ضرورت وجود امام و حجت خدا در زمین: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi }}
 
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شبهه}}
{{سوال}}
تناقض روایات شیعه در وجوب وجود امام ظاهر با غیبت امام زمان
با توجه به اینکه
 
{{پایان سوال}}
فراج الصهیبی: ببینید شیعیان بر خلاف الان که دنباله رو مراجع هستند در کتاب‌های متقدمشان چه گفته‌اند:أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ یَعْقُوبَ السَّرَّاجِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع تَبْقَی الْأَرْضُ بِلَا عَالِمٍ حَیٍّ ظَاهِرٍ یَفْزَعُ إِلَیْهِ النَّاسُ فِی حَلَالِهِمْ وَ حَرَامِهِمْ فَقَالَ لِی إِذاً لَا یُعْبَدَ اللَّهُ یَا أَبَا یُوسُف. در کتاب اصول کافی بابی وجود دارد تحت عنوان: بَابُ أَنَّ الْحُجَّه لَا تَقُومُ لِلَّهِ عَلَی خَلْقِهِ إِلَّا بِإِمَام بنابراین در کتاب‌های متقدم شیعه غیبت موضوعیتی ندارد.
{{پاسخ}}


وظیفه امام اقامه حجت است. در قرآن کریم آمده است: رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّه بَعْدَ الرُّسُلِ{]النساء: ۱۶۵ [ خبری از ائمه در این آیه نیست بلکه انبیاء و رسولان الهی همان امامان هستند.
{{پایان شبهه}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|مهدویت}}
{{درگاه|مهدویت}}
بر اساس آموزه‌های اسلامی و شیعی، غیبت امام زمان «ع» به معنای انقطاع مطلق رابطه حضرت با مردم و جهان نیست. بلکه غیبت به معنای پنهان بودن حضرت از انظار عمومی است یعنی حضرت در شرایط غیبت ضمن اشتغال به امور شخصی به‌طور ناشناس در جامعه حضور دارد و حوادث و رخدادهای اجتماعی و مشکلات مردم را به‌طور کامل زیر نظر دارد و خصوصاً نسبت به شیعیان و دوستانش عنایت خاصی دارد و از وضع آنان باخبر است و مراقبت می‌نماید. چنان‌که خود حضرت «ع» در یکی از توقیعاتشان به شیخ مفید (ره) می‌نویسد: «ما شما را رها نکرده و در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم، پس تقوی پیشه کنید و ما را یاری نمائید تا از فتنه‌هایی که به شما روی می‌آورد، شما را نجات بخشیم…»<ref>الاحتجاج، ابومنصور طبرسی، ج۲، ص ۴۹۷، انتشارات سعید، نشر مرتضی، مشهد.</ref>
بر اساس آموزه‌های اسلامی و شیعی، غیبت امام زمان «ع» به معنای انقطاع مطلق رابطه حضرت با مردم و جهان نیست. بلکه غیبت به معنای پنهان بودن حضرت از انظار عمومی است یعنی حضرت در شرایط غیبت ضمن اشتغال به امور شخصی به‌طور ناشناس در جامعه حضور دارد و حوادث و رخدادهای اجتماعی و مشکلات مردم را به‌طور کامل زیر نظر دارد و خصوصاً نسبت به شیعیان و دوستانش عنایت خاصی دارد و از وضع آنان باخبر است و مراقبت می‌نماید. چنان‌که خود حضرت «ع» در یکی از توقیعاتشان به شیخ مفید (ره) می‌نویسد: «ما شما را رها نکرده و در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم، پس تقوی پیشه کنید و ما را یاری نمائید تا از فتنه‌هایی که به شما روی می‌آورد، شما را نجات بخشیم…»<ref>الاحتجاج، ابومنصور طبرسی، ج۲، ص ۴۹۷، انتشارات سعید، نشر مرتضی، مشهد.</ref>

نسخهٔ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۷


سؤال

با توجه به اینکه


درگاه‌ها
درگاه مهدویت.png


بر اساس آموزه‌های اسلامی و شیعی، غیبت امام زمان «ع» به معنای انقطاع مطلق رابطه حضرت با مردم و جهان نیست. بلکه غیبت به معنای پنهان بودن حضرت از انظار عمومی است یعنی حضرت در شرایط غیبت ضمن اشتغال به امور شخصی به‌طور ناشناس در جامعه حضور دارد و حوادث و رخدادهای اجتماعی و مشکلات مردم را به‌طور کامل زیر نظر دارد و خصوصاً نسبت به شیعیان و دوستانش عنایت خاصی دارد و از وضع آنان باخبر است و مراقبت می‌نماید. چنان‌که خود حضرت «ع» در یکی از توقیعاتشان به شیخ مفید (ره) می‌نویسد: «ما شما را رها نکرده و در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم، پس تقوی پیشه کنید و ما را یاری نمائید تا از فتنه‌هایی که به شما روی می‌آورد، شما را نجات بخشیم…»[۱]

بنابراین چنان‌که از روایات استفاده می‌شود، مفهوم غائب بودن حضرت (علیه السلام) به معنای وجود نامرئی و بریده از جامعه انسانی نیست، بلکه به معنای وجود عینی و حضور فیزیکی است که مانند دیگران دارای زندگی طبیعی می‌باشد. با این تفاوت که طبق دستور الهی بنا به مصالحی تا زمان رسیدن فرمان ظهور، از انظار عمومی مخفی است و به‌طور ناشناس زندگی می‌کند. این به معنای آن نیست که مردم نیز از آن حضرت پنهان باشند بلکه حضرت در شرایط غیبت نیز همانند شرایط حضور از حوادث جامعه آگاه است و نسبت به کلیه امور جاری اشراف کامل دارد از شادی و پیروزی مسلمانان شاد می‌شود و از مشکلات و گرفتاری آنان غمگین می‌گردد و تا جایی که با فلسفه غیبت منافات نداشته باشد از بیچارگان فریادرسی می‌کند. بیماران را شفا می‌بخشد و در مجالس حاضر می‌شود و….

به همین جهت وقتی از پیامبر اکرم(ص) در مورد آثار و فوائد امام مهدی در عصر غیبت سؤال گردید، در پاسخ فرمود: «والذی بعثنی بالنبوه انهم ینتفعون به و یستضیئون بولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب.»[۲] قسم به آن خدای که من را به پیامبری مبعوث فرمود، مردم در آن زمان همانند آفتاب در پس پرده ابر از وجود مهدی (علیه السلام) بهره می‌برند و از نور ولایت او نورانی می‌گردند.

خود حضرت نیز می‌فرماید: مردم از وجود من همانند آفتاب پس ابر سود می‌جویند و من سبب آرامش و امنیت مردم روی زمین هستم همانگونه که ستارگان امان اهل آسمانند.»[۳]

این تشبیه اولاً گویای نیاز شدید و وابستگی دائمی انسان و جهان ـ به وجود مقدس حضرت ولی عصر (علیه السلام) در زمان غیبت است؛ زیرا تمام فیوضات الهی از طریق آن حضرت به دیگران افاضه می‌گردد: «الذی ببقائه بقیت الدنیا و بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء»[۴] یعنی به وسیله وجود آن حضرت دنیا پابرجاست و به برکت آن حضرت دیگر مخلوقات رزق می‌خورند و با بودن او آسمان و زمین استوار می‌باشد.

ثانیاً: اشراف و حمایت غائبانه آن حضرت مایه آرامش و تقویت روحی شیعیان و مسلمانان است. چنان‌که در کلام خود حضرت (علیه السلام) نیز اشاره گردید.

بنابراین خود این باور و ایمان به چنین امام حیّ و حاضری که ملجاء و پناهگاه مظلومان و حافظ دین و شریعت است موجب دلگرمی و قوت قلب طرفداران آن حضرت و مانع از یأس و ناامیدی آنان می‌باشد. این اعتقاد باعث مقاومت شیعیان در برابر ظلم و جور و تقویت روحیه عدالت‌خواهی و دشمن ستیزی آنان می‌گردد.

این اعتقاد موجب می‌شود که جامعه شیعی و پیروان آن حضرت، خود را همواره متکی به یک پایگاه قوی و نیرومندی بدانند که سرانجام و آینده جهان بشریت را رقم خواهند زد و شاداب و پرنشاط خود را برای هر گونه ایثار و فداکاری آماده می‌نمایند و برای رسیدن به وضع مطلوب جهانی بر تلاش بی وقفه و پایدار خود بیافزایند.

از این نظر وجود امام غائب (علیه السلام) قطع نظر از فوائد بیشماری دیگری که دارد، مهم‌ترین عامل استحکام روحی و دلگرمی شیعیان و منتظران حضرت به شمار می‌آید و انگیزه مبارزه برای استقرار عدل و قسط و رسیدن به عصر شکوهمند ظهور را در جان آنان بارور می‌سازد. دقیقاً همین روحیه و اعتقاد زنده، تفکر پویای شیعی را از دیگران متمایز نموده است و باعث بقاء رشد و بالندگی روزافزون جامعه شیعی گردیده است.

با توجه به مطالبی که بیان شد اولا اینگونه نیست که امام زمان اصلاً در دسترس نباشند. ثانیاً علت این عدم دسترسی با توجه به فلسفه غیبت- که در جای خویش بحث شده است- خود ما هستیم و الا وجود امام و انجام وظائف امامت به صورت حضوری لطفی است که به صورت عادی وجود داشته است ولی ما به جهت سرکشی و طغیان این لطف الهی را از خود محروم نمودیم؛ بنابراین وجود حضرت امری ناگزیر و حجتی است از سوی خداوند، ولی به صورت غائب از نظرها، تا اینکه آمادگی در مردم ایجاد شود.


منابع

  1. الاحتجاج، ابومنصور طبرسی، ج۲، ص ۴۹۷، انتشارات سعید، نشر مرتضی، مشهد.
  2. ینابیع الموده، قندوزی، ج۳، ص۱۷۰، مؤسسه الاعلمی، بیروت، لبنان.
  3. کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص۴۸۵، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، قم.
  4. مفاتیح الجنان، چاپ فیض، ص۱۴۰، دعای عدلیه.