گوساله سامری: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
== سامری == | == سامری == | ||
سمر به معنی شب بیدار بودن و حدیث گفتن است. سامری کسی را گویند که در شب بیدار مینماید و برای دیگران حدیث میگوید. معلوم نیست این شخص ملقب که به سامری بوده است، آیا از طایفهای بوده که لقب آنها سامری بوده یا از اهل سامره بوده است. (سامره شهری است قدیمی و مشهور، در فلسطین قدیم) که سامره در قدیم مرکز عبادت اصنام یعنی بتپرستی بوده است.<ref>بینا، محسن، موسی از دیدگاه قرآن، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، ص۱۳۴.</ref> درباره اصل و نسب او اختلاف است. درباره ایمان او نیز ـ که آیا حقیقتاً به موسی(ع) ایمان آورده بود یا ایمان او ظاهری بود و نفاق داشت ـ بحث و اختلاف است. اکثراً او را منافق دانسته که تظاهر به ایمان میکرد و گرنه در دل جزء همان گوسالهپرستان بوده است. در مقابل برخی گفتهاند وی از نیکان اصحاب موسی(ع) بود ولی در داستان رفتن حضرت موسی(ع) به کوه طور فریب شیطان را خورده و به دستیاری او، آن گوساله را ساخته و بنیاسراییل را به گوسالهپرستی واداشت.<ref>محلاتی، رسولی، سید هاشم، قصص قرآن ـ تاریخ انبیاء، تهران، علمیه اسلامیه، چاپ ششم، ۱۴۱۷ هـ ق، ج۲، ص۱۳۳.</ref> در قرآن سه بار نام سامری آمده است. | سمر به معنی شب بیدار بودن و حدیث گفتن است. سامری کسی را گویند که در شب بیدار مینماید و برای دیگران حدیث میگوید. معلوم نیست این شخص ملقب که به سامری بوده است، آیا از طایفهای بوده که لقب آنها سامری بوده یا از اهل سامره بوده است. (سامره شهری است قدیمی و مشهور، در فلسطین قدیم) که سامره در قدیم مرکز عبادت اصنام یعنی بتپرستی بوده است.<ref>بینا، محسن، موسی از دیدگاه قرآن، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، ص۱۳۴.</ref> درباره اصل و نسب او اختلاف است. درباره ایمان او نیز ـ که آیا حقیقتاً به موسی(ع) ایمان آورده بود یا ایمان او ظاهری بود و نفاق داشت ـ بحث و اختلاف است. اکثراً او را منافق دانسته که تظاهر به ایمان میکرد و گرنه در دل جزء همان گوسالهپرستان بوده است. در مقابل برخی گفتهاند وی از نیکان اصحاب موسی(ع) بود ولی در داستان رفتن حضرت موسی(ع) به کوه طور فریب شیطان را خورده و به دستیاری او، آن گوساله را ساخته و بنیاسراییل را به گوسالهپرستی واداشت.<ref>محلاتی، رسولی، سید هاشم، قصص قرآن ـ تاریخ انبیاء، تهران، علمیه اسلامیه، چاپ ششم، ۱۴۱۷ هـ ق، ج۲، ص۱۳۳.</ref> در قرآن سه بار نام سامری آمده است.<ref>سوره طه آیه ۸۵ و ۸۷ و ۹۵.</ref> برخی گفتهاند سامری خالهزاده موسی(ع) و شاگردش بود.<ref>خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن شناخت، تهران، ۱۳۷۹، طرح نو، ص۲۰۷.</ref> | ||
== داستان گوساله سامری در قرآن == | == داستان گوساله سامری در قرآن == | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
به تعبیر یکی از نویسندهها، در عصر فضا و ماهواره، ظاهر زندگی به بهشت شباهت دارد و باطن آن به جهنّم سیاه و سیاه چاله. همه چیز در آن است ولی هیچ چیز نیست. افرادی هستند که همه چیز دارند ولی هیچ چیز ندارند. غرق در مادیات هستند ولی از غیرت، انسانیت، هویت و شخصیت به دورند. چون خدا محوری در زندگیشان حاکم نیست و نسبت به آن از سر معرفت عمیق برخورد نمیشود و افراد از باورهای دینی برخوردار نیستند. زندگیشان پر از ناراحتیهای روحی و روانی، استرس و اضطراب و بحران است ….{{پایان پاسخ}} | به تعبیر یکی از نویسندهها، در عصر فضا و ماهواره، ظاهر زندگی به بهشت شباهت دارد و باطن آن به جهنّم سیاه و سیاه چاله. همه چیز در آن است ولی هیچ چیز نیست. افرادی هستند که همه چیز دارند ولی هیچ چیز ندارند. غرق در مادیات هستند ولی از غیرت، انسانیت، هویت و شخصیت به دورند. چون خدا محوری در زندگیشان حاکم نیست و نسبت به آن از سر معرفت عمیق برخورد نمیشود و افراد از باورهای دینی برخوردار نیستند. زندگیشان پر از ناراحتیهای روحی و روانی، استرس و اضطراب و بحران است ….{{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}}{{پایان مطالعه بیشتر}} | ||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۷ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۲
داستان سامری که در قرآن مجید آمده چیست؟
گوساله سامری، مجسمهای طلایی بود که توسط شخصی بنام سامری در زمان سفر حضرت موسی(ع) به کوه طور ساخته شد. در غیاب حضرت موسی(ع) بنی اسرائیل به عبادت و پرستش گوساله سامری مشغول شدند و حضرت موسی(ع) پس از اطلاع از این موضوع، سخت قوم خود را مورد عتاب قرار داد و مجسمه را سوزاند و به دریا افکند.
سامری
سمر به معنی شب بیدار بودن و حدیث گفتن است. سامری کسی را گویند که در شب بیدار مینماید و برای دیگران حدیث میگوید. معلوم نیست این شخص ملقب که به سامری بوده است، آیا از طایفهای بوده که لقب آنها سامری بوده یا از اهل سامره بوده است. (سامره شهری است قدیمی و مشهور، در فلسطین قدیم) که سامره در قدیم مرکز عبادت اصنام یعنی بتپرستی بوده است.[۱] درباره اصل و نسب او اختلاف است. درباره ایمان او نیز ـ که آیا حقیقتاً به موسی(ع) ایمان آورده بود یا ایمان او ظاهری بود و نفاق داشت ـ بحث و اختلاف است. اکثراً او را منافق دانسته که تظاهر به ایمان میکرد و گرنه در دل جزء همان گوسالهپرستان بوده است. در مقابل برخی گفتهاند وی از نیکان اصحاب موسی(ع) بود ولی در داستان رفتن حضرت موسی(ع) به کوه طور فریب شیطان را خورده و به دستیاری او، آن گوساله را ساخته و بنیاسراییل را به گوسالهپرستی واداشت.[۲] در قرآن سه بار نام سامری آمده است.[۳] برخی گفتهاند سامری خالهزاده موسی(ع) و شاگردش بود.[۴]
داستان گوساله سامری در قرآن
قرآن مجید میفرماید: «ای موسی چرا از قوم خود پیشی گرفتی؟ گفت: پروردگارا آنها در پی من هستند و من به جانب تو شتافتم تا از من خشنود شوی. فرمود: ما از پی تو قومت را آزمودیم و سامری گمراهشان کرد. موسی با تأسف و خشم نزد قومش بازگشت و گفت: ای قوم من: مگر پروردگار به شما وعدهٔ نیکو نداده؟ مگر مدت جدایی من از شما به درازا کشید؟ یا خواستید غضب پروردگار به شما نازل شود که از وعده من تخلف کردید؟ گفتند: ما به دلخواه خود از وعدهٔ تو تخلف نکردهایم لکن مقداری از زینت آلات فرعونیان را که با خود داشتیم در آتش انداختیم و سامری نیز بینداخت. آنگاه تندیس گوسالهای که صدایش چون گوساله بود برای آنها ساخت و گفتند: این معبود شما و موسی است که او را از یاد برده است. مگر نمیدیدند پاسخ آنها را نمیدهد و دارای هیچ گونه نفع و ضرری برای آنها نیست؟[۵]
قرآن مجید در این راستا میفرماید: موسی گفت: «ای هارون! چرا هنگامی که دیدی آنها گمراه شدند. از من پیروی نکردی؟ آیا فرمان مرا عصیان نمودی؟! گفت: ای فرزند مادرم! ریش و سر مرا مگیر! من ترسیدم بگویی تو میان بنیاسراییل تفرقه انداختی و سفارش مرا به کار نبستی. (موسی رو به سامری کرد و) گفت، تو چرا این کار را کردی، ای سامری؟ گفت من چیزی دیدم که آنها ندیدند، من قسمتی از آثار رسول (و فرستادهٔ خدا) را گرفتم، سپس آن را افکندم و این چنین نفس من این کار را در نظرم جلوه داد! (موسی) گفت: برو که بهره تو در زندگی دنیا این است که (هر کس به تو نزدیک شود) خواهی گفت با من تماس نگیر! و تو میعادی (از عذاب خدا) داری که هرگز از آن تخلف نخواهی کرد، (اکنون بنگر به معبودت که پیوسته آن را پرستش میکردی و ببین ما آن را نخست میسوزانیم. سپس ذرات آن را به دریا میپاشیم! معبود شما تنها خداوندی است که جز او معبودی نمیباشد، و علم او همه چیز را فرا گرفته است.»[۶]
ویژگی گوساله
علامه طباطبایی از آیه ۸۸ از سوره طه استفاده میکند بر این که کلمهٔ «اَخْرجَ» دلالتی است بر این که کیفیت ساختن گوساله پنهانی و دور از مردم بوده، چون گوسالهای برای ایشان بیرون آورد، و کلمه جسد به معنای جثهای است که جان نداشته باشد و به هیچ وجه بر بدن جاندار اطلاق نمیشود، این نیز دلالت دارد بر این که گوساله مذکور بیجان بوده، و در آن هیچ اثری از آثار حیات نبوده و کلمهٔ «خُوار» هم به معنای آواز گوساله است.[۷] سامری از زیور آلاتی که فرعونیان از راه ظلم به دست آورده بودند و به ارث به بنی اسرائیل رسیده بود، بت و گوساله ساخت و مردم را به فریب به عبادت آن واداشت.[۸]
پیامهای داستان گوساله سامری
آیت الله جوادی آملی در بحث تفسیر، ذیل یکی از آیات میفرماید: اگر محور زندگی الهی نباشد و خدا محوری در زندگی حاکم نباشد، همه چیز شدنی میشود. بت و گوساله سامری، جای خدا مینشیند. خرما هم خدا میشود و همه چیز شدنی میشود. جامعهٔ سست ایمان و سلطهپذیر، با یک ترفند هنرمندانه همه چیز را میبازد و تحت تأثیر تلقین منحرفان و هنرنمایی آنان قرار میگیرد. عامل موفقیت سریع سامری در جلب توجه بنیاسرائیل، شناخت زمینههای بتپرستی و گاوپرستی در آن جامعه و حضور نداشتن رهبر بود. به هر حال هنر در اختیار افراد منحرف، همچون تیغ در کف زنگی مست، مهلک و خطرناک است و گوساله سامری میشود. از این جهت ارتجاع، ارتداد و انحراف فرهنگی و عقیدتی، بزرگترین خطری است که هر امت انقلابی را تهدید میکند.[۹]
به تعبیر یکی از نویسندهها، در عصر فضا و ماهواره، ظاهر زندگی به بهشت شباهت دارد و باطن آن به جهنّم سیاه و سیاه چاله. همه چیز در آن است ولی هیچ چیز نیست. افرادی هستند که همه چیز دارند ولی هیچ چیز ندارند. غرق در مادیات هستند ولی از غیرت، انسانیت، هویت و شخصیت به دورند. چون خدا محوری در زندگیشان حاکم نیست و نسبت به آن از سر معرفت عمیق برخورد نمیشود و افراد از باورهای دینی برخوردار نیستند. زندگیشان پر از ناراحتیهای روحی و روانی، استرس و اضطراب و بحران است ….
منابع
- ↑ بینا، محسن، موسی از دیدگاه قرآن، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، ص۱۳۴.
- ↑ محلاتی، رسولی، سید هاشم، قصص قرآن ـ تاریخ انبیاء، تهران، علمیه اسلامیه، چاپ ششم، ۱۴۱۷ هـ ق، ج۲، ص۱۳۳.
- ↑ سوره طه آیه ۸۵ و ۸۷ و ۹۵.
- ↑ خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن شناخت، تهران، ۱۳۷۹، طرح نو، ص۲۰۷.
- ↑ طه/ ۸۳–۸۹.
- ↑ طه/ ۹۲–۹۸.
- ↑ تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۶۸.
- ↑ تفسیر نور، ج۷، ص۳۷۷.
- ↑ تفسیر نور، ج۷، صص ۳۷۸–۳۷۹.