بداء در امامت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
در اصول | در اصول کافی ج۱ آمده است، امام هادی ع به ابوهاشم جعفری میفرماید: برای خدا درباره امام حسن عسکری بعد از سید محمد (بداء) حاصل شد. این روایت با حدیث جابر که در آن نام همه امامان ذکر شده چگونه قابل جمع است؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
قبل از | قبل از آنکه به جواب سؤال بپردازیم بحث مختصری پیرامون مسئله بداء لازم است. | ||
یکی از عقاید شیعیان اثنا عشری به تبعیت از ائمه معصومین(ع) بداء در خداوند است که عدم درک صحیح آن باعث اعتراضاتی به شیعه شده است فخر رازی در مفاتیح الغیب در ذیل آیه {{قرآن|یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ}}<ref>رعد / ۳۹.</ref> میگوید: «شیعه معتقد است که «بداء» بر خدا جایز است و حقیقت بداء نزد آنها این است که شخص چیزی را معتقد باشد و سپس ظاهر شود که واقع بر خلاف اعتقاد او است و برای اثبات این مطلب به آیه {{قرآن|یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ}} تمسک جستهاند و سپس اضافه میکند که چنین اعتقادی در مورد خداوند باطل است و تغییر و تبدل در خداوند محال است».<ref>فخرالدین رازی، ابو عبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق، ج۱۹، ص۵۲.</ref> | |||
مسلماً چنین برداشتی از عقیده شیعه باطل است و دلایل عقلی و نقلی فراوانی بر رد آن وجود دارد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، دار الکتب السلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۱۴۸.</ref> و شیعیان هیچگاه بداء به این معنا یعنی ظهور بعد از جهل را به خداوند تعالی نسبت نمیدهند و هیچ گونه جهلی به ساحت خداوند راه ندارد بلکه بداء را به معنای ظهور امری از خداوند که برای دیگران مخفی بوده است میدانند به خلاف بدا در انسانها که به معنای علم بعد از جهل است که نوعی معنای ندامت هم در آن است، علامه طباطبایی در ذیل آیه مذکور میفرماید: «بداء به معنای ظهور امری است از ناحیه خدای تعالی بعد از آنکه به ظاهر، خلاف آن امر ثابت بود. پس بداء عبارت است از محو اول و اثبات ثانی و خدای سبحان، عالم به هر دو است؛ و این حقیقتی است که هیچ صاحب عقلی نمیتواند انکارش کند، برای اینکه برای امور و حوادث دو وجود پیشبینی و تصور میشود: یک وجود به حسب اقتضای اسباب ناقص از قبیل شرط یا علت یا مانعی است که قابل تخلف است، و یک وجود دیگری بر حسب اقتضای اسباب و علل تامه آن که این وجود بر خلاف وجود اول وجودیست ثابت و غیر مشروط و غیر متخلف…. این مسئله که امری یا اراده ای از ناحیه خدای تعالی ظاهر گردد که خلاف آن توقع میرفت، مسئله ایست واضح که جای هیچگونه تردید در آن نیست».<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۳۸۱.</ref> | |||
به عبارت بهتر بداء به | به عبارت بهتر بداء به معنای ابداء است یعنی آشکار ساختن چیزی که قبلاً ظاهر نبود و پیشبینی نمیشد. | ||
بنابراین در مورد بداء درباره امام عسگری باید گفت آنچه مردم نسبت به امامت سید محمد عقیده داشتند بر اساس ظواهری بوده که با توجه به آنها امام بعد را سید محمد میدانستهاند مثل اینکه امامت در بزرگترین فرزندان ائمه(ع) بوده است و سید محمد هم از امام عسگری از نظر سنی بزرگتر بودهاند و با توجه به جلالت شأن سید محمد مردم فکر میکردهاند که امام بعدی ایشان هستند اما در حقیقت و نزد خداوند نور امامت در امام حسن عسگری(ع) بوده است مرحوم شیخ طوسی هم خود در روایتی که شما ذکر نمودید در توضیح مسئله بداء درباره امام عسگری چنین میفرمایند: «در مورد برادر محمد یعنی امام عسگری از طرف خداوند امری جدید ظاهر شد و این شک و شبهه را در مورد امامت او از بین برد چون تعدادی از شیعیان گمان میکردند که امامت در وجود محمد متعین است چرا که از امام حسن عسگری بزرگتر بود… بنابر این وقتی محمد از دنیا رفت امر خداوند در مورد او ظاهر شد به این که او امام نیست و به امامت نصب نشده است چنانکه در مورد اسماعیل هم مثل همین امر ظاهر شد نه این که قبلاً نصی مبنی بر امامت او باشد و پس از آن در نص دیگری برای غیر او (محمد) بداء حاصل شده باشد چرا که این معنا از خداوندی که عالم به عواقب امور است محال میباشد».<ref>طوسی، محمد بن الحسن، الغیبه، قم، مؤسسه معارف اسلامی، ۱۴۱۱ق، ص۲۰۲.</ref> | |||
از آنچه که گفته شد روشن | از آنچه که گفته شد روشن میشود که احادیث متعددی که نام ائمه در آنها آمده است همان بوده که خداوند از ازل مقرر فرموده و مشیتش بر آن تعلق گرفته بوده است و هیچگاه چنین نبوده است که در علم خدا امامت با سید محمد باشد و بعد بداء شده و امام عسگری امام شده باشندلذا هیچ گونه تنافی بین روایات وجود ندارد و آنچه به ظاهر دیده میشد غیر از مشیت الهی بوده است. علاوه بر اینکه برای امام هادی علیهالسلام نیز به علت خطراتی که از ناحیهٔ حکومت وقت در مورد امامت وجود داشت و مراقبت شدید جاسوسان خلیفه _که تا جای ممکن مانع از ارتباط شیعیان با ایشان میشدند_، این امکان وجود نداشت که از ابتدا برای تمام مردم و شیعیان مسئله را روشن کنند. | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
|شاخه فرعی۱ = عدل الهی | |شاخه فرعی۱ = عدل الهی | ||
|شاخه فرعی۲ = بداء | |شاخه فرعی۲ = بداء | ||
|شاخه فرعی۳ = | |شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = | ||
| تیترها = | | تیترها = | ||
| ویرایش = | | ویرایش = | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = | ||
| کیفیت = | | کیفیت = | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ ۲۸ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۳۶
در اصول کافی ج۱ آمده است، امام هادی ع به ابوهاشم جعفری میفرماید: برای خدا درباره امام حسن عسکری بعد از سید محمد (بداء) حاصل شد. این روایت با حدیث جابر که در آن نام همه امامان ذکر شده چگونه قابل جمع است؟
قبل از آنکه به جواب سؤال بپردازیم بحث مختصری پیرامون مسئله بداء لازم است.
یکی از عقاید شیعیان اثنا عشری به تبعیت از ائمه معصومین(ع) بداء در خداوند است که عدم درک صحیح آن باعث اعتراضاتی به شیعه شده است فخر رازی در مفاتیح الغیب در ذیل آیه ﴿یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ﴾[۱] میگوید: «شیعه معتقد است که «بداء» بر خدا جایز است و حقیقت بداء نزد آنها این است که شخص چیزی را معتقد باشد و سپس ظاهر شود که واقع بر خلاف اعتقاد او است و برای اثبات این مطلب به آیه ﴿یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ﴾ تمسک جستهاند و سپس اضافه میکند که چنین اعتقادی در مورد خداوند باطل است و تغییر و تبدل در خداوند محال است».[۲]
مسلماً چنین برداشتی از عقیده شیعه باطل است و دلایل عقلی و نقلی فراوانی بر رد آن وجود دارد[۳] و شیعیان هیچگاه بداء به این معنا یعنی ظهور بعد از جهل را به خداوند تعالی نسبت نمیدهند و هیچ گونه جهلی به ساحت خداوند راه ندارد بلکه بداء را به معنای ظهور امری از خداوند که برای دیگران مخفی بوده است میدانند به خلاف بدا در انسانها که به معنای علم بعد از جهل است که نوعی معنای ندامت هم در آن است، علامه طباطبایی در ذیل آیه مذکور میفرماید: «بداء به معنای ظهور امری است از ناحیه خدای تعالی بعد از آنکه به ظاهر، خلاف آن امر ثابت بود. پس بداء عبارت است از محو اول و اثبات ثانی و خدای سبحان، عالم به هر دو است؛ و این حقیقتی است که هیچ صاحب عقلی نمیتواند انکارش کند، برای اینکه برای امور و حوادث دو وجود پیشبینی و تصور میشود: یک وجود به حسب اقتضای اسباب ناقص از قبیل شرط یا علت یا مانعی است که قابل تخلف است، و یک وجود دیگری بر حسب اقتضای اسباب و علل تامه آن که این وجود بر خلاف وجود اول وجودیست ثابت و غیر مشروط و غیر متخلف…. این مسئله که امری یا اراده ای از ناحیه خدای تعالی ظاهر گردد که خلاف آن توقع میرفت، مسئله ایست واضح که جای هیچگونه تردید در آن نیست».[۴]
به عبارت بهتر بداء به معنای ابداء است یعنی آشکار ساختن چیزی که قبلاً ظاهر نبود و پیشبینی نمیشد.
بنابراین در مورد بداء درباره امام عسگری باید گفت آنچه مردم نسبت به امامت سید محمد عقیده داشتند بر اساس ظواهری بوده که با توجه به آنها امام بعد را سید محمد میدانستهاند مثل اینکه امامت در بزرگترین فرزندان ائمه(ع) بوده است و سید محمد هم از امام عسگری از نظر سنی بزرگتر بودهاند و با توجه به جلالت شأن سید محمد مردم فکر میکردهاند که امام بعدی ایشان هستند اما در حقیقت و نزد خداوند نور امامت در امام حسن عسگری(ع) بوده است مرحوم شیخ طوسی هم خود در روایتی که شما ذکر نمودید در توضیح مسئله بداء درباره امام عسگری چنین میفرمایند: «در مورد برادر محمد یعنی امام عسگری از طرف خداوند امری جدید ظاهر شد و این شک و شبهه را در مورد امامت او از بین برد چون تعدادی از شیعیان گمان میکردند که امامت در وجود محمد متعین است چرا که از امام حسن عسگری بزرگتر بود… بنابر این وقتی محمد از دنیا رفت امر خداوند در مورد او ظاهر شد به این که او امام نیست و به امامت نصب نشده است چنانکه در مورد اسماعیل هم مثل همین امر ظاهر شد نه این که قبلاً نصی مبنی بر امامت او باشد و پس از آن در نص دیگری برای غیر او (محمد) بداء حاصل شده باشد چرا که این معنا از خداوندی که عالم به عواقب امور است محال میباشد».[۵]
از آنچه که گفته شد روشن میشود که احادیث متعددی که نام ائمه در آنها آمده است همان بوده که خداوند از ازل مقرر فرموده و مشیتش بر آن تعلق گرفته بوده است و هیچگاه چنین نبوده است که در علم خدا امامت با سید محمد باشد و بعد بداء شده و امام عسگری امام شده باشندلذا هیچ گونه تنافی بین روایات وجود ندارد و آنچه به ظاهر دیده میشد غیر از مشیت الهی بوده است. علاوه بر اینکه برای امام هادی علیهالسلام نیز به علت خطراتی که از ناحیهٔ حکومت وقت در مورد امامت وجود داشت و مراقبت شدید جاسوسان خلیفه _که تا جای ممکن مانع از ارتباط شیعیان با ایشان میشدند_، این امکان وجود نداشت که از ابتدا برای تمام مردم و شیعیان مسئله را روشن کنند.
منابع
- ↑ رعد / ۳۹.
- ↑ فخرالدین رازی، ابو عبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق، ج۱۹، ص۵۲.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، دار الکتب السلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۱۴۸.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۳۸۱.
- ↑ طوسی، محمد بن الحسن، الغیبه، قم، مؤسسه معارف اسلامی، ۱۴۱۱ق، ص۲۰۲.