علت انتخاب نشدن امام علی(ع) در شورای ششنفره: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} علت عدم انتخاب علی(ع) و برگزیده شدن عثمان برای خلافت در شورای شش نفره چه بود؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} در واقع ترکیب شورا به نوعی چیده شده بود که خروجی آن کسی جز عثمان نمی توانست باشد. نسبت خویشاوندی عثمان با دو تن از ا...» ایجاد کرد) |
|||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
خط ۸: | خط ۷: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
بر اساس منابع ترکیب [[شورای شش نفره]] بهگونهای چیده شده بود که خروجی آن کسی جز [[عثمان بن عفان|عثمان]] نمیتوانست باشد. نسبت خویشاوندی عثمان با دو تن از اعضای شورا و علاقه به پست و مقام باعث شد، خلافت به وی برسد و در مقابل [[امام علی(ع)]] به جهت صداقت و عدم قبول تبعیت از سیره خلفای گذشته از رسیدن به حق خویش بازماند. | |||
== شورای ششنفره == | == شورای ششنفره == | ||
{{اصلی| شورای شش نفره}} | |||
[[عمر بن خطاب]] در اواخر عمر خود حضرت علی(ع)، عثمان، [[طلحه]]، [[زبیر بن عوام|زبیر]]، [[سعد بن ابی وقاص]]، و [[عبدالرحمن بن عوف]] را مأمور کرد که سه روز به مشورت بپردازند و فردی را از میان خویش برای خلافت انتخاب کنند.<ref>مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ترجمه پاینده، ابوالقاسم، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵ش، ص۲۶۷.</ref> بعد از درگذشت عمر و دفن او بلافاصله آن شش نفر با تشکیل جلسهای برای انتخاب خلیفه اقدام کردند. طلحه حق خود را به عثمان و زبیر نیز حق خود را به علی(ع) داد. سعد بن ابی وقاص هم اظهار داشت من حق خود را به عثمان دادم. عبدالرحمن بن عوف که حق انتخاب خلیفه به او واگذار شده بود به طرف علی(ع) رفت و گفت با شما بیعت میکنم که به کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم(ص) و سیره شیخین عمل کنی. علی(ع) گفت به کتاب خدا و سنت رسول و نظر خودم عمل میکنم. عبدالرحمن سپس به طرف عثمان رفت و همین سخنان را به او گفت: عثمان پذیرفت که علاوه بر [[قرآن|کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] به سیره شیخین هم عمل نماید… سرانجام عبدالرحمن به طرف عثمان رفت و با او بیعت کرد. و بدین ترتیب عثمان خلیفه شد.<ref>ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ترجمه عطاردی، عزیزالله، بی جا، عطارد، ۱۳۷۳ش، ص۴۶۰.</ref> | |||
== خویشاوندی اعضا با عثمان == | |||
خویشاوندی عبدالرحمن بن عوف با عثمان و از طرفی خویشاوندی سعد بن ابی وقاص با عبدالرحمن سبب گرایش آنها به طرف عثمان شد. در [[اعتبار تاریخ طبری|تاریخ طبری]] آمده که سعد با پسر عمویش عبدالرحمن مخالفت نمیکرد و عبدالرحمن هم داماد عثمان بود. این دو با هم اختلاف نمیکردند یا عبدالرحمن، عثمان را به خلافت برمیگزید یا عثمان عبدالرحمن را.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق ابوالفضل ابراهیم، محمد، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۲۳۰.</ref> بنابراین برگ برنده در دست عبدالرحمن بن عوف، داماد عثمان بود. [[امام علی(ع)]] پس از اینکه عبدالرحمن، عثمان را انتخاب کرد به او فرمود: «حبوته حبود هرٍ لیس هذا اول یوم تظاهرتم فیه علینا…» برای مدتی دراز (امر را) به او واگذاشتی. این نخستین روزی نیست که بر ضد ما همدستی کردهاید… به [[خدا]] عثمان را خلیفه کردی که خلافت را به تو پس دهد.<ref>همان، ص۲۳۳.</ref> | |||
امام علی(ع) در [[نهج البلاغه]] میفرماید: «فلان شخص به دلیل کینهای که با من داشت، از حق منحرف شد و فلان شخص دیگر به خاطر رعایت رابطه قوم و خویشی و وصلتکاری خودش، رأی را به آن طرف داد.<ref>نهج البلاغه، خطبه سوم، (شقشقیه) قم، آل علی، ۱۳۸۱ش، ص۴۶.</ref> | |||
== | == مخالفت امام با سیره خلفای گذشته == | ||
دومین علتی که سبب انتخاب عثمان دانسته شده این بود که حضرت علی(ع) نخواست به سیره خلفایی که قبول نداشت، عمل کند. پس از اینکه عبدالرحمن به حضرت پیشنهاد کرد که با شما [[بیعت]] میکنم با این شرط که به کتاب خدا، سنت پیامبر و سیره ابوبکر و عمر عمل کنی، حضرت فرمود: من به کتاب خدا و سنت پیامبر و اجتهاد خودم (نظر خودم) عمل خواهم کرد.<ref>ابن اثیر، عزالدین، الکامل، ترجمه حالت، ابوالقاسم، خلیلی، عباس، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۲۸۱؛ ابن العبری، تاریخ مختصر الدول، ترجمه آیتی، عبدالمحمد، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷ش، ص۱۳۹.</ref> | |||
حضرت با این جمله فهماند که هرگز سیره و نوع حکومت دو خلیفه قبلی را نخواهد پذیرفت؛ چرا که سیره آنها در موارد متعددی برخلاف سیره [[پیامبر اسلام(ص)]] بود.<ref>روحانی، سید سعید، تاریخ اسلام در آثار شهید مطهری، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۳ش، چاپ چهارم، ج۱، ص۱۹۸.</ref> در واقع ایمان حقیقی علی(ع) سبب شد که این شرط را نپذیرد؛ اما عثمان که تنها خواستار رسیدن به قدرت بود، این شرط را پذیرفت و بدین ترتیب به خلافت برگزیده شد. | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | |||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = تاریخ | | شاخه اصلی = تاریخ | ||
| شاخه فرعی۱ = حکومتهای پس از پیامبر(ص) | | شاخه فرعی۱ = حکومتهای پس از پیامبر(ص) | ||
| شاخه فرعی۲ = خلفا | | شاخه فرعی۲ = خلفا | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = | ||
| تیترها = | | تیترها = | ||
| ویرایش = | | ویرایش = | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = | ||
| کیفیت = | | کیفیت = | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۴۵
علت عدم انتخاب علی(ع) و برگزیده شدن عثمان برای خلافت در شورای شش نفره چه بود؟
بر اساس منابع ترکیب شورای شش نفره بهگونهای چیده شده بود که خروجی آن کسی جز عثمان نمیتوانست باشد. نسبت خویشاوندی عثمان با دو تن از اعضای شورا و علاقه به پست و مقام باعث شد، خلافت به وی برسد و در مقابل امام علی(ع) به جهت صداقت و عدم قبول تبعیت از سیره خلفای گذشته از رسیدن به حق خویش بازماند.
شورای ششنفره
عمر بن خطاب در اواخر عمر خود حضرت علی(ع)، عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص، و عبدالرحمن بن عوف را مأمور کرد که سه روز به مشورت بپردازند و فردی را از میان خویش برای خلافت انتخاب کنند.[۱] بعد از درگذشت عمر و دفن او بلافاصله آن شش نفر با تشکیل جلسهای برای انتخاب خلیفه اقدام کردند. طلحه حق خود را به عثمان و زبیر نیز حق خود را به علی(ع) داد. سعد بن ابی وقاص هم اظهار داشت من حق خود را به عثمان دادم. عبدالرحمن بن عوف که حق انتخاب خلیفه به او واگذار شده بود به طرف علی(ع) رفت و گفت با شما بیعت میکنم که به کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم(ص) و سیره شیخین عمل کنی. علی(ع) گفت به کتاب خدا و سنت رسول و نظر خودم عمل میکنم. عبدالرحمن سپس به طرف عثمان رفت و همین سخنان را به او گفت: عثمان پذیرفت که علاوه بر کتاب خدا و سنت پیامبر به سیره شیخین هم عمل نماید… سرانجام عبدالرحمن به طرف عثمان رفت و با او بیعت کرد. و بدین ترتیب عثمان خلیفه شد.[۲]
خویشاوندی اعضا با عثمان
خویشاوندی عبدالرحمن بن عوف با عثمان و از طرفی خویشاوندی سعد بن ابی وقاص با عبدالرحمن سبب گرایش آنها به طرف عثمان شد. در تاریخ طبری آمده که سعد با پسر عمویش عبدالرحمن مخالفت نمیکرد و عبدالرحمن هم داماد عثمان بود. این دو با هم اختلاف نمیکردند یا عبدالرحمن، عثمان را به خلافت برمیگزید یا عثمان عبدالرحمن را.[۳] بنابراین برگ برنده در دست عبدالرحمن بن عوف، داماد عثمان بود. امام علی(ع) پس از اینکه عبدالرحمن، عثمان را انتخاب کرد به او فرمود: «حبوته حبود هرٍ لیس هذا اول یوم تظاهرتم فیه علینا…» برای مدتی دراز (امر را) به او واگذاشتی. این نخستین روزی نیست که بر ضد ما همدستی کردهاید… به خدا عثمان را خلیفه کردی که خلافت را به تو پس دهد.[۴]
امام علی(ع) در نهج البلاغه میفرماید: «فلان شخص به دلیل کینهای که با من داشت، از حق منحرف شد و فلان شخص دیگر به خاطر رعایت رابطه قوم و خویشی و وصلتکاری خودش، رأی را به آن طرف داد.[۵]
مخالفت امام با سیره خلفای گذشته
دومین علتی که سبب انتخاب عثمان دانسته شده این بود که حضرت علی(ع) نخواست به سیره خلفایی که قبول نداشت، عمل کند. پس از اینکه عبدالرحمن به حضرت پیشنهاد کرد که با شما بیعت میکنم با این شرط که به کتاب خدا، سنت پیامبر و سیره ابوبکر و عمر عمل کنی، حضرت فرمود: من به کتاب خدا و سنت پیامبر و اجتهاد خودم (نظر خودم) عمل خواهم کرد.[۶]
حضرت با این جمله فهماند که هرگز سیره و نوع حکومت دو خلیفه قبلی را نخواهد پذیرفت؛ چرا که سیره آنها در موارد متعددی برخلاف سیره پیامبر اسلام(ص) بود.[۷] در واقع ایمان حقیقی علی(ع) سبب شد که این شرط را نپذیرد؛ اما عثمان که تنها خواستار رسیدن به قدرت بود، این شرط را پذیرفت و بدین ترتیب به خلافت برگزیده شد.
منابع
- ↑ مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ترجمه پاینده، ابوالقاسم، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵ش، ص۲۶۷.
- ↑ ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ترجمه عطاردی، عزیزالله، بی جا، عطارد، ۱۳۷۳ش، ص۴۶۰.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق ابوالفضل ابراهیم، محمد، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۲۳۰.
- ↑ همان، ص۲۳۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه سوم، (شقشقیه) قم، آل علی، ۱۳۸۱ش، ص۴۶.
- ↑ ابن اثیر، عزالدین، الکامل، ترجمه حالت، ابوالقاسم، خلیلی، عباس، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۲۸۱؛ ابن العبری، تاریخ مختصر الدول، ترجمه آیتی، عبدالمحمد، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷ش، ص۱۳۹.
- ↑ روحانی، سید سعید، تاریخ اسلام در آثار شهید مطهری، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۳ش، چاپ چهارم، ج۱، ص۱۹۸.