آقا بزرگ تهرانی: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (←کدکنی) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (←تیتر) |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
== تیتر == | == تیتر == | ||
علّامه بزرگوار و متتبع عاليمقدار، امام فن كتابشناسى و رجال، حضرت آيت اللّه شيخ آقابزرگ تهرانى | علّامه بزرگوار و متتبع عاليمقدار، امام فن كتابشناسى و رجال، حضرت آيت اللّه شيخ آقابزرگ تهرانى.ج۲، ص۲۳۹. | ||
شيخ محمّد محسن (كه به علت همنامى با پدربزرگش، حاج محسن، به آقا بزرگ معروف شد) در شب پنجشنبه يازدهم ربيع الاول 1293 ه. ق در محله پامنار تهران، ديده به جهان گشود. خاندان او همه از تجّارى بودند كه به ظن قوى از گيلان به تهران مهاجرت كرده و از 1250 ه. ق در اين شهر ساكن شده بودند و به «محسنى» شهرت داشتند. پدرش حاج على (د. 1324 ه. ق) از تاجران آگاه و علمپرور و عالم دوست و مادرش بانويى علويه و صالحه بود. از والد او كتابى در تاريخ دخانيات و فتواى استعمارشكن ميرزاى شيرازى، در دست است كه هم اكنون در كتابخانه شيخ موجود مىباشد، و گزارشى از آن نيز در الذريعة آمده است. جدش، مرحوم حاج محسن، نيز تاجر بود كه به يارى منوچهر خان معتمد الدوله گرجى، نخستين چاپخانه ايران را بنياد نهاده و نيز حمامى عمومى را براى مردم ساخت.ج۲ ص۲۴۰. | |||
اساتید در تهران: | |||
فقه: ميرزا محمّد تقى گركانى و حاج شيخ على نورى ايلكايى | |||
- اصول: سيد عبد الكريم لاهيجى و سيد محمّد تقى تنكابنى | |||
- ادبيات: شيخ محمّد حسين خراسانى و شيخ محمّد باقر معز الدوله | |||
- تجويد: شيخ محمّد رضا قارى | |||
- منطق: ميرزا محمود قمى | |||
- رياضيات: حاج شيخ على نورى و ميرزا ابراهيم زنجانى، صاحب شرح زبدة الأصول شيخ بهايى | |||
- خط نسخ و نستعليق: خطاط شهير، زين العابدين محلاتى صاحب ترجمه منظوم دعاى صباح. | |||
در سن 22 سالگى وارد نجف شد و در محضر بسيارى از نامآوران تشيع زانو زد و مراتب علم و اخلاق را گذراند كه عبارتند از: | |||
استادان | |||
1. آخوند ملا محمّد كاظم خراسانى (د. 1329 ه. ق)، صاحب كفاية الاصول | |||
2. سيد محمّد كاظم طباطبائى يزدى (د. 1337 ه. ق)، صاحب العروة الوثقى | |||
3. شيخ محمّد طه نجف (د. 1323 ه. ق)، صاحب اتقان المقال | |||
4. حاج ميرزا حسين نورى (د. 1320 ه. ق)، صاحب مستدرك الوسائل.ص۲۴۱. | |||
ميرزا محمّد تقى شيرازى (د. 1338 ه. ق)، صاحب حاشيه مكاسب | |||
6. حاج ميرزا حسين خليلى تهرانى (د. 1326 ه. ق) | |||
7. ملا فتح اللّه شيخ الشريعه اصفهانى (د. 1339 ه. ق)، صاحب افاضة القدير و قاعدة لا ضرر | |||
8. سيد مرتضى كشميرى (د. 1323 ه. ق)، عالم اخلاقى معروف | |||
9. سيد احمد حائرى تهرانى (د. 1332 ه. ق) | |||
10. ميرزا محمّد على مدرسى چهاردهى (د. 1334 ه. ق) | |||
علّامه تهرانى از بزرگان و عالمان شيعه و سنى اجازه فقهى و روايى داشت كه نام آنان در پى مىآيد: | |||
11. سيد حسن صدر كاظمى (د. 1354 ه. ق)، صاحب تأسيس الشيعة الكرام لعلوم الاسلام | |||
12. سيد محمّد على شاه عبد العظيمى (د. 1334 ه. ق)، صاحب الايقاد فى وفيات المعصومين عليهم السّلام | |||
13. سيد ابو تراب خوانسارى (د. 1346 ه. ق)، صاحب سبل الرشاد فى شرح نجاة العباد و الدر النضيد فى شرح التحرير | |||
14. شيخ على خاقانى (د. 1334 ه. ق)، صاحب كتاب رجال الخاقانى | |||
15. شيخ موسى بن جعفر كرمانشاهى (د. 1340 ه. ق) | |||
16. شيخ محمّد صالح آل طعان بحرانى (د. 1333 ه. ق) | |||
17. شيخ على كاشف الغطاء (د. 1350 ه. ق)، پدر علامه مجاهد شيخ محمّد حسين كاشف الغطاء | |||
18. شيخ ابراهيم بن احمد حمدى، از دانشمندان مدينه | |||
19. شيخ عبد القادر خطيب طرابلسى، مدرس حرم شريف نبوى | |||
20. شيخ محمّد على ازهرى مكى مالكى، رئيس مدرسان مسجد الحرام | |||
21. شيخ عبد الوهاب شافعى، امام جماعت مسجد الحرام. ص۲۴۲. | |||
۲۲. شيخ عبد الرحمن عليش حنفى، امام جماعت مسجد رأس الحسين و مدرس الازهر. | |||
شيخ آقابزرگ پس از درگذشت فقيه مجاهد آخوند خراسانى (1329 ه. ق)، براى استفاده از محضر ميرزاى شيرازى دوم و تأليف موسوعه عظيم الذريعة به سامرا عزيمت نمود و در آنجا، براى انجام كارهاى بزرگ علمى خود، كنج خلوت را برگزيد. وى مدت 24 سال در آنجا زندگانى كرد و مقدارى از تأليفات خود را به كمال رسانيد.ص۲۴۵. | |||
مهمترين و ارزشمندترين تأليفات شيخ آقابزرگ الذريعة الى تصانيف الشيعة است. در اين كتاب، خواننده با بيش از 50 هزار كتاب شيعى كه در طول قرون متمادى به زبانهاى عربى، فارسى، تركى، اردو و گجراتى، تأليف يافته است، آشنا مىشود.ص۲۴۶. | |||
الذريعة كارى است عميقتر، عظيمتر و وسيعتر. مرحوم مدرس خيابانى درباره كتاب گويد: «پرواضح است كه احاطه بر مصنفات شيعه با اين همه تشتت و تفرق آنها كه در تمامى اقطار عالم در خانهها و كتابخانههاى خصوصى، ملى و دولتى، در هر شهر و قريه و قصبه منتشر مىباشد. از محالات عاديه به شمار است. لكن اين علّامه وقت، در اثر قوت ديانت و خدمت بر اسلاميت، با اهتمام تمام و عزم راسخ فتورناپذير، در انجام اين مرام مقدس دامن همت بر كمر زده و تا آنجا كه مقدور و ميسر است مساعى جميله مقتضيه از مسافرتها و استعلام از كتابخانهها و مراجعه به فهرستهاى آنها و مكاتبات و مراسلات متواليه به بلاد بعيده و ديگر زحمات لازمه را در انجام اين خدمت سراپا سعادت، كه با مختصر انديشه، كم و كيف آن در نظر جلوهگر مىگردد، متحمل و طبقات اهل علم را رهين منت آن همه زحمات فوق التصور خود فرموده است ...»ص۲۴۷. (مدرس خيابانى، ريحانه الادب، ج 1، ص 22.) | |||
طبقات اعلام الشيعة. اين كتاب يكى ديگر از تأليفات گرانسنگ و پربار مرحوم علّامه تهرانى است، كه تذكرهاى از دانشمندان شيعه از قرن چهارم تا قرن چهاردهم ه. ق مىباشد.ص۲۵۱.<ref>انصارى قمى، ناصر الدين، اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير، قم، دليل ما، ۱۳۸۷ش.</ref> | |||
== تیتر == | == تیتر == |
نسخهٔ ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۰۱
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
آقا بزرگ تهرانی کیست و چه جایگاهی در حوزه علمیه شیعه دارد؟
آقابزرگ تهرانی (۱۲۹۳ق-۱۳۸۹ق)، فقیه و کتابشناس و تراجمنگار شیعی.[۱]
زندگینامه
آقابزرگ در تهران زاده شد. پدر و پدربزرگش از روحانیان این شهر بودند. جد بزرگش، حاج محسن، بازرگان بود و به یاری منوچهر خان معتمدالدولۀ گرجی، نخستین چاپخانۀ ایران را بنیـاد نهاده بود. وی در ۱۰ جمادیالآخر ۱۳۱۵ ق/ ۶ نوامبر ۱۸۹۷ م، به قصد ادامۀ تحصیل به نجف رفت و از این تاریخ تا ۱۳۲۹ ق/ ۱۹۱۱ م در این شهر نزد حاج میرزا حسین نوری، شیخ محمد طٰه نجف، سید مرتضى کشمیری، حاج میرزا حسین میرزا خلیل، آخوند ملا محمدکاظم خراسانی، سید احمد حائری تهرانی، میرزا محمدعلی چهاردهی، سید محمدکاظم یزدی و شیخالشریعۀ اصفهانی به کسب دانش پرداخت.[۲]
آقابزرگ در ۱۳۲۹ ق، به کاظمین رفت و بهمنظور تدوین بزرگترین دائرةالمعارف کتابشناسی شیعی، یعنی الذریعة الى تصانیف الشیعة به تحقیق و تتبع پرداخت. چندی بعد به سامرا رفت و ضمن ادامۀ کار خود در آنجا، در مجلس درس میرزا محمدتقی شیرازی نیز حاضر شد. در ۱۳۳۵ ق/ ۱۹۱۷ م، به کاظمین بازگشت، دو سال در آنجا ماند و دوباره به سامرا رفت. در ۱۳۵۴ ق/ ۱۹۳۵ م، به نجف بازگشت و بهمنظور چاپ الذریعة، چاپخانهای به نام مطبعة السعاده بنیاد نهاد، اما دولت پادشاهی عراق به بهانههای گوناگون مانع کار وی گردید. شیخ جلد نخستین الذریعة را در مطبعة الغرى به چاپ رساند، اما انتشار آن، بازهم در نتیجۀ مخالفت دولت عراق ۶ ماه به تعویق افتاد.
آقابزرگ برای تدوین و تکمیل این دائرةالمعارف به سفرهای طولانی نیز پرداخت. او از بیشتر کتابخانههای عمومی عراق، ایران، سوریه، فلسطین، مصر و حجاز، و بسیاری از کتابخانههای خصوصی در این کشورها دیدن کرد و به بررسی کتب آنها پرداخت.
فراهمشدن دائرةالمعارفی مانند الذریعة، آرزوی بسیاری از دانشمندان شیعی بود. جای خالیِ فهرست آثار نویسندگان شیعی، از مدتها پیش احساس میشد. در فهرستهای مشابه از آثار دانشمندان مسلمان که پژوهشگران دیگر مذاهب آن را تدوین میکردند، به آثار بزرگان شیعه بیاعتنایی میشد. در همین اواخر جرجی زیدان، ادیب مسیحی عرب، در تاریخ آداب اللغة العربیة، نقش شیعه را در بنای فرهنگ اسلامی بسیار اندک شمرده بود (۲/ ۳۸۴). این امر بر فقهای شیعه گران افتاد و تنی چند از آنـان گرد هم آمدند و ۳ تن از ایشان به قصد معرفی دانشمندان این مذهب و آثار آنان و دفع دعوی باطل جرجی زیدان وظایفی بر عهده گرفتند. شرح نقش شیعیان در علوم اسلامی به سید حسن صدر واگذار شد و وی در کتاب تأسیس الشیعة الکرام لفنون الاسلام، به این کار پرداخت. شیخ محمدحسین کاشفالغطاء در بیان نادرستیها و لغزشهای کتاب جرجی زیدان، نگارشِ المراجعات الریحانیة و النقود و الردود را آغاز کرد و آقابزرگ تألیف الذریعة را بر عهده گرفت.
آقابزرگ دو بار ازدواج کرد و دارای ۵ پسر و ۴ دختر شد. وی پس از یک بیماری طولانی در نجف اشرف درگذشت و برطبق وصیتش، در کتابخانۀ خود که آن را برای استفادۀ علما و طلاب وقف کرده بود، به خاک سپرده شد.[۳]
تیتر
رضا استادی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در این نشست گفت: شیخ آقابزرگ تا 20 سالگی در تهران بوده است، چند سالی درس خوانده و بعد در سال 1313 به نجف رفته است. 16 سال در نجف فقه و اصول خوانده است. با نشستن پای درس مرحوم آخوند صاحب کفایه، مرحوم یزدی صاحب عروه و همینطور شیخ الشریعه اصفهانی و برخی از علمای اخلاق بار خودش را بسته، با تغییرات درس این بزرگواران به درجه بالای علمی و اجتهاد رسید. 37 سال داشت که برای استفاده از محضر درس حاج محمدتقی شیرازی از نجف به سامرا هجرت کرد، ولی خدای متعال به دلش انداخت و تصمیم بزرگی گرفت با اینکه باید همان راه فقه و اصول را مثل سایر علما در صراط مرجعیت ادامه میداد ولی تصمیم جدی گرفت که درس رسمی حوزه را کنار بگذارد و کار عظیمی که پاسخ بسیاری از اشکالات و خدمتی به اهل بیت را شروع کند. در سال 1329 ایشان به فکر افتاد که پاسخ برخی از مخالفان را بدهد. چون در آن زمان در برخی از کتابها آمده بود که شیعه از خودش مولفاتی ندارد و سر سفره دیگران نشسته است. ایشان تصمیم گرفت تا کتابی تالیف کند که آثار تالیفی شیعه را جمعآوری کند.[۴]
تیتر
علّامه بزرگوار و متتبع عاليمقدار، امام فن كتابشناسى و رجال، حضرت آيت اللّه شيخ آقابزرگ تهرانى.ج۲، ص۲۳۹.
شيخ محمّد محسن (كه به علت همنامى با پدربزرگش، حاج محسن، به آقا بزرگ معروف شد) در شب پنجشنبه يازدهم ربيع الاول 1293 ه. ق در محله پامنار تهران، ديده به جهان گشود. خاندان او همه از تجّارى بودند كه به ظن قوى از گيلان به تهران مهاجرت كرده و از 1250 ه. ق در اين شهر ساكن شده بودند و به «محسنى» شهرت داشتند. پدرش حاج على (د. 1324 ه. ق) از تاجران آگاه و علمپرور و عالم دوست و مادرش بانويى علويه و صالحه بود. از والد او كتابى در تاريخ دخانيات و فتواى استعمارشكن ميرزاى شيرازى، در دست است كه هم اكنون در كتابخانه شيخ موجود مىباشد، و گزارشى از آن نيز در الذريعة آمده است. جدش، مرحوم حاج محسن، نيز تاجر بود كه به يارى منوچهر خان معتمد الدوله گرجى، نخستين چاپخانه ايران را بنياد نهاده و نيز حمامى عمومى را براى مردم ساخت.ج۲ ص۲۴۰.
اساتید در تهران:
فقه: ميرزا محمّد تقى گركانى و حاج شيخ على نورى ايلكايى
- اصول: سيد عبد الكريم لاهيجى و سيد محمّد تقى تنكابنى
- ادبيات: شيخ محمّد حسين خراسانى و شيخ محمّد باقر معز الدوله
- تجويد: شيخ محمّد رضا قارى
- منطق: ميرزا محمود قمى
- رياضيات: حاج شيخ على نورى و ميرزا ابراهيم زنجانى، صاحب شرح زبدة الأصول شيخ بهايى
- خط نسخ و نستعليق: خطاط شهير، زين العابدين محلاتى صاحب ترجمه منظوم دعاى صباح.
در سن 22 سالگى وارد نجف شد و در محضر بسيارى از نامآوران تشيع زانو زد و مراتب علم و اخلاق را گذراند كه عبارتند از:
استادان
1. آخوند ملا محمّد كاظم خراسانى (د. 1329 ه. ق)، صاحب كفاية الاصول
2. سيد محمّد كاظم طباطبائى يزدى (د. 1337 ه. ق)، صاحب العروة الوثقى
3. شيخ محمّد طه نجف (د. 1323 ه. ق)، صاحب اتقان المقال
4. حاج ميرزا حسين نورى (د. 1320 ه. ق)، صاحب مستدرك الوسائل.ص۲۴۱.
ميرزا محمّد تقى شيرازى (د. 1338 ه. ق)، صاحب حاشيه مكاسب
6. حاج ميرزا حسين خليلى تهرانى (د. 1326 ه. ق)
7. ملا فتح اللّه شيخ الشريعه اصفهانى (د. 1339 ه. ق)، صاحب افاضة القدير و قاعدة لا ضرر
8. سيد مرتضى كشميرى (د. 1323 ه. ق)، عالم اخلاقى معروف
9. سيد احمد حائرى تهرانى (د. 1332 ه. ق)
10. ميرزا محمّد على مدرسى چهاردهى (د. 1334 ه. ق)
علّامه تهرانى از بزرگان و عالمان شيعه و سنى اجازه فقهى و روايى داشت كه نام آنان در پى مىآيد:
11. سيد حسن صدر كاظمى (د. 1354 ه. ق)، صاحب تأسيس الشيعة الكرام لعلوم الاسلام
12. سيد محمّد على شاه عبد العظيمى (د. 1334 ه. ق)، صاحب الايقاد فى وفيات المعصومين عليهم السّلام
13. سيد ابو تراب خوانسارى (د. 1346 ه. ق)، صاحب سبل الرشاد فى شرح نجاة العباد و الدر النضيد فى شرح التحرير
14. شيخ على خاقانى (د. 1334 ه. ق)، صاحب كتاب رجال الخاقانى
15. شيخ موسى بن جعفر كرمانشاهى (د. 1340 ه. ق)
16. شيخ محمّد صالح آل طعان بحرانى (د. 1333 ه. ق)
17. شيخ على كاشف الغطاء (د. 1350 ه. ق)، پدر علامه مجاهد شيخ محمّد حسين كاشف الغطاء
18. شيخ ابراهيم بن احمد حمدى، از دانشمندان مدينه
19. شيخ عبد القادر خطيب طرابلسى، مدرس حرم شريف نبوى
20. شيخ محمّد على ازهرى مكى مالكى، رئيس مدرسان مسجد الحرام
21. شيخ عبد الوهاب شافعى، امام جماعت مسجد الحرام. ص۲۴۲.
۲۲. شيخ عبد الرحمن عليش حنفى، امام جماعت مسجد رأس الحسين و مدرس الازهر.
شيخ آقابزرگ پس از درگذشت فقيه مجاهد آخوند خراسانى (1329 ه. ق)، براى استفاده از محضر ميرزاى شيرازى دوم و تأليف موسوعه عظيم الذريعة به سامرا عزيمت نمود و در آنجا، براى انجام كارهاى بزرگ علمى خود، كنج خلوت را برگزيد. وى مدت 24 سال در آنجا زندگانى كرد و مقدارى از تأليفات خود را به كمال رسانيد.ص۲۴۵.
مهمترين و ارزشمندترين تأليفات شيخ آقابزرگ الذريعة الى تصانيف الشيعة است. در اين كتاب، خواننده با بيش از 50 هزار كتاب شيعى كه در طول قرون متمادى به زبانهاى عربى، فارسى، تركى، اردو و گجراتى، تأليف يافته است، آشنا مىشود.ص۲۴۶.
الذريعة كارى است عميقتر، عظيمتر و وسيعتر. مرحوم مدرس خيابانى درباره كتاب گويد: «پرواضح است كه احاطه بر مصنفات شيعه با اين همه تشتت و تفرق آنها كه در تمامى اقطار عالم در خانهها و كتابخانههاى خصوصى، ملى و دولتى، در هر شهر و قريه و قصبه منتشر مىباشد. از محالات عاديه به شمار است. لكن اين علّامه وقت، در اثر قوت ديانت و خدمت بر اسلاميت، با اهتمام تمام و عزم راسخ فتورناپذير، در انجام اين مرام مقدس دامن همت بر كمر زده و تا آنجا كه مقدور و ميسر است مساعى جميله مقتضيه از مسافرتها و استعلام از كتابخانهها و مراجعه به فهرستهاى آنها و مكاتبات و مراسلات متواليه به بلاد بعيده و ديگر زحمات لازمه را در انجام اين خدمت سراپا سعادت، كه با مختصر انديشه، كم و كيف آن در نظر جلوهگر مىگردد، متحمل و طبقات اهل علم را رهين منت آن همه زحمات فوق التصور خود فرموده است ...»ص۲۴۷. (مدرس خيابانى، ريحانه الادب، ج 1، ص 22.)
طبقات اعلام الشيعة. اين كتاب يكى ديگر از تأليفات گرانسنگ و پربار مرحوم علّامه تهرانى است، كه تذكرهاى از دانشمندان شيعه از قرن چهارم تا قرن چهاردهم ه. ق مىباشد.ص۲۵۱.[۵]
تیتر
طبقات در معرفی اعلام و بزرگان شیعه به قدری جامع و مانع است که کمتر کتابی درین موضوع در فرهنگ اسلامی می تواند با آن برابری کند، ص۴۸. [۶]
شاگردان
...
آثار
مهمترین آثار آقابزرگ از این قرار است:
۱. مصفی المقال فی مصنفی علم الرجال، تهران، ۱۳۳۷ ش.
۴. المشیخة، نجف، ۱۳۵۶ ق/ ۱۹۳۸ م.
۵. هدیة الرازی الی المجدد الشیرازی، کربلا، ۱۳۸۳ ق/ ۱۹۶۳ م.
۶. النقد اللطیف فی نفی التحریف عن القرآن الشریف (خطی).
۷. توضیح الرشاد فی تاریخ حصر الاجتهاد، قم، ۱۴۰۱ ق/ ۱۹۸۱ م.
۸. تفنید قول العوام بقدم الکلام (خطی).
۹. ذیل المشیخة، نجف، ۱۳۵۵ ق/ ۱۹۳۷ م.
۱۰. ضیاء المفازات فی طرق مشایخ الاجازات (خطی).
۱۱. اجازات الروایة و الوراثة فی القرون الاخیرة الثلاثة (خطی).
۱۲. حیات الشیخ الطوسی، نجف، ۱۳۷۶ ق/ ۱۹۵۶ م (همچنین در مقدمۀ تفسیر التبیان چاپ شده است: بیروت، دار احیاء التراث العربی).
۱۳. مستدرک کشف الظنون یا ذیل کشف الظنون، تهران، ۱۳۸۷ ق/ ۱۹۶۷ م[۷]
الذریعه
الذریعة الى تصانیف الشیعة، شامل ۲۶ جلد که جزء نهم آن در ۴ مجلد است، و میان سالهای ۱۳۵۷-۱۳۹۷ ق/ ۱۹۳۸-۱۹۷۷ م در نجف و بیروت به چاپ رسیده است.[۸]
انگیزه نگارش الذریعه
شیخ آقا بزرگ تهرانی را به نام کتاب الذریعه میشناسند. این کتاب، دایرة المعارفی در فرهنگ شیعی محسوب میشود. در مورد انگیزهٔ شیخ آقا بزرگ در تألیف الذریعه چنین گفته شده است که جرجی زیدان در کتاب مشهور خود «تاریخ آداب اللغة العربیة» در مورد شیعه سخنی بدین مضمون گفت: «شیعه طایفهای بود کوچک و آثار قابل اعتنایی نداشت و اکنون شیعهای در دنیا وجود ندارد»؛ این شد که شیخ آقا بزرگ و دو همردیف و دوست علمیاش، شیخ محمد کاشف الغطاء و سید حسن صدر همپیمان شدند تا هر یک در باب معرفی شیعه کاری را بر عهده گیرند و به این صورت پاسخ سخن جرجی زیدان را بدهند. سید حسن صدر با نگارش کتاب «تأسیس الشیعه لعلوم الإسلام» این کار را انجام داد. علامه شیخ محمدحسین کاشف الغطاء نیز متعهد شد کتاب «تاریخ آداب اللغة» جرجی زیدان را نقد علمی بکند. از این بین شیخ آقا بزرگ هم مأمور شد فهرستی برای تألیفات شیعه بنویسد که حاصل آن کتاب «الذریعه» شد. (محمدرضا حکیمی در کتاب شیخ آقا بزرگ تهرانی، صص ۲۲-۲۴).[۹] معروف بود، ما شنیده بودیم - حالا من یادم نیست جائی هم این را خواندهام یا نه، اما از قدیم در دهنها بود - که این کتاب «فجر الاسلام» را که احمدامین مصری نوشت که تهمتهای زیادی و اهانتهای زیادی در این کتاب به شیعه کرده است - که بعد هم «ضحی الاسلام» و «ظهر الاسلام» و «عصر الاسلام» را نوشت و همین طور در همهی اینها همین اهانتها تکرار شده - وقتی منتشر شد، موجب شد که تعدادی از بزرگان و روشنفکران حوزهی علمیهی نجف به فکر بیفتند و پاسخ عملی بدهند. لذا مرحوم آشیخ آقا بزرگ تهرانی کتاب «الذّریعة» را نوشت؛ مرحوم سید محسن جبل عاملی کتاب «رجال» معروف خودش را و «اعیان الشیعة» را نوشت؛ مرحوم صدر کتاب «تأسیس الشیعة لفنون الاسلام» را نوشت؛ اینها دفاع کردند، دفاع عملی. یعنی یک کتاب سیصد چهارصد یا دویست سیصد صفحهایِ فجر الاسلام موجب شد که چند دائرةالمعارف بزرگ در شیعه به وجود آمد.[۱۰]
طبقات اعلام الشیعه
جایگاه و مقام علمی
محمدرضا حکیمی پس از آنکه یکی از آثار خود را به نام شیخ آقا بزرگ مینامد و از محقق تهرانی مینویسد، در نهایت نیز از وی اینگونه یاد میکند: «علامه کبیر، مؤلف مجاهد، متتبع کممانند، خادم دین و جامعه، عاشق کتاب و فرهنگ، ناشر علم و فضیلت، عالم ربانی، و تربیتیافته مکتب جعفر بن محمد(ع)، حضرت شیخ آقا بزرگ تهرانی رحمة ﷲ علیه». (شیخ آقا بزرگ تهرانی، محمدرضا حکیمی، ص ۶۵)
محمدرضا حکیمی هم شیخ آقا بزرگ تهرانی را مورد تمجید قرار داده است. وی در وصف ایشان گفته است: «شیخ آقا بزرگ، در طول سالهای نجف، همچون روزگاران گذشتهٔ خویش به پیگیری کارهای تحقیقی و ادامهٔ رسالت علمی خود شب و روز میگذرانید و با امانت و اخلاص تمام، به تألیف و نشر اطلاعات خود اشتغال داشت. حوادث اندوهآفرین روزگار، پیشامدهای نامنتظر و بیماریهای دردخیز که در زندگی وی بسیار بود هیچ یک نتوانستند او را در کار سست کنند و رنگ ناتوانی و ضعف به جوهر وجود او بزنند. شیخ در اخلاق اسلامی و تقوای نفس و طهارت ضمیر نیز از نمونههای اندکیابی بود که احوالات آنان، اصحاب ائمه طاهرین و علمای بزرگ شیعه را به یاد میآورد». (شیخ آقا بزرگ تهرانی، محمدرضا حکیمی، ص ۷)
جلال آل احمد هم آقا بزرگ تهرانی را ستوده بود. وی پس از انتشار جلد پنجم الذریعه مقالهای در معرفی آن منتشر کرد که ضمن آن اینگونه نوشت: «بهراستی باید گفت کمتر محقق و کتابدار و یا مطالعهکنندهای در تاریخ ایران بعد از اسلام میتواند خود را از این مجموعه گرانبها بینیاز بداند. (به نقل از مجلهٔ سخن، س ۲، ش ۱۱-۱۲، دی و بهمن ۱۳۲۴)[۱۱]
کدکنی
یکصد و سی و هشتمین شمارۀ مجلۀ بخارا که تصویر علامه شیخ آقابزرگ تهرانی را بر روی جلد دارد منتشر شد.
ولی او یکی از چند چهره ممتازی است که در قرن بیستم به فرهنگ ملی ما و زبان و ادب فارسی خدمتی دورانساز انجام داده است. او را باید در کنار دهخدا و علامه قزوینی و پورداوود و تقیزاده، و بهار و خانلری و یارشاطر و مصاحب به شمار آورد؛ آنها که کارهای عظیم و جاودانه در سطح جهانی، انجام دادهاند. کارهای عظیم «رجالی» و «کتابشناسی» علامه تهرانی را در عرض کارهای بزرگ و دورانساز آن بزرگان میشمارم. درست است که او آثار خود را به زبان عربی نوشته است ولی محتوای نوشتههای او عملاً معرفی فرهنگ ملی ما و شناساندن جمعی از دانشمندان ایرانی به مخاطبان زبان عربی در سراسر جهان بوده است. تنها الذریعه او (افزون بر چهل مجلد) جایگاهی دارد در حد کارهای بزرگ بروکلمان و فواد سزگین که کوشیدهاند موجودی زبان عربی را به شیوهای جهانی و علمی به زبان آلمانی، معرفی کنند. کتابشناسی فرهنگ ایران، هیچگاه، از آثار علامه تهرانی بینیاز نخواهد بود.[۱۲]
مطالعه بیشتر
- زندگی و آثار شیخ آقابزرگ تهرانی، سید محمدحسین حسینی جلالی، ترجمه سید محمدعلی احمدی ابهری، تهران، مجلس شورای اسلامی، ۱۳۸۲ش.
- آقابزرگ تهرانی اقیانوس پژوهش، محمد صحتی سردرودی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
- زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی شیخ آقابزرگ تهرانی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۷ش.
- شیخ آقابزرگ تهرانی، محمدرضا حکیمی، قم، دلیل ما، ۱۳۸۲ش.
- نرمافزار مجموعه آثار آقابزرگ تهرانی، مرکز تحقیقات کامپیوترى علوم اسلامى.
منابع
- ↑ حکیمی، محمدرضا، شیخ آقا بزرگ تهرانی، قم، دلیل ما، ۱۳۸۲ش،
- ↑ منزوی، علی نقی، «الذریعه و آقا بزرگ تهرانی»، کتاب ماه کلیات، سال ششم، شهریور و مهر ۱۳۸۲ش، شماره ۹ و ۱۰، ص۱۱۶.
- ↑ موسوی بجنوردی، سید کاظم، «آقابزرگ تهرانی»، دانشنامه تهران بزرگ، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۳، ذیل مدخل، ۱۳۹۹ش.
- ↑ استادی، رضا، «کتاب الذریعه الی تصانیف الشیعه آقا بزرگ باید به عنوان کتاب قرن انتخاب میشد»، سایت مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۲ اسفند ۱۴۰۰ش، تاریخ بازدید: ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ش.
- ↑ انصارى قمى، ناصر الدين، اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير، قم، دليل ما، ۱۳۸۷ش.
- ↑ سید عبدالله انوار، اهمیت الذریعه و خاندان حاج آقا بزرگ تهرانی»، کتاب ماه کلیات سال ششم شهریور و مهر 1382 شماره 9 و 10 .ص۴۸.
- ↑ موسوی بجنوردی، سید کاظم، «آقابزرگ تهرانی»، دانشنامه تهران بزرگ، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۳، ذیل مدخل، ۱۳۹۹ش.
- ↑ موسوی بجنوردی، سید کاظم، «آقابزرگ تهرانی»، دانشنامه تهران بزرگ، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۳، ذیل مدخل، ۱۳۹۹ش.
- ↑ «شیخ آقا بزرگ تهرانی و دایرة المعارفی به نام الذریعه»، سایت مباحثات، تاریخ درج مطلب: ۱۶ مهر ۱۳۹۳، تاریخ بازدید ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ش.
- ↑ خامنه ای، سید علی، «شیخ آقا بزرگ تهرانی، (بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری)»، سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی خامنهای، تاریخ درج مطلب: ۲۵ شهریور ۱۳۸۹ش، تاریخ بازدید: ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ش.
- ↑ «شیخ آقا بزرگ تهرانی و دایرة المعارفی به نام الذریعه»، سایت مباحثات، تاریخ درج مطلب: ۱۶ مهر ۱۳۹۳، تاریخ بازدید ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ش.
- ↑ شفیعی کدکنی، محمدرضا، «یکی از چند چهره ممتاز فرهنگ ملی ما»، مجله بخارا، شماره ۱۳۸، ۱۳۹۹ش، به نقل از «انتشار بخارا تابستانی» سایت مجله بخارا، تاریخ درج مطلب:۳۱ تیر ۱۳۹۹ش، تاریخ بازدید: ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ش.