) است. <ref>كورانى، على، عصر ظهور، تهران، موسسه انتشارات امير كبير، چ ۶، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۰..</ref> |
|
| |
|
| اوّل اختلاف بنی عبّاس است و به نظر من تو آن روز را درک نخواهی کرد، ولی از من به کسانی که پس از من خواهند آمد بازگو کن و آواز دهندهای که از آسمان آواز خواهد داد و از سوی دمشق آوازه فتح و پیروزی به شما خواهد رسید و در یکی از آبادیهای شام بنام جابیه<ref>جابیه دهی است از دهات دمشق و از توابع جیدور از سمت جولان نزدیک مرج الصفر.</ref> فرو خواهد رفت و بخشی از مسجد دمشق که در سمت راست واقع شده سقوط کند و گروهی خارج از دین که از ناحیه ترک باشند خروج کنند و به دنبالش در روم اغتشاش شود و برادران ترک روی آورند تا آن که به جزیره فرود آیند و گروه خارج از دین رومیان روی آورند تا آن که برمله فرود آیند.
| | در روایتی از امام باقر(ع)، ابقع و اصهب یک نفر معرفی شدهاند. در حدیثی، امام باقر(ع) به برید از علامات قریب به ظهور امام زمان فرمود یا برید از جمع اصهب دوری کن. گفتم اصهب چیست؟ فرمود: ابقع. گفتم ابقع چیست؟ فرمود ابرص.<ref>ابن عطيه، جميل حمود، أبهى المداد في شرح مؤتمر علماء بغداد، بيروت، مؤسسة الأعلمي، چ ۱، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۶۸۷.</ref> اما در اکثر روایات اصهب غیر از ابقع تلقی شده است. |
|
| |
|
| در آن سال، ای جابر در هر ناحیه از مغرب اختلاف فراوانی روی خواهد داد پس نخستین سرزمینی که ویران شود سرزمین شام باشد<ref>در بعضی از نسخهها است که (نخستین زمین مغرب سرزمین شام خواهد بود) و عیاشی آن را در تفسیرش نقل کرده و آنجا است که نخستین زمین مغرب که ویران میشود زمین شام خواهد بود) و در اختصاص مفید نیز چنین است.</ref> این هنگام اختلافشان به سه پرچم انجامد: پرچم اصهب و پرچم ابقع و پرچم سفیانی پس سفیانی با ابقع برخورد کند و بجنگد و سفیانی او و پیروانش را بکشد و سپس اصهب را بکشد سپس همّتی به جز آن که رو به سوی عراق کند نخواهد داشت و سپاهیانش به قرقیسیاء<ref>قرقیساء: شهریست در خابور در کنار فرات.</ref> گذر کنند و در آن جا بجنگند و یک صد هزار از ستمگران در آن جنگ کشته شوند و سفیانی سپاهی به کوفه روانه کند که هفتاد هزار به شمار آیند و اهل کوفه را بکشند و به دار آویزند و اسیر کنند.
| | == جستارهای وابسته == |
| | | * [[ابقع]] |
| در این میان به ناگاه پرچم هائی از جانب خراسان روی آور شود و به سرعت طیّ منازل کند و چند نفر از اصحاب قائم با آنان همراه خواهد بود سپس مردی از کارگران اهل کوفه با جمعی خروج میکند که فرمانده سپاه سفیانی او را میان حیره و کوفه میکشد و سفیانی هیئتی را روانه مدینه کند پس مهدیّ از مدینه به مکّه فرار کند، این خبر به سفیانی میرسد که مهدی به مکّه رفته است پس سپاهی به دنبال او میفرستد ولی موفّق به دستگیری او نمیشوند تا آن که آن حضرت در حال ترس و مراقبت طبق سنّت موسی بن عمران داخل مکّه میشود<ref>ادامه روایت: فرمود: فرمانده سپاه سفیانی در بیداء فرود میآید پس آواز دهندهای از آسمان آواز میدهد (ای بیداء این قوم را نابود کن) پس زمین آنان را فرو میبرد و به جز چند نفر نجات نمییابند که صورت آنان را خداوند به پشت برمیگرداند و آنان از قبیله کلب خواهند بود و این آیه درباره آنان نازل شده است: یا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی أَدْبارِها- النساء: ۴۷، ای کسانی که برای شما کتاب آسمانی فرستاده شد به قرآنی که فرو فرستادیم که توراه و انجیل را که با شما است تصدیق میکند ایمان آورید پیش از آن که چهرههائی را خط خذلان کشیم و آنها را به پشتهایشان برگردانیم.
| |
| | |
| فرمود: قائم در آن روز در مکّه خواهد بود در حالی که پشت به بیت اللَّه الحرام داده و به آن پناهنده شده صدا میزند: ای مردم ما از خدا یاری میطلبیم هر کس از مردم که به ما پاسخ داد چه بهتر که ما خاندان پیامبر شما محمّد میباشیم و ما سزاوارترین مردم هستیم به خدا و به محمّد، و هر کس که با من درباره آدم محاجّه کند بداند که من سزاوارترین مردم به آدم هستم، و هر کس با من درباره نوح گفتگو کند بداند که من سزاوارترین مردم به نوح میباشم، و هر کس با من درباره ابراهیم احتجاج کند باید بداند که من سزاوارترین مردم به ابراهیم هستم، و هر کس با من درباره محمّد محاجّه کند پس من سزاوارترین مردم به محمّد هستم، و هر کس با من درباره پیامبران محاجّه کند پس من سزاوارترین مردم به پیامبران هستم، مگر نه این است که خداوند در قرآنش میفرماید: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ ذُرِّیَّه بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ- (آل عمران ۳۴)آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را خداوند بر جهانیان برگزید؛ فرزندانی هستند برخی از نسل برخی دیگر و خداوند شنوا و دانا است پس منم بازمانده آدم و ذخیره نوح و برگزیده از ابراهیم و خلاصهای از محمّد صلّی اللَّه علیهم اجمعین.
| |
| | |
| توجّه کنید: هر کس که با من درباره کتاب خدا گفت وگو کند پس من سزاوار-ترین مردم به کتاب خدا هستم، توجّه کنید: هر کس که با من درباره سنّت رسول اللَّه گفت وگو کند پس من سزاوارترین مردم به سنت رسول اللَّه هستم، هر کس را که امروز سخن مرا میشنود. به خدا قسمش میدهم که حاضرین [از شما] به غائبین برسانند و شما را به حقّ خدا و حقّ رسول او و حقّ خودم قسم میدهم زیرا مرا بر شما حقّ خویشاوندی رسول خدا ثابت است- که ما را کمک کنید و ما را از کسی که بر ما ستم میکند بازدارید که ما وحشت زده شدیم و مظلوم گشتیم و از شهرها و کنار فرزندانمان تبعید شدیم و بر ما ستم شد و از حقّ خودمان ممنوع شدیم و اهل باطل بر ما دروغ بستند پس خدا را بیاد آرید درباره ما، ما را خوار نکنید و ما را یاری کنید تا خدا شما را یاری کند.
| |
| | |
| فرمود: پس خداوند سیصد و سیزده نفر یاران آن حضرت را بر او گرد میآورد و بدون قرار قبلی خداوند آنان را گرد میآورد همچون پارههای ابر پائیز که به هم میپیوندند ای جابر این همان آیه است که خداوند در قرآنش فرموده است: أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ- البقره: ۱۴۸، هر جا باشید خداوند همه شما را میآورد که خداوند بر همه چیز توانا است.
| |
| | |
| پس در میان رکن و مقام با او بیعت میکنند، و با او خواهد بود وصیّت نامهای از رسول خدا (صلی اللَّه علیه و آله) که به فرزندان از پدرانشان دست به دست به ارث رسیده است و قائم ای جابر مردی است از فرزندان حسین (علیه السّلام) که خداوند کارش را در یک شب اصلاح میفرماید و هر چه درباره او به نظر مردم مشکل آید این که او از فرزندان رسول خدا است و از علماء یکی پس از دیگری ارث برده است مشکل نخواهد بود، و به فرض که همه اینها هم به نظرشان مشکل آید آن آوازی که از آسمان بر آید هنگامی که او را به نام خودش و نام پدرش و مادرش آواز دهد همه اشکال را بر طرف خواهد نمود. (ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبه (للنعمانی) / ترجمه فهری، ۱جلد، دار الکتب الإسلامیه - تهران، چاپ: چهارم، ۱۳۶۲ ش)</ref>.
| |
| | |
| جزئیات داستان و مصداق دقیق این موارد و زمان آن را نمیتوان مشخص کرد.
| |
| | |
| {{پایان پاسخ}}
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
خط ۴۴: |
خط ۲۹: |
| }} | | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه =شد |
| | تیترها = | | | تیترها =- |
| | ویرایش = | | | ویرایش =شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی =شد |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه = |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر =شد |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | بازبینی = | | | ارزیابی کمی = |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
| | اولویت = | | | اولویت =ج |
| | کیفیت = | | | کیفیت =ج |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |
سؤال
اصهب که در روایات مربوط به نشانههای ظهور امام مهدی(ع) ذکر شده، کیست؟
اَصهَب بر اساس روایات، یکی از رقیبان سفیانی و مدعیان کسب قدرت قبل از ظهور امام مهدی(ع) است، که سفیانی در شام بر او پیروز خواهد شد.
اصهب در لغت به معنای شتر سرخ مو است و به رومیان نیز به دلیل رنگ چهره و دشمنی با اسلام اصهب گفته میشود.[۱]
بر اساس روایتی که جابر بن یزید جعفی از امام باقر(ع) نقل کرده، یکی از نشانههای ظهور امام مهدی(ع) برافراشته شدن سه پرچم است: پرچم اصهب، پرچم ابقع و پرچم سفیانی. طبق این روایت، اختلاف میان صاحبان این سه پرچم، باعث ویرانی شام خواهد شد.[۲] در روایتی دیگر گفته شده سفیانی با اصهب خواهد جنگید و او را خواهد کشت.[۳]
به نظر مىرسد كه أبقع فرمانروا، (يعنى كسى كه نقطه سياه و سفيد در چهره دارد) در فرمانروائى شام از رقيبش أصهب يعنى (زرد چهره) سابقه دارتر است، زيرا روايات خاطرنشان مىسازد كه قيام أصهب از خارج پايتخت يا مركز به وجود مىآيد و وى بر سر استيلاى بر آن شكست مىخورد. در حالی كه أبقع قدرتمند اصلى و يا انقلابگرى است كه تا اندازهاى پيروز مىشود و أصهب به رقابت با او برخاسته و از خارج پايتخت بر او حملهور مىشود؛ اما هيچكدام نمىتوانند بر ديگرى پيروزى قاطعى را به دست آورند، ازاينرو سفيانى از اين فرصت استفاده نموده و از خارج پايتخت دست به يورش مىزند و هردوى آنها را تارومار مىكند. احتمالا أصهب غير مسلمان است زيرا برخى از روايات او را با صفت «علج» كه معمولا وصف كفّار است تعريف نموده است. اما گرايش سياسى أبقع و أصهب، از رواياتى كه آن دو را نكوهش نموده است برمىآيد كه آنها مخالف و دشمن اسلام و طرفدار هواداران دشمنان اسلام و كفّار مىباشند و از روايتی استفاده مىشود كه أصهب هوادار روس (تركان) است. [۴]
در روایتی از امام باقر(ع)، ابقع و اصهب یک نفر معرفی شدهاند. در حدیثی، امام باقر(ع) به برید از علامات قریب به ظهور امام زمان فرمود یا برید از جمع اصهب دوری کن. گفتم اصهب چیست؟ فرمود: ابقع. گفتم ابقع چیست؟ فرمود ابرص.[۵] اما در اکثر روایات اصهب غیر از ابقع تلقی شده است.
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ تونهای، مجتبی، فرهنگ الفبایی مهدویّت، ص۱۰۷.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الإرشاد للمفید، ترجمه رسولی محلاتی، ۲جلد، اسلامیه، تهران، چاپ: دوم، بی تا.
- ↑ ابن ابی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبه (للنعمانی)، ترجمه فهری، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۶۲ ش.
- ↑ كورانى، على، عصر ظهور، تهران، موسسه انتشارات امير كبير، چ ۶، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۰..
- ↑ ابن عطيه، جميل حمود، أبهى المداد في شرح مؤتمر علماء بغداد، بيروت، مؤسسة الأعلمي، چ ۱، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۶۸۷.