استقلال مالی زنان در اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۶: خط ۵:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|خانواده}}
{{درگاه|خانواده}}
در اسلام، افزون بر آن که از نظر ارزشی، اصل بر تساوی مرد و زن است، از نظر حقوقی نیز اصل بر تساوی آن‌ها است. که یکی از آن‌ها حقوق اقتصادی و حق مالکیت و استقلال مالی است. از نظر قرآن و اسلام زن استقلال مالی و اقتصادی دارد و ربطی ندارد که جایگاهش مادر باشد یا زوجه یا دختر و غیره بلکه مطلق زن این حق و مالکیت را دارند و هیچ شرطی نیز در این مالکیت و استقلال مالی وجود ندارد. چون از نظر اسلام هر کس مالک کار و درآمد حاصله از کسب و کار خود می‌باشد.
اسلام زنان را مالک اموال خود می‌داند. در اسلام، افزون بر آن که از نظر ارزشی، اصل بر تساوی مرد و زن است، از نظر حقوقی نیز اصل بر تساوی آن‌ها است. که یکی از آن‌ها حقوق اقتصادی و حق مالکیت و استقلال مالی است. از نظر قرآن و اسلام زن استقلال مالی و اقتصادی دارد و ربطی ندارد که جایگاهش مادر باشد یا زوجه یا دختر و غیره بلکه مطلق زن این حق و مالکیت را دارند و هیچ شرطی نیز در این مالکیت و استقلال مالی وجود ندارد. چون از نظر اسلام هر کس مالک کار و درآمد حاصله از کسب و کار خود می‌باشد.


== در قرآن ==
== در قرآن ==
خط ۱۸: خط ۱۷:
بنابر این زن همچون مرد چه از راه کسب و اشتغال و چه از راه انتقال ارث و از طریق توارث صاحب اموال می‌شود و در مالکیت آن‌ها استقلال دارد و مالکیت آن‌ها بدست خود اوست. البته راه‌های دیگر از قبیل مهریه یا هبه‌های معوض و غیرمعوض نیز می‌تواند صاحب مال شود و در مالکیت آن‌ها استقلال دارد.  
بنابر این زن همچون مرد چه از راه کسب و اشتغال و چه از راه انتقال ارث و از طریق توارث صاحب اموال می‌شود و در مالکیت آن‌ها استقلال دارد و مالکیت آن‌ها بدست خود اوست. البته راه‌های دیگر از قبیل مهریه یا هبه‌های معوض و غیرمعوض نیز می‌تواند صاحب مال شود و در مالکیت آن‌ها استقلال دارد.  


حقیقت این است که اسلام نخواسته به نفع زن و علیه مرد یا به نفع مرد و علیه زن قانونی وضع کند. از نظر اسلام زن قبل از آن که زن باشد یک انسان است و او چون یک انسان است غریزه و فطرت مال طلبی و استقلال طلبی نیز دارد، گذشته از این، انگیزه ای که سبب شد اسلام به زن استقلال اقتصادی بدهد جز جنبه‌های انسانی و عدالت دوستی و الهی اسلام نبوده، اسلام به زن استقلال مالی و اقتصادی داد اما بقول ویل دورانت خانه براندازی نکرد، اساس خانواده را متزلزل نکرد، زنان را علیه شوهران و دختران را علیه پدران به تمرد و عصیان وادار نکرد. اسلام با این دو آیه انقلاب عظیم اجتماعی بوجود آورد. اما آرام و بی‌ضرر و بی خطر. اسلام زن را از بردگی و بردگی مرد در خانه و مزارع و غیره رهانید و با الزام مرد به تأمین بودجه اجتماعی خانوادگی، هر نوع اجبار و الزامی را از دوش زن برای تأمین مخارج خود و خانواده برداشت. زن از نظر اسلام در عین این که حق دارد طبق غریزه انسانی به تحصیل ثروت و حفظ و افزایش آن بپردازد، طوری نیست که جبر زندگی، او را تحت فشار قرار دهد و غرور و جمال و زیبایی را از او بگیرد.<ref>شهید مطهری، به نقل از نظام حقوق زن در اسلام، ص۲۰۳</ref>
حقیقت این است که اسلام نخواسته به نفع زن و علیه مرد یا به نفع مرد و علیه زن قانونی وضع کند. از نظر اسلام زن قبل از آن که زن باشد یک انسان است و او چون یک انسان است غریزه و فطرت مال طلبی و استقلال طلبی نیز دارد، گذشته از این، انگیزه‌ای که سبب شد اسلام به زن استقلال اقتصادی بدهد جز جنبه‌های انسانی و عدالت دوستی و الهی اسلام نبوده، اسلام به زن استقلال مالی و اقتصادی داد اما به قول ویل دورانت خانه براندازی نکرد، اساس خانواده را متزلزل نکرد، زنان را علیه شوهران و دختران را علیه پدران به تمرد و عصیان وادار نکرد. اسلام با این دو آیه انقلاب عظیم اجتماعی بوجود آورد. اما آرام و بی‌ضرر و بی خطر. اسلام زن را از بردگی و بردگی مرد در خانه و مزارع و غیره رهانید و با الزام مرد به تأمین بودجه اجتماعی خانوادگی، هر نوع اجبار و الزامی را از دوش زن برای تأمین مخارج خود و خانواده برداشت. زن از نظر اسلام در عین این که حق دارد طبق غریزه انسانی به تحصیل ثروت و حفظ و افزایش آن بپردازد، طوری نیست که جبر زندگی، او را تحت فشار قرار دهد و غرور و جمال و زیبایی را از او بگیرد.<ref>شهید مطهری، به نقل از نظام حقوق زن در اسلام، ص۲۰۳</ref>


[[شهید مطهری]] درباره لزوم نفقه زن و احتیاج او به مال و ثروت بیشتر و این که باید در اختیار او باشد می‌فرماید:  
[[شهید مطهری]] درباره لزوم [[نفقه]] زن و احتیاج او به مال و ثروت بیشتر و این که باید در اختیار او باشد می‌فرماید:  


{{نقل قول|بالاتر این که احتیاج زن به پول و ثروت از احتیاج مرد افزون تر است، تجمل و زینت جزء زندگی زن و احتیاجات اصلی زن است، آنچه یک زن در زندگی معمولی خود خرج تجمل و زینت و خود آرایی می‌کند برابر است با مخارج چندین مرد. میل به تجمل به نوبت خود میل به تنوع و تفنن را در زن بوجود آورده است. برای یک مرد یک لباس تا وقتی پوشیدنی است که کهنه و مندرس نشده است اما برای یک زن تا وقتی قابل پوشیدن است که میوه تازه ای به شمار رود. توانایی کار و کوشش زن برای تحصیل مال و ثروت از مرد کمتر است، اما استهلاک ثروت زن به مراتب از مرد افزون تر است.<ref>شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص۲۰۹.</ref>}}
{{نقل قول|بالاتر این که احتیاج زن به پول و ثروت از احتیاج مرد افزون تر است، تجمل و زینت جزء زندگی زن و احتیاجات اصلی زن است، آنچه یک زن در زندگی معمولی خود خرج تجمل و زینت و خود آرایی می‌کند برابر است با مخارج چندین مرد. میل به تجمل به نوبت خود میل به تنوع و تفنن را در زن بوجود آورده است. برای یک مرد یک لباس تا وقتی پوشیدنی است که کهنه و مندرس نشده است اما برای یک زن تا وقتی قابل پوشیدن است که میوه تازه ای به شمار رود. توانایی کار و کوشش زن برای تحصیل مال و ثروت از مرد کمتر است، اما استهلاک ثروت زن به مراتب از مرد افزون تر است.<ref>شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص۲۰۹.</ref>}}
خط ۲۷: خط ۲۶:


== قانون مدنی و حق اشتغال زنان ==
== قانون مدنی و حق اشتغال زنان ==
در مورد محدودیت اشتغال زنان در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران در ماده ۱۱۱۷ گفته: شوهر می‌تواند زن خود را از حرفه صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیت خود زن باشد منع کند. و این مسئله ربطی به حق مالکیت یا استقلال مالی زن ندارد بلکه راجع به حق اشتغال زنان است. در رابطه با مالکیت بصورت مطلق اعم از زن و مرد در اصل چهل و ششم قانون اساسی مطرح کرده: هر کس مالک حاصل کسب و کار مشروع خویش است و هیچ‌کس نمی‌تواند به عنوان مالکیت نسبت به کسب و کار خود امکان کسب و کار را از دیگری سلب کند.
در مورد محدودیت اشتغال زنان در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران در ماده ۱۱۱۷ آمده است: شوهر می‌تواند زن خود را از حرفه صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیت خود زن باشد منع کند. و این مسئله ربطی به حق مالکیت یا استقلال مالی زن ندارد بلکه راجع به حق اشتغال زنان است. در رابطه با مالکیت بصورت مطلق اعم از زن و مرد در اصل چهل و ششم قانون اساسی مطرح شده است: هر کس مالک حاصل کسب و کار مشروع خویش است و هیچ‌کس نمی‌تواند به عنوان مالکیت نسبت به کسب و کار خود امکان کسب و کار را از دیگری سلب کند.


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
خط ۴۹: خط ۴۸:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۹

سؤال

آیا اسلام، برای زن استقلال مالی را پذیرفته است؟

درگاه‌ها
زن-و-خانواده.png


اسلام زنان را مالک اموال خود می‌داند. در اسلام، افزون بر آن که از نظر ارزشی، اصل بر تساوی مرد و زن است، از نظر حقوقی نیز اصل بر تساوی آن‌ها است. که یکی از آن‌ها حقوق اقتصادی و حق مالکیت و استقلال مالی است. از نظر قرآن و اسلام زن استقلال مالی و اقتصادی دارد و ربطی ندارد که جایگاهش مادر باشد یا زوجه یا دختر و غیره بلکه مطلق زن این حق و مالکیت را دارند و هیچ شرطی نیز در این مالکیت و استقلال مالی وجود ندارد. چون از نظر اسلام هر کس مالک کار و درآمد حاصله از کسب و کار خود می‌باشد.

در قرآن

اسلام از چهارده قرن پیش حق مالکیت و استقلال اقتصادی و مالی را برای زنان همچون مردان به رسمیت شناخته است. قرآن کریم زن را مالک دسترنج خود دانسته و می‌فرماید: ﴿لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ؛ مردان را از آنچه كنند نصيبى است و زنان را از آنچه كنند نصيبى.(نساء:۳۲)

در پرتو استقلال اقتصادی و مالی و حق مالکیت است که زن می‌تواند فعالیت اقتصادی مستقلی داشته باشد و درآمد آن را به خود اختصاص دهد. و می‌تواند در خارج از محیط خانه هم به کارهای اقتصادی و درآمد زا بپردازد. بنابر تصریح آیه کریمه، قرآن استقلال مالی مطلق زنان را اعم از زوجه و مادر و دختر و بدون در نظر گرفتن جایگاه حقوقی او در خانواده و با توجه به جنسیت او پذیرفته است. و تقریباً هیچ شرطی نیز نگذاشته است و این از اطلاق آیه کریمه بدست می‌آید که زنان نیز هم چون مردان مالک محصول کسب و درآمد خود هستند.

حق ارث و دیگر حقوق

از دیگر مواردی که زن حق بهره‌مندی از مال و استقلال مالی دارد حق توارث است که بعنوان شاخه‌ای از حق مالکیت در اسلام مورد شناسایی قرار گرفته است و در شرایطی که نه تنها عرب جاهلی زمان ظهور اسلام، حتی جوامع متمدن نیز تا گذشته‌ای نه چندان دور، برای زن حق توارث قایل نبودند، اسلام و قرآن به صراحت این حق را برای آنان اعلام داشته و در سوره نساء می‌فرماید: ﴿از هر چه پدر و مادر و خويشاوندان به ارث مى‌گذارند، مردان را نصيبى است. و از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان به ارث مى‌گذارند چه اندك و چه بسيار زنان را نيز نصيبى است، نصيبى معيّن.(نساء:۷)

بنابر این زن همچون مرد چه از راه کسب و اشتغال و چه از راه انتقال ارث و از طریق توارث صاحب اموال می‌شود و در مالکیت آن‌ها استقلال دارد و مالکیت آن‌ها بدست خود اوست. البته راه‌های دیگر از قبیل مهریه یا هبه‌های معوض و غیرمعوض نیز می‌تواند صاحب مال شود و در مالکیت آن‌ها استقلال دارد.

حقیقت این است که اسلام نخواسته به نفع زن و علیه مرد یا به نفع مرد و علیه زن قانونی وضع کند. از نظر اسلام زن قبل از آن که زن باشد یک انسان است و او چون یک انسان است غریزه و فطرت مال طلبی و استقلال طلبی نیز دارد، گذشته از این، انگیزه‌ای که سبب شد اسلام به زن استقلال اقتصادی بدهد جز جنبه‌های انسانی و عدالت دوستی و الهی اسلام نبوده، اسلام به زن استقلال مالی و اقتصادی داد اما به قول ویل دورانت خانه براندازی نکرد، اساس خانواده را متزلزل نکرد، زنان را علیه شوهران و دختران را علیه پدران به تمرد و عصیان وادار نکرد. اسلام با این دو آیه انقلاب عظیم اجتماعی بوجود آورد. اما آرام و بی‌ضرر و بی خطر. اسلام زن را از بردگی و بردگی مرد در خانه و مزارع و غیره رهانید و با الزام مرد به تأمین بودجه اجتماعی خانوادگی، هر نوع اجبار و الزامی را از دوش زن برای تأمین مخارج خود و خانواده برداشت. زن از نظر اسلام در عین این که حق دارد طبق غریزه انسانی به تحصیل ثروت و حفظ و افزایش آن بپردازد، طوری نیست که جبر زندگی، او را تحت فشار قرار دهد و غرور و جمال و زیبایی را از او بگیرد.[۱]

شهید مطهری درباره لزوم نفقه زن و احتیاج او به مال و ثروت بیشتر و این که باید در اختیار او باشد می‌فرماید:


قانون مدنی و حق اشتغال زنان

در مورد محدودیت اشتغال زنان در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران در ماده ۱۱۱۷ آمده است: شوهر می‌تواند زن خود را از حرفه صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیت خود زن باشد منع کند. و این مسئله ربطی به حق مالکیت یا استقلال مالی زن ندارد بلکه راجع به حق اشتغال زنان است. در رابطه با مالکیت بصورت مطلق اعم از زن و مرد در اصل چهل و ششم قانون اساسی مطرح شده است: هر کس مالک حاصل کسب و کار مشروع خویش است و هیچ‌کس نمی‌تواند به عنوان مالکیت نسبت به کسب و کار خود امکان کسب و کار را از دیگری سلب کند.

مطالعه بیشتر

۱. جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه جلال و جمال، تهران: مرکز نشر فرهنگی رجا، ۱۳۷۴.

۲. مهریزی، مهدی، شخصیت و حقوق زن در اسلام، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی اول، ۱۳۸۲.

۳. کریمی، حمید، زن ومرد، تشابه، تساوی یا تناسب، قم: هاجر، ۱۳۹۱.

۴. مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: صدرا، ۱۳۷۹.

۵. نگاهی به حقوق زن در اسلام، زهرا عظیمی، قم، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ۱۳۸۶.

منابع

  1. شهید مطهری، به نقل از نظام حقوق زن در اسلام، ص۲۰۳
  2. شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص۲۰۹.