آرایه ادبی ایهام در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}آیا در قرآن آرایه ادبی «ایهام» به کار رفته است؟{{پایان سوال}}
{{سوال}}آیا در قرآن آرایه ادبی ایهام به‌کار رفته است؟{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}آرایه ادبی ایهام با همه اقسام آن، در قرآن به کار رفته است.
{{پاسخ}}آرایه ادبی ایهام به گفته ادیبان، با همه اقسام آن در [[قرآن]] به کار رفته است. بیشتر [[متشابهات قرآن]] را از جنس ایهام دانسته‌اند. مانند آیه ۵ [[سوره طه]]، که بر اساس معنای ظاهری آن [[خدا]] روی [[عرش]] ایستاده است؛ ولی این معنا اراده نشده؛ بلکه معنای «مسلط بودن خدا بر امور آفرینش» اراده شده است.
 
ادیبان معتقدند همه اقسام ایهام (ایهام تناسب، ایهام تأکید، ایهام توجیه، ایهام تضاد و ایهام طباق) در قرآن استفاده شده است.


== مفهوم‌شناسی ایهام ==
== مفهوم‌شناسی ایهام ==
خط ۳۷: خط ۳۸:


== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==
[http://ensani.ir/fa/article/137413 آرایه ایهام در آیات قرآن]{{شاخه
* [http://ensani.ir/fa/article/137413 آرایه ایهام در آیات قرآن]
  | شاخه اصلی =
 
{{شاخه
  | شاخه اصلی =علوم و معارف قرآن
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۲ =
خط ۴۴: خط ۴۷:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۸

سؤال
آیا در قرآن آرایه ادبی ایهام به‌کار رفته است؟

آرایه ادبی ایهام به گفته ادیبان، با همه اقسام آن در قرآن به کار رفته است. بیشتر متشابهات قرآن را از جنس ایهام دانسته‌اند. مانند آیه ۵ سوره طه، که بر اساس معنای ظاهری آن خدا روی عرش ایستاده است؛ ولی این معنا اراده نشده؛ بلکه معنای «مسلط بودن خدا بر امور آفرینش» اراده شده است.

ادیبان معتقدند همه اقسام ایهام (ایهام تناسب، ایهام تأکید، ایهام توجیه، ایهام تضاد و ایهام طباق) در قرآن استفاده شده است.

مفهوم‌شناسی ایهام

ایهام در اصطلاح، به‌کارگیری واژه‌ای است که در جمله یا در شعر دو معنی داشته باشد، یکی نزدیک و دیگری دور و هر یک از معنی‌ها با واژه‌های دیگر متناسب باشد. در ایهام، بیشتر معنی دور، مورد نظر هنرمند است.[۱] ایهام دارای اقسامی مانند توریه، ایهام تناسب، استخدام و اسلوب الحکیم است.[۲]

اقسام ایهام در قرآن

بیشتر متشابهات قرآن را از جنس ایهام دانسته‌اند.[نیازمند منبع] در آیات متشابه، معنایی از آیات اراده شده که در مرحله اول به ذهن مخاطب خطور نمی‌کند؛ مانند آیه ﴿الرَّحْمٰنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَیٰ؛ [خدای] رحمان بر تخت فرمانروایی و تدبیر امور آفرینش چیره و مسلّط است.(طه:۵) که معنای نزدیک به ذهن مخاطب «تکیه زدن و ایستادن خدا بر عرش» است؛ در حالی که برای خدا این معنا متصور نیست.[نیازمند منبع] برخی دیگر از نمونه‌های به‌کار رفتن ایهام در قرآن با توجه به اقسام ایهام چنین شمرده شده است:

ایهام تناسب

آیاتی مانند ﴿الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ۝۵وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یَسْجُدَانِ۝۶؛ خورشید و ماه با حسابی [منظم و دقیق] روانند؛ و گیاه و درخت همواره [برای او] سجده می‌کنند.(الرحمن) را دارای ایهام تناسب دانسته‌اند. از ظاهر این آیات استفاده می‌شود که بین شمس، قمر و نجم تناسب وجود دارد؛ چون معنای نجم در ذهن شنونده ستاره است که با شمس و قمر تناسب دارد؛ ولی در این آیه، تناسبِ نجم با خورشید و ماه مراد نیست؛ بلکه با «شجر» (درخت) تناسب دارد و مراد از نجم، گیاهانی است که دارای شاخه بلند نیستند.[نیازمند منبع]

ایهام تأکید

آیه ﴿... لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَیٰ مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا…(توبه:۱۰۸) را دارای ایهام تأکید دانسته‌اند. در این آیه مخاطب تصور می‌کند عبارت «فیه» برای تأکید تکرار شده است؛ در حالی که چنین نیست و «فیه» دوم به مطلب دیگری اشاره دارد.[۳] ایهام تأکید به‌کار بردن واژه‌ای است، که مخاطب تصور می‌کند گوینده یا نویسنده با استفاده از آن قصد تأکید دارد؛ در حالی که مراد او چنین نیست.[۳]

ایهام توجیه

قرآن را دارای ایهام توجیه دانسته‌اند.[نیازمند منبع] ایهام توجیه به‌کار بردن سخنی است که دو معنای متضاد دارد و مخاطب نمی‌تواند تشخیص دهد گوینده کدام معنا را اراده کرده است. در ایهام توجیه، گوینده به گونه‌ای سخن می‌گوید که شنونده متوجه نمی‌شود از او تعریف شده یا مورد سرزنش قرار گرفته است.[۴] برخی از نمونه‌های کاربرد ایهام توجیه در قرآن چنین است:

  • ﴿... وَإِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلَیٰ هُدًی أَوْ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ؛ (به مشرکان بگو:) و بی‌تردید ما یا شما بر هدایت یا در گمراهی آشکار هستیم.(سبأ:۲۴). در این آیه آمده است: «ما یا شما در هدایت یا گمراهی آشکار هستیم». این سخن سربسته گفته شده و روشن نیست کدام یک هدایت شده و کدام یک گمراه هستند.[نیازمند منبع]
  • ﴿وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ…؛ و گروهی دیگر کارشان موقوف به مشیّت خداست، یا آنان را عذاب می‌کند یا توبه آنان را می‌پذیرد(توبه:۱۰۶). در این آیه، دو احتمال عذاب یا پذیریش توبه ذکر شده و مشخص نشده خدا با این افراد چگونه برخورد خواهد کرد؛ آنها را عذاب خواهد کرد یا توبه آنها را خواهد پذیرفت؟ هدف از به‌کار رفتن ایهام توجیه در این آیه، این دانسته شده که افراد امیدوار بهرحمت خدا باشند و در عین حال، از عذاب او نیز بترسند.

ایهام تضاد

گفته‌اند در آیه ﴿... مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ وَیَهْدِیهِ إِلَیٰ عَذَابِ السَّعِیرِ؛ هر کس او (شیطان) را به دوستی گیرد، قطعاً او وی را گمراه می‌سازد و به عذاب آتشش می‌کشاند(حج:۴)، ایهام تضاد استفاده شده است. در این آیه، تصور می‌شود که عبارت «یَهْدیه» به معنای هدایت کردن بوده و مقابلِ «یُضِلّه» به معنای گمراه کردن به‌کار رفته؛ در حالی که معنای «یهدیه» در این آیه «می‌کشاند» است.[۵]

ایهام تضاد، استعمال لفظی است که در معنای ظاهری، با عبارتی دیگر در تضاد است؛ ولی گوینده آن را در معنایی دیگر استعمال کرده و تضادی با عبارت دیگر ندارد.[۵]

ایهام طباق

آیه ﴿مِمَّا خَطِیئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا…؛ [همه آنان] به سبب گناهانشان غرق شدند و بی درنگ در آتشی درآورده شدند(نوح:۲۵) را دارای ایهام طباق شمرده‌اند. در این آیه، بین «غرق شدن» و «وارد شدن در آتش» مطابقت ایجاد شده؛ با اینکه غرق شدن ضد سوختن است.[۶]

ایهام طباق به‌کار بردن لفظی است که معنای آن با معنای ضدش مطابقت داشته باشد؛ نه با معنای اصلی آن کلمه.[۶]


منابع

  1. موسوی، میر نعمت‌الله، فرهنگ بدیع، تبریز، احرار، ۱۳۸۲ش، ص۴۰، به نقل از شعبانی اندبیلی، عاقله، «ایهام و مصادیق آن»، در مجله رشد آموزش زبان و ادب فارسی، دوره ۲۳، شماره ۴، تابستان ۸۹، ص۵۱.
  2. عاقله، «ایهام و مصادیق آن»، در مجله رشد آموزش زبان و ادب فارسی، دوره ۲۳، شماره ۴، تابستان ۸۹، ص۵۱.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ مطلوب، احمد، معجم المصطلحات البلاغیه و تطورها، بیروت، مکتبه لبنان ناشرون، چاپ اول، ص۲۱۷.
  4. نگاه کنید به ابن حجه، تقی الدین، خزانه الأدب و غایه الأرب، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ج‏۲، ص۱۱۰؛ صفی‌الدین حلی، عبدالعزیز، شرح الکافیه البدیعیه، بغداد، دیوان الوقف السنی، مرکز البحوث و الدراسات الإسلامیه، چاپ اول، ص۱۰۰؛ مطلوب، احمد، معجم المصطلحات البلاغیه و تطورها، بیروت، مکتبه لبنان ناشرون، چاپ، ص۲۵.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ عرفان، حسن، ترجمه و شرح جواهر البلاغه، قم، بلاغت، چاپ دهم، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۴۹.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ابن حجه، تقی الدین، خزانه الأدب و غایه الأرب، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ج۲، ص۷۶.

پیوند به بیرون