|
|
خط ۴: |
خط ۴: |
| درباره ابدال و اوتاد کاملاْ شرح دهید؟ | | درباره ابدال و اوتاد کاملاْ شرح دهید؟ |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}}... |
| | |
| == ابدال ==
| |
| یکی از واژههایی که در متون عرفانی و صوفیانه، درباره آن، حرف و حدیث بسیاری وجود دارد، «اولیاءالله» است. در معرفی اولیاءالله گفتهاند: ایشان کسانی هستند که آستین بر دامن حق بسته و ظاهر و باطنشان فانی در حق و باقی بالله شده، و آراسته به اخلاق الله و متصف به صفات الهی گردیدهاند.<ref>ر. ک. گوهرین، سید صادق، شرح اصطلاحات تصوف، تهران، انتشارات زوار، چاپ دوم، ۱۳۷۶، ص۲۴۹.</ref> در این متن «اولیاء» به شش دسته تقسیم شدهاند که عبارتند از: ۱. قطب (غوث) ۲. افراد ۳. اوتاد ۴. ابدال ۵. نجباء ۶. نقباء.<ref>ر. ک. سجادی، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۷۸، ص۷۹۳.</ref>
| |
| | |
| ابدال در لغت جمع بَدَل یا بِدل به معنای جانشین است.<ref>ر. ک. موسوی بجنوردی، کاظم، دائره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۶۸، ج۲، ص۳۸۴.</ref> و در میان صوفیان قلمرو امپراطوری عثمانی، ابدال و بدلاء (جمع بدیل) به درویشان نیز اطلاق شده و به معنای کریم و شریف نیز میباشد.<ref>ر. ک. همان.</ref>
| |
| | |
| در روایات و ادعیه شیعه، این کلمه گاهی بر اوصیاء پیامبر اسلام(ص) اطلاق شده و گاه مراد از آن، اصحاب خاصَ ائمه(ع) بوده است.<ref>ر. ک. قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، نجف، ۱۳۵۲، ۱۳۵۵ ق، ج۱، ص۶۴.</ref>
| |
| | |
| نکته قابل توجَه این که لفظ ابدال، گاه به معنای گستردهای به کار میرود و شامل همه طبقات اولیاء میشود.<ref>ر. ک. نسفی، عزیز الدین، الانسان الکامل، به کوشش ماریژان موله، تهران، ۱۳۶۲، ص۳۲۲.</ref>در بیان دلیل نامیدن آنان به این اسم، گفتهاند:
| |
| | |
| ۱. به موجب برخی روایات شیعه، اینان از آن رو که جانشینان انبیاء شمرده میشوند، ابدال نامیده شدهاند.<ref>ر. ک. همان.</ref>
| |
| | |
| ۲. بعضی گفتهاند: چون تعداد ابدال ثابت است و به محض در گذشت یکی از آنها، فرد دیگری جانشین او میگردد، چنین نامیده شدهاند.<ref>ر. ک. المقدمات من کتاب نص النصوص فی شرح فصوص الحکم، ص۲۷۶، آملی، حیدر، به کوشش هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران، ۱۳۵۳.</ref>
| |
| | |
| == صفات و ویژگیهای ابدال ==
| |
| ۱- رضا از خلق و رحمت نسبت به خلق و سلامت قلب و ناصح مسلمین بودن و سخاوت نفس.<ref>ر. ک. کلی، محمد بن علی، قوت القلوب، قاهره، ۱۳۸۱ ق، ج۲، ص۷۸.</ref>
| |
| | |
| ۲. دانا و مقرب و صاحب کرامت، همت، قدرت و مستجاب الدعوه هستند.<ref>ر. ک. المقدمات من کتاب نص النصوص فی شرح فصوص الحکم، همان، ص۳۱۸.</ref>
| |
| | |
| ۳. کسانی که بر ایشان ظلم کردهاند را عفو و به کسانی که به آنان بدی کردهاند، احسان و به آنچه خداوند به آنان عطا کرده با دیگران مواسات میکنند.<ref>ر. ک. الانسان الکامل، همان، ص۳۸۵.</ref>
| |
| | |
| ۴. از کشتن جانوران احتراز میکنند.<ref>ر. ک. طبقات الصوفیه، ص۴۱۵، انصاری، خواجه عبد…، به کوشش محمد سرور مولایی، تهران، ۱۳۶۲.</ref>
| |
| | |
| ۵. همدیگر را میشناسند و در کارها محتاج اذن یکدیگرند.<ref>ر. ک. کشف المحبوب، ص۲۶۹، هجویری، علی بن عثمان، به کوشش ژوکوفسکی، لیننگراد، ۱۹۲۶م.</ref>
| |
| | |
| ۶. هر یک از آنها منسوب به یکی از انبیاء است که فیوضات معنوی را از قلب آن پیامبر دریافت میکند.<ref>ر. ک. ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیّه، بیروت، دار صادر، ج۲، ص۹۰۷.</ref>
| |
| | |
| نقش و آثار وجودی آنها در عالم
| |
| # خداوند تبارک و تعالی، اقلیمهای هفتگانه را به وجود آنها حفظ میکند.
| |
| # آنان با سایر طبقات اولیاء، مایه پا بر جایی عالم هستند.<ref>ر. ک. دائره المعارف بزرگ اسلام، همان.</ref>
| |
| # راحت و رحمت از آسمان، بر زمینیان، از برکت ایشان است و به سبب آنها است که بلا از امَت دفع میشود.<ref>ر. ک. همان.</ref>
| |
| راه رسیدن به این مقام
| |
| # بر حسب روایتی از طریق اهل سنَت، وصول به مرتبه ابدال، نه بر اثر کثرت نماز و روزه، بلکه به واسطه غنای نفس و سلامت صدر و خیر خواهی برای مسلمانان است.
| |
| # ابن عربی به نقل از عبد المجید بن سلمه که توفیق زیارت یکی از ابدال را یافته، یادآور میشود که ابدال به سبب رعایت صمت، (سکوت) سهر، (شب زنده داری) جوع (گرسنگی) و عزلت، (کنارهگیری از مردم) به این مقام رسیدهاند.
| |
| | |
| == اوتاد ==
| |
| اوتاد: در لغت به معنای میخها جمع وتر است. مطابق حدیثی از ابن مسعود، اوتاد چهار نفرند و قلبشان بر قلب جبرئیل است. و مقامشان والاتر از ابدال است.<ref>ر. ک. سفینه البحار، همان، ج۱۰، ص۴۱۰.</ref>
| |
| | |
| به گفته ابن عربی، آیه شریفه: «الم نجعل الارض مهادا-والجبال اوتادا و… - یعنی آیا زمین را بستر قرار ندادیم و کوهها را میخهای آن نساختیم؟ سوره نباء، آیه ۷ و ۸» اشاره به آنهاست.<ref>ر. ک. دائره المعارف بزرگ اسلامی، همان، ج۲، ص۵۹۲.</ref>
| |
| | |
| در روایات شیعه، کلمه اوتاد گاهی به پیامبر ص و ائمه دوازدهگانه و گاه به گروهی از اولیاء اطلاق شده است.<ref>ر. ک. ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه، تصحیح احمد شمس الدین، چاپ اول، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ هـ، ج۳، ص۱۲.</ref>
| |
| | |
| == صفات و ویژگیها ==
| |
| ۱- همدیگر را میشناسند و در کارها به اجازه یکدیگر محتاجند.<ref>ر. ک. سفینه البحار، همان، ج۱۰، ص۴۱۰.</ref>
| |
| | |
| ۲. هر یک بر خلق یکی از انبیاء، مانند آدم(ع) ابراهیم(ع) عیسی(ع) و محمَد (ص) هستند و از روحانیت یکی از فرشتگان مدد میگیرند و هر یک از ارکان کعبه متعلق به یکی از آنهاست.<ref>ر. ک. هجویری، علی، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸.</ref>
| |
| | |
| ۳. هر یک از آنها، دارای علومی ویژه است که به سبب آن علوم به مقام اوتادی رسیده است.<ref>ر. ک. سفینه البحار، همان، ج۱۰، ص۴۱۱.</ref>
| |
| | |
| در متون شیعی آمده است که آنان لحظه ای از پروردگار خویش غافل نیستند و از دنیا جز در حد نیاز گرد نمیآورند؛ و از آنها لغزشهای بیشتری پدید نمیآید. <ref>همان</ref>.
| |
| | |
| گفتهاند: در مساجد اوتادی هستند که با فرشتگان همنشینند و فرشتگان در بیماری آنان را عیادت و به هنگام نیاز، یاری میکنند.<ref>سفینه البحار، همان، ج۲، ص۴۳۸.</ref>
| |
| | |
| نقشها و آثار وجود آنها در عالم
| |
| | |
| ۱. به برکت ایشان، باران میبارد و بلا از زمین دور میشود و به واسطه ایشان، مردم روزی مییابند.<ref>احمد بن حنبل، مسند، استانبول، ۱۹۸۰ م، ج۲، ص۴۱۸.</ref>
| |
| | |
| ۲. ابن عربی میگوید: همچنان که خانه به وسیله ارکان آن حفظ میشود، خداوند نیز عالم را به وسیله اوتاد حفظ میکند.<ref>احمد جام، انس التائبین، به کوشش علی فاضل، تهران، انتشارات کوس، ص۲۱۶.</ref>
| |
| | |
| ۳. ابن عربی میگوید: وقتی شیطان گفت: من از چهار جهت به فرزندان آدم وارد میشوم.<ref>ابن عربی، محمد، الفتوحات المکیه، به کوشش عثمان یحیی، قاهره، ۱۳۹۲–۱۴۱۰ ق، ج۱۱، ص۲۶۶.</ref> اشاره بر همان جهاتی داشت که اوتاد حافظ آنند و آنان خود از این چهار جهت از دستبرد شیطان مصونند.<ref>اعراف ۱۷.</ref>
| |
| {{پایان پاسخ}} | | {{پایان پاسخ}} |
| {{مطالعه بیشتر}} | | {{مطالعه بیشتر}} |
|
| |
|
| == مطالعه بیشتر == | | == مطالعه بیشتر == |
| ۱. دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۲ و ۱۰، زیر نظر موسوی بجنوردی، کاظم، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۶۸.
| |
|
| |
|
| ۲. فرهنگ نوربخش، ج۳، نوربخش، جواد، چاپ سوم، تهران، انتشارات یاد قلم، ۱۳۷۸.
| | * دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۲ و ۱۰، زیر نظر موسوی بجنوردی، کاظم، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۶۸. |
| | |
| == منابع == | | == منابع == |
| {{پانویس|۲}} | | {{پانویس|۲}} |