ریشههای مذهب اهلسنت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
به دلیل اینکه وقایع خارجی اساس امامت را در اهل سنت میسازد، علمای این مذهب مجبور شدهاند که امامت را مانند نماز و روزه از فروع دین بدانند و از اینرو خداوند و پيامبرش هيچ نقشي در معرفي و نصب امام ندارند؛ بلکه امام به روش هاي مختلفي قابل تعيين و انتخاب است که در زير به این روشها اشاره ميشود: | به دلیل اینکه وقایع خارجی اساس امامت را در اهل سنت میسازد، علمای این مذهب مجبور شدهاند که امامت را مانند نماز و روزه از فروع دین بدانند و از اینرو خداوند و پيامبرش هيچ نقشي در معرفي و نصب امام ندارند؛ بلکه امام به روش هاي مختلفي قابل تعيين و انتخاب است که در زير به این روشها اشاره ميشود: | ||
1. امام ميتواند به وسيله اهل حل و عقد انتخاب شود چنانچه ابوبکر اينگونه انتخاب شد و امامت او تأييد گرديد. | 1. امام ميتواند به وسيله اهل حل و عقد انتخاب شود چنانچه ابوبکر اينگونه انتخاب شد و امامت او تأييد گرديد. | ||
نسخهٔ ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۰۰
آیا مذهب اهل سنت ساخته دست بشر است یا اینکه در قرآن کریم و احادیث نبوی ریشه دارد؟
اهل سنت به توحید، نبوت و معاد اعتقاد دارد که ریشه در قرآن کریم و احادیث نبوی دارند؛ امّا در مسئله امامت و خلافت راهش را از مذهب شیعه جدا نموده است. اهل سنت پس از پیامبر اسلام (ص) معتقد به خلافت ابوبکر است و اعتقاد دارند ترتیب خلفا همان گونه که واقع شده است منطبق بر دین اسلام است و بر این اساس روشهای متفاوتی را برای انتخاب امام و خلیفه ایجاد نموده اند که هیچ کدام ریشه در قرآن و احادیث نبوی ندارد.
نوشته نشدن وصیتنامه پیامبر اسلام ریشه اصلی مذهب اهل سنت
حدیثی در متون اهل سنت نقل شده است که پیامبر اسلام (ص) در روزهای آخر عمر خود می خواسته اند وصیتی بنویسند که بعد از آن امتش گمراه نشود. در این حدیث آمده است که رسول خدا (ص) مریض بود و مردم در خانه او جمع شده بودند. پیامبر خدا(ص) در این حال فرمود بیاورید تا نامه¬ای برای شما بنویسم که بعدازآن هرگز گمراه نشوید. عمر بیمعطلی گفت مریضی بر رسولالله (ص) غلبه کرده است و قرآن در نزد شما[در نزد ما] است و کتاب خدا ما را کافی است. بعدازاین سخن عمر، کسانی که در خانه بودند دچار اختلاف شدند و باهم دشمنی ورزیدند. برخی از آنان می¬گفتند نزدیک شوید تا نامه¬ای برای شما بنویسد که بعدازآن هرگز گمراه نشوید و برخی دیگر همان را میگفتند که عمر گفت و چون اختلاف و هیاهو در حضور پیامبر (ص) از حد گذشت، رسولالله فرمود از پیش من برخیزید. بعدازآن ابن عباس مدام میگفت مصیبتی بزرگ آن اختلاف و هیاهویی بود که بین رسول خدا(صلیالله علیه و آله) و آن نامه¬ای که برای آنان میخواست بنویسد حائل شد.[۱]
نویسنده مقدمه بر كتاب «صواعق المحرقة» در ضمن ذکر اين حديث از كتاب شرح مواقف، ميگويد که اين اختلاف بين رسولالله (ص) و عمر در مسئله امامت و منصب خلافت بوده است.[۲]
بعد از رحلت رسول خدا(ص) آثار جدي و شديد اين اختلاف در بين جامعه اسلامي پديدار شد. عالِم دیگر اهل سنت در كتاب «الفرق بينالفرق» ميگويد: اختلاف مسلمين براي بار اول در مسئله امامت بوده است. انصار اعتقاد به امامت سعد بن عباده داشته و قريش اعتقاد داشتند كه امامت از آن قريش است.[۳]
این اختلاف بین مسلمانان در مسئله امامت و جانشینی پیامبر اسلام (ص) از نوشته نشدن حدیث دوات و قلم که به حدیث قرطاس نیز معروف است ناشی میگردد که عمر خلیفه دوم مانع از آن شد.
علمای اهل سنت اعتراف کردهاند که پیامبر اسلام(ص) میخواسته است در این نامه بر امامت بعد از خودش تصریح کرده[۴] و کسی را برای خلافت معین کند تا در تعیین خلیفه بین اصحاب اختلاف پیش نیاید.[۵] و بنا بر نقل سفیان بن عیینه رسول خدا(ص) میخواسته است بر اسامی خلفای بعد از خودش تصریح کند تا اختلاف بین امت ایجاد نشود.[۶]
پس نوشته نشدن نامه رسول خدا (ص) ریشه اصلی مذهب اهل سنت است که منجر به تشکیل سقیفه شد و اگر وصیتنامه رسول خدا(ص) نوشته میشد، هرگز شورای سقیفه منعقد نمیگردید.
شورای سقیفه ریشه دوم و اساس مذهب اهل سنت
اساس عقيده اهل سنت درباره امامت و خلافت را، خلافت ابوبکر تشکيل ميدهد که د شورای سقیفه منعقد گردید. عايشه همسر رسول خدا(ص) داستان خلیفه شدن ابوبکر را چنين بيان ميکند: «زماني که رسول خدا رحلت کردند، ابوبکر در مدينه حضور نداشت و عمر برخاست و به مردم گفت: به خدا قسم رسول خدا نمرده است؛ تا اينکه ابوبکر آمد و فوت پيامبر را تأیید کرد و به مردم توصيههايي انجام داد. در اين هنگام خبر رسيد که عدهاي در سقيفة بنی ساعده اطراف سعد بن عباده جمع شده و ميگويند از ما (انصار) يک امير و از شما (قريش) يک امير باشد. سپس ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح بهسوی آنان رفتند. در ابتدا عمر براي آنان ايراد سخن نمود و سپس ابوبکر او را ساکت کرده و خود به سخن گفتن آغاز کرد و در ضمن سخنان خود خطاب به انصار گفت ما اميران هستيم و شما وزيران، ولي حباب بن منذر گفت نه، به خدا قسم يک امير از ما و يک امير از شما باشد. ولي ابوبکر گفت نه خير اميران ما هستيم و شما وزيران هستيد و آنان (قريش) وسط عرب و ازنظر نژاد عربترند. سپس خود با عمر بيعت کرد؛ ولي عمر گفت ما با تو بيعت ميکنيم و تو آقاي ما و بهترين ما و دوستداشتنیترین ما نزد رسول خدا هستي و عمر دست ابوبکر را گرفت و با او بيعت کرد و سپس ديگران با او بيعت کردند. يکي از ميان جمع گفت که با اين کار سعد را کشتيد، عمر گفت خدا او را بکشد».[۷]
اين تمام چيزي است که اساس و بنياد امامت را در مذهب اهل سنت تشکيل ميدهد. ملاحظه ميشود که در اين جلسه و شوراي تعيين امامت و خلافت نه به هيچ حديثي از رسول خدا(ص) استناد شده است و نه به آيهاي از قرآن کریم؛ بلکه بهصراحت تمام، مسئله عربيت و حسب و نسب معيار و ملاک خلافت قرار دادهشده است.
ریشه نداشتن سلسله خلفای اهل سنت در اسلام
با توجه به احادیث که بیان شد مذهب اهل سنت ساخته دست بشر مثل عمر و ابوبکر در سقیفه است. به همین دلیل مذهب اهل سنت در مسئله امامت و اصل وجود خود کمترین استنادی به آيات قرآن کریم و احاديث و سفارشات رسول خدا(ص) نداشته؛ و در مقابل عمل انجامشدهای که توسط خلفای صدر اسلام به وقوع پيوست، قرارگرفته و اصولي را در مسئله امامت و خلافت مطابق با اين حوادث و وقايع تدوين نموده و به آن معتقد شدهاند. آنان بر اساس همین واقعه و وقایع بعدی در مورد تعیین خلفا ميگويند خليفه و امام برحق بعد از رسول خدا (ص) ابوبکر است؛ زيرا که او از همه امت افضل و مقدم بوده است. اکثر اهل حدیث و تمامي معتزله و اشاعره معتقدند که خلافت ابوبکر با انتخاب مردم ثابتشده است. و پس از او عمر خلیفه بر حق است؛ زيرا ابوبکر او را جانشين خود قرارداد و پس از عمر، خلافت و امامت، حق عثمان و پس از عثمان حق علي است.[۸]
بی ریشه بودن روش انتخاب امام از سوی اهل سنت در اسلام
به دلیل اینکه وقایع خارجی اساس امامت را در اهل سنت میسازد، علمای این مذهب مجبور شدهاند که امامت را مانند نماز و روزه از فروع دین بدانند و از اینرو خداوند و پيامبرش هيچ نقشي در معرفي و نصب امام ندارند؛ بلکه امام به روش هاي مختلفي قابل تعيين و انتخاب است که در زير به این روشها اشاره ميشود:
1. امام ميتواند به وسيله اهل حل و عقد انتخاب شود چنانچه ابوبکر اينگونه انتخاب شد و امامت او تأييد گرديد.
2. از ديدگاه اهل سنت امامت امام به وسيله يک فرد از اهل عدالت نيز قابل انعقاد است و پس از انعقاد امامت، بر ديگران واجب ميگردد که با او بيعت کنند ازاینرو ابوبکر به تنهايي خلافت را براي عمر منعقد گردانيد و بعد از آن ديگران با عمر بيعت کردند. اين روش را استخلاف هم مينامند.[۹]
3. امام توسط شوراي کساني که براي امامت کانديد و نامزد شدهاند نيز قابل انتخاب است. چنانکه عثمان با اين روش انتخاب گرديد. زيرا عمر شش نفر یعنی «عثمان، علي، طلحه، زبير، سعد بن ابي وقاص و عبدالرحمن بن عوف» را براي مقام امامت نامزد کرد که با هم مشورت کنند و يکي را به عنوان امام انتخاب کنند.[۱۰]
4. روش ديگر از نظر اهل سنت براي انتخاب امام، بيعت مردم است و امام علي (ع) با بيعت مردم به عنوان امام و خليفه چهارم انتخاب گرديد.[۱۱]
5. راه پنجم انعقاد امامت در نزد اهل سنت اینست که کسی با زور شمشیر بر مردم غلبه کند و قدرت را به دست بگیرد و بر مردم است که از او متابعت کند و حق جنگ و خروج علیه او را ندارند به دلیل اینکه خروج بر علیه حاکمی که با زور شمشیر، قدرت را به دست گرفته است اختلاف در بین مسلمین ایجاد میشود و باعث خونریزی میگردد.[۱۲]
این معیارهای انتخاب امام که اساس مذهب اهل سنت را میسازد، هیچ ریشهای در قرآن و احادیث نبوی ندارند. پس مذهب اهلسنت که مبتنی بر اصول یاد شده در امامت است، نمیتواند خود را به خدا و رسول خدا(ص) متصل کند و هرگز پیروان آن نتوانستهاند برای این مذهب اصل و ریشهای در قرآن و احادیث نبوی بیابند.
منابع
- ↑ بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج5ص2146، باب قول المریض قوموا عنی، و ج6ص2680 باب کراهیة الاختلاف؛ بیروت، دار ابن كثير اليمامة، چ3، 1407ق / 1987م.، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا.
- ↑ هیثمی، احمد بن حجر ، الصواعق المحرقه، مقدمه، ص (هـ )، مصر، مكتبة القاهره، [بيتا].
- ↑ ابو منصور، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بين الفرق، ص13، بيروت، دارالوفاق الجديدة، چ2، 1977 م.
- ↑ عینی، محمود بن احمد، عمدة القاری، ج2 ص171، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- ↑ نووی، یحیی بن شرف، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج11، ص90، بیروت، دارالکتب العربی، 1407ق/1987م.
- ↑ عمدة القاری، ج2، ص171.
- ↑ صحيح بخاري، ج3، ص1341.
- ↑ ابن ابي العز حنفي، شرح العقيده الطحاويه، ج1، ص533 ـ 545، بيروت، مکتب الاسلامي، چ4، 1391م.
- ↑ جمال الدين احمد بن محمد غزنوی، اصول الدين، ج1، ص276-279 بيروت، دار البشائر الإسلامية، اول، 1419ق/ 1998م.؛ ابوسعيد عبدالرحمن نیشابوری، الغيبة في اصول الدين، ج1، ص185، بيروت، موسسه الکتب الثقافيه، چ1، 1406ق.
- ↑ ابو سعید عبدالرحمن نیشابوری، الغيبة في اصول الدين، ج1، ص185.
- ↑ ابو سعید عبدالرحمن نیشابوری، الغيبة في اصول الدين، ج1، ص545.
- ↑ محمد الأمين بن محمد بن المختار شنقيطی، اضواء البیان، ج1،ص30، بیروت ، دار الفكر للطباعة والنشر، 1415ق / 1995م. ، تحقيق: مكتب البحوث والدراسات.