پرسش در قبر از بدن مادی یا مثالی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} {{سوال}}ماهیت پرسش و پاسخ در قبر چگونه است؟ آیا از همین بدن مادی است یا بدن مثالی؟ اگر از بدن مادی است، آیا میت دوباره در قبر زنده میشود؟ | {{شروع متن}} {{سوال}}ماهیت پرسش و پاسخ در قبر چگونه است؟ آیا از همین بدن مادی است یا بدن مثالی؟ اگر از بدن مادی است، آیا میت دوباره در قبر زنده میشود؟ | ||
{{پایان سوال}} {{پاسخ}} | {{پایان سوال}} {{پاسخ}} | ||
پرسش در قبر را از جسم مثالیِ برزخی و روح دانستهاند که بدن مادی در قبر، هیچ نقشی در آن ندارد. روایات را شاهد بر این دانستهاند که قبری که عذاب و نعمت در آن به انسان میرسد، قبر مادی و محدود نیست: رسول خدا(ص) پس از شهادت جعفر طیار فرمود: او را میبینم که دو بال دارد و همراه ملائکه در بهشت پرواز میکند. امام سجاد(ع) فرمود: قبر، باغی از باغهای بهشت یا حفره ای از حفرههای آتش است. | |||
متکلمان گذشته باور داشتند که شخص مرده، برای پاسخگویی، در [[قبر]] زنده میشود. مخالفان این نظریه معتقدند متكلمان پيشين، بقاى روح بدون جسم را باور نداشتند و از طرفى مسئلهى پاسخ در قبر را قطعى میدانستند. در نتیجه ناچار بودند به زنده شدن مادى جسمى در قبر اعتقاد پیدا کنند تا روح، همراه بدن براى پاسخگويى حاضر شود. | |||
== پرسش | == پرسش از بدن مثالی == | ||
بیشتر | بیشتر متکلمانِ متأخر، معاصر و حکیمان معتقدند پرسش در قبر از جسم مثالی برزخی و روح است. براساس این دیدگاه، جسم مادی، هیچ نقشی در پرسش و پاسخ در قبر ندارد. | ||
روایات بسیاری دلیل بر این مطلب دانسته شدهاند که قبر را فراتر از قبر مادی دانسته و قبر مورد نظر را غیر از قبر مادی دانستهاند: رسول خدا(ص) پس از شهادت جعفر طیار فرمود: او را میبینم که دو بال دارد و همراه ملائکه در بهشت پرواز میکند.<ref>بحار الانوار، ج۶، ص۲۰۹.</ref> امام سجاد(ع) فرمود: قبر، باغی از باغهای بهشت یا حفره ای از حفرههای آتش است.<ref>کلینی، الكافي، ج۳، ص۲۱۴.</ref> قبر مؤمن تا آنجا که چشم او کار میکند، گشوده میشود.<ref name=":0">کلینی، الكافي، ج۳، ص۲۱۹.</ref> در برخی روایات آمده که خداوند بر کافر در قبرش نود و نُه اژدها، مسلط میکند.<ref name=":0" /> محققان از این روایات، بهدست آوردهاند که قبر مورد نظر در روایات که عذاب و نعمت در آن به انسان میرسد، قبر مادی و محدود نیست.{{مدرک|date=ژانویه ۲۰۲۲}} | |||
پژوهشگران معتقدند بیشتر مردم زمان ائمه(ع) افکارشان از محدودهی مشاهدات حسی تجاوز نمیکرد و بالاتر از محدودهی قبر ظاهری را درک نمیکردند. از این رو ائمه(ع) برای فهماندن مفهوم برزخ، از لفظ قبر استفاده میکردند.<ref>محمد مظاهری، الانسان و عالم البرزخ، ص۵۱.</ref> | |||
== پرسش در قبر و از بدن مادی == | |||
بیشتر متکلمان قدیم باور داشتند که شخص مرده، برای پاسخگویی، در [[قبر]] زنده میشود: [[شیخ مفید]] معتقد است پرسش [[نکیر و منکر]]، از مردگان قابل توجیه نیست، مگر اینکه معتقد باشیم، مردگان، زنده شده و سوال میشوند.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۸۸.</ref> آن دو فرشته تنها بر زنده فرود میآیند و سؤال میکنند، از فردی که مسئله را بفهمد و معنای آن را بداند.<ref>شرح عقائد الصدوق یا تصحیح الاعتقاد، ص۲۲۰ و ۲۲۱.</ref> | |||
ظاهر برخی روایات نیز بهگونهای است که روح در قبر، به بدن مادی بر میگردد: | |||
* در کتاب کافی از امام صادق(ع) نقل شده؛ هنگامی که میت در قبر گذاشته شد، روح تا قسمت کمر (نیمه بدن)، بر میگردد، آن گاه از آنچه میداند سؤال میشود.<ref>الفروع من الکافی، ج۳، ص۱۳۰، ح ۲.</ref> | |||
* در کتاب بحار الانوار از امام صادق(ع) آمده؛ اگر میت کافر باشد… بر او مارها و عقربها را مسلط میکند. قبرش را تاریک میکند و فشارش میدهد بهنحوی که استخوانهایش میشکند.<ref>بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج6، ص: 224</ref> | |||
=== نقد === | |||
مخالفان این نظریه معتقدند متكلمان پيشين، بقاى روح بدون جسم را باور نداشتند و از طرفى مسئلهى پاسخ در قبر را قطعى میدانستند، در نهایت ناچار بودند به زنده شدن مادى جسمى در قبر اعتقاد پیدا کنند تا روح، همراه بدن براى پاسخگويى حاضر شود.<ref>لطیفی، قبر و برزخ، ص۶۵.</ref> | |||
این | همچنین افرادی كه مراد از قبر و حالتهاى آنرا، قبر مادىِ ظاهرى میدانند، ناچار به این نظریه گرايش دارند. اما در مقابل این نظریه، محققان و متکلمان معتقدند كه قبر، باطنى دارد و جزء عالم برزخ است.<ref>محمد باقر شريعتى سبزوارى، معاد در نگاه عقل و دين، ص 284.</ref> در کتاب کافی، از هجده روایتی که درباره سؤال در قبر است، تنها یک روایت به برگشت روح به بدن اشاره دارد<ref>الفروع من الکافی، ج۳، ص۲۳۱–۲۴۵; بدن و قالب مثالی برزخی، ر.ک. همان، ج۳، ص۲۴۴–۲۴۶.</ref> و روایات دیگر برخلاف آن هستند.{{مدرک|date=ژانویه ۲۰۲۲}} | ||
=== منابع === | === منابع === | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{برزخ}} | |||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = کلام | | شاخه اصلی = کلام | ||
خط ۴۸: | خط ۳۸: | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =شد | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
خط ۵۸: | خط ۴۸: | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت =ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت =ج | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۲
پرسش در قبر را از جسم مثالیِ برزخی و روح دانستهاند که بدن مادی در قبر، هیچ نقشی در آن ندارد. روایات را شاهد بر این دانستهاند که قبری که عذاب و نعمت در آن به انسان میرسد، قبر مادی و محدود نیست: رسول خدا(ص) پس از شهادت جعفر طیار فرمود: او را میبینم که دو بال دارد و همراه ملائکه در بهشت پرواز میکند. امام سجاد(ع) فرمود: قبر، باغی از باغهای بهشت یا حفره ای از حفرههای آتش است.
متکلمان گذشته باور داشتند که شخص مرده، برای پاسخگویی، در قبر زنده میشود. مخالفان این نظریه معتقدند متكلمان پيشين، بقاى روح بدون جسم را باور نداشتند و از طرفى مسئلهى پاسخ در قبر را قطعى میدانستند. در نتیجه ناچار بودند به زنده شدن مادى جسمى در قبر اعتقاد پیدا کنند تا روح، همراه بدن براى پاسخگويى حاضر شود.
پرسش از بدن مثالی
بیشتر متکلمانِ متأخر، معاصر و حکیمان معتقدند پرسش در قبر از جسم مثالی برزخی و روح است. براساس این دیدگاه، جسم مادی، هیچ نقشی در پرسش و پاسخ در قبر ندارد.
روایات بسیاری دلیل بر این مطلب دانسته شدهاند که قبر را فراتر از قبر مادی دانسته و قبر مورد نظر را غیر از قبر مادی دانستهاند: رسول خدا(ص) پس از شهادت جعفر طیار فرمود: او را میبینم که دو بال دارد و همراه ملائکه در بهشت پرواز میکند.[۱] امام سجاد(ع) فرمود: قبر، باغی از باغهای بهشت یا حفره ای از حفرههای آتش است.[۲] قبر مؤمن تا آنجا که چشم او کار میکند، گشوده میشود.[۳] در برخی روایات آمده که خداوند بر کافر در قبرش نود و نُه اژدها، مسلط میکند.[۳] محققان از این روایات، بهدست آوردهاند که قبر مورد نظر در روایات که عذاب و نعمت در آن به انسان میرسد، قبر مادی و محدود نیست.[نیازمند منبع]
پژوهشگران معتقدند بیشتر مردم زمان ائمه(ع) افکارشان از محدودهی مشاهدات حسی تجاوز نمیکرد و بالاتر از محدودهی قبر ظاهری را درک نمیکردند. از این رو ائمه(ع) برای فهماندن مفهوم برزخ، از لفظ قبر استفاده میکردند.[۴]
پرسش در قبر و از بدن مادی
بیشتر متکلمان قدیم باور داشتند که شخص مرده، برای پاسخگویی، در قبر زنده میشود: شیخ مفید معتقد است پرسش نکیر و منکر، از مردگان قابل توجیه نیست، مگر اینکه معتقد باشیم، مردگان، زنده شده و سوال میشوند.[۵] آن دو فرشته تنها بر زنده فرود میآیند و سؤال میکنند، از فردی که مسئله را بفهمد و معنای آن را بداند.[۶]
ظاهر برخی روایات نیز بهگونهای است که روح در قبر، به بدن مادی بر میگردد:
- در کتاب کافی از امام صادق(ع) نقل شده؛ هنگامی که میت در قبر گذاشته شد، روح تا قسمت کمر (نیمه بدن)، بر میگردد، آن گاه از آنچه میداند سؤال میشود.[۷]
- در کتاب بحار الانوار از امام صادق(ع) آمده؛ اگر میت کافر باشد… بر او مارها و عقربها را مسلط میکند. قبرش را تاریک میکند و فشارش میدهد بهنحوی که استخوانهایش میشکند.[۸]
نقد
مخالفان این نظریه معتقدند متكلمان پيشين، بقاى روح بدون جسم را باور نداشتند و از طرفى مسئلهى پاسخ در قبر را قطعى میدانستند، در نهایت ناچار بودند به زنده شدن مادى جسمى در قبر اعتقاد پیدا کنند تا روح، همراه بدن براى پاسخگويى حاضر شود.[۹]
همچنین افرادی كه مراد از قبر و حالتهاى آنرا، قبر مادىِ ظاهرى میدانند، ناچار به این نظریه گرايش دارند. اما در مقابل این نظریه، محققان و متکلمان معتقدند كه قبر، باطنى دارد و جزء عالم برزخ است.[۱۰] در کتاب کافی، از هجده روایتی که درباره سؤال در قبر است، تنها یک روایت به برگشت روح به بدن اشاره دارد[۱۱] و روایات دیگر برخلاف آن هستند.[نیازمند منبع]
منابع
- ↑ بحار الانوار، ج۶، ص۲۰۹.
- ↑ کلینی، الكافي، ج۳، ص۲۱۴.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ کلینی، الكافي، ج۳، ص۲۱۹.
- ↑ محمد مظاهری، الانسان و عالم البرزخ، ص۵۱.
- ↑ شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۸۸.
- ↑ شرح عقائد الصدوق یا تصحیح الاعتقاد، ص۲۲۰ و ۲۲۱.
- ↑ الفروع من الکافی، ج۳، ص۱۳۰، ح ۲.
- ↑ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج6، ص: 224
- ↑ لطیفی، قبر و برزخ، ص۶۵.
- ↑ محمد باقر شريعتى سبزوارى، معاد در نگاه عقل و دين، ص 284.
- ↑ الفروع من الکافی، ج۳، ص۲۳۱–۲۴۵; بدن و قالب مثالی برزخی، ر.ک. همان، ج۳، ص۲۴۴–۲۴۶.