حرمت غنا و موسیقی در آیات و روایات: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۵: خط ۳۵:


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، (مؤسسه اعلمی بیروت)، ج۱۶، ص۲۰۹، ۲۱۲.
۲. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و دیگران، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج۱۴، ص۹۱، و ج۱۶، ص۱۱۴؛ ج۱۷، ص۱۵، ۲۷.
۳. نظری به موسیقی از طریق کتاب و سنّت، مصطفی شریعت موسوی، انتشارات اسماعیلیان، قم.
۴. غنا، موسیقی؛ ج۳، رضا مختاری و محسن صادقی.


* نظری به موسیقی از طریق کتاب و سنّت، مصطفی شریعت موسوی، انتشارات اسماعیلیان، قم.
* غنا، موسیقی؛ ج۳، رضا مختاری و محسن صادقی.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۳

سؤال

آیا آیات و روایات منصوص و معتبر در حرمت غنا و موسیقی وجود دارد؟

غنا براساس روایات، حرام دانسته شده است. در قرآن نیز کلماتی وجود دارد که برخی مفسران، آن‌را به غنا تفسیر کرده‌اند؛ تعبیر «قول الزور» در آیه ۳۰ سوره حج را به غنا معنا کرد‌اند که دستور به دوری از آن شده است. همچنین برخی مصادیق تعبیر «لهوالحدیث» در آیه ۶ سوره لقمان را غنا دانسته‌اند.

غنا آهنگ‌های طَرَب‌انگیز را می‌گویند که مناسب مجالس «لهو و لعب» و «فسق و فجور» باشد که قوه شهوانی را در انسان تحریک می‌کند.

تعریف و مفاسد غنای حرام

غنا را آهنگ‌های طَرَب‌انگیز و لهوِ باطل معنا کرده‌اند. غنا مناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد است که قوای شهوانی را در انسان تحریک می‌کند.

برای غنا، مفاسدی ذکر شده است:

  • تشویق به فساد اخلاق: مجالس غنا به‌طور معمول همراه را انواع فسادها است.
  • غافل شدن از یاد خدا: در توضیح غنا آورده‌اند که انسان را درگیر دنیا و لذت‌هایش می‌کند و یاد خدا را از انسان گرفته و او را غافل از آخرت می‌کند. محققان تعبیر به «لهو» که در تفسیر «غنا» در برخی از روایات اسلامی آمده را اشاره به این حقیقت دانسته‌اند.
  • آثار منفی بر اعصاب و روان: غنا و موسیقی یکی از عوامل مهم سست کردن اعصاب و روان است.[۱]

غنای حرام در روایات

امام صادق(ع) می‌فرماید: «مجلس «غنا» و خوانندگی لهو و باطل، مجلسی است که خدا به اهل آن نمی‌نگرد و این مصداق قول خداوند متعال است که می‌فرماید: «بعضی از مردم هستند که سخنان بیهوده خریداری می‌کنند تا مردم را از راه خدا گمراه سازند.»[۲]

امام صادق(ع) می‌فرماید: «غنا» نفاق را به ارث می‌گذارد.[۳] و در حدیث دیگری می‌فرماید: «خانه‌ای که در آن غنا باشد، ایمن از مرگ و مصیبت دردناک نیست و دعا در آن به اجابت نمی‌رسد و فرشتگان وارد آن نمی‌شوند.»[۴]

در حدیثی از جابربن عبدالله از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «شیطان اولین کسی بود که غنا خواند.»[۵] ابن مسعود از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کند که فرمود: «غناء روح نفاق را در قلب پرورش می‌دهد همان گونه که آب، گیاهان را پرورش می‌دهد.»[۶]

  • البته آهنگ‌ها و آوازهایی که از نظر محتوا (مضمون اشعار) دارای معنایی باشکوه و زیباست و از طرفی خوب و زیبا اجرا می‌شود و در عین حال تناسب و شباهتی با ساز و آوازهای مجالس لهو، عیش، عشرت و فساد ندارد، گوش دادن به این نوع آهنگ‌ها اشکال ندارد. سازها و آوازهایی که نسبت به آن‌ها شک داریم و نمی‌دانیم از نوع «غنا» (موسیقی مبتذل) است یا جز موسیقی‌های مجاز است، احتیاط آن است که به این‌گونه آهنگ‌ها نیز گوش داده نشود.[۷]

استدلال به برخی آیات قرآن

برخی مفسران، کلماتی از قرآن را در اشاره به «غنا» و موسیقی دانسته‌اند:

  • ﴿فَاجْتَنِبُوا الرِّ‌جْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ‌؛ از پلیدی بت‌ها و از گفتار باطل اجتناب ورزید.(حج:۳۰) ابن بصیر می‌گوید از امام صادق(ع) از آیه «… فاجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور» سؤال کردم. امام(ع) فرمود: منظور «غنا» است.[۸] زید شَحّام نیز می‌گوید: از امام صادق(ع) درباره تفسیر قول زور پرسیدم، آن حضرت فرمود: منظور از قول زور، غنا است.[۹]
  • ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ؛ بعضی از مردم، سخنان باطل و بیهوده می‌خرند تا مردم را از روی جهل و نادانی گمراه سازند و آیات الهی را به استهزاء گیرند، پس برای آنها عذابی خوارکننده است(لقمان:۶)امام صادق(ع) «غنا» را از مسائلی دانسته که خداوند، وعده عذاب بر آن داده است و سپس آیه ۶، سوره لقمان را تلاوت فرمود.[۱۰] «لهوالحدیث» در این آیه دارای معنای گسترده دانسته‌اند که هرگونه سخن یا آهنگ‌های غفلت‌زا را شامل می‌شود و موجب گمراهی و بیهودگی انسان می‌گردد.[۱۱]


مطالعه بیشتر

  • نظری به موسیقی از طریق کتاب و سنّت، مصطفی شریعت موسوی، انتشارات اسماعیلیان، قم.
  • غنا، موسیقی؛ ج۳، رضا مختاری و محسن صادقی.

منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، ج۱۷، ص۲۲.
  2. الکلینی، محمّدبن یعقوب، الکافی، بیروت، مؤسسه الوفا، ج۶، ص۴۴۴.
  3. محمّدی ری‌شهری، محمّد، میزان الحکمه، قم: مکتب الاعلام الاسلامی، ج۷، ص۳۰۶.
  4. حر عاملی، محمّد، وسائل الشیعه، قم: آل البیت، ج۱۷، ص۳۶۴، ۳۲۷.
  5. وسائل الشیعه، همان.
  6. محمدی ری‌شهری، محمّد، میزان الحکمه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ج۷، ص۳۰۶.
  7. فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، (استفتائات)، قم، مطبوعاتی امیر، چاپ دوم، ص۲۵۲.
  8. الحسینی البحرانی، سیّد هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه البعثه، ج۳، ص۸۸
  9. الحسینی البحرانی، سیّد هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه البعثه، ج۳، ص۸۸۱–۸۸
  10. الحسینی البحرانی، سید هاشم، همان.
  11. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ج۱۷، ص۱۵.