مرجع تقلید شدن زنان از دیدگاه قرآن: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }} {{شروع متن}} {{سوال}} آیا در قرآن بیان شده است که زن...» ایجاد کرد) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|فاطمی}} | {{درگاه|فاطمی}} | ||
آیهای در قرآن بر اینکه زن نمیتواند مرجع باشد، وجود ندارد. | |||
== مرجعیت زن == | == مرجعیت زن == | ||
اصل اجتهاد زن، و اینکه زنی در فقه صاحب نظر باشد و به نظر خویش عمل کند، جای هیچ اشکالی نیست، چون هم اطلاقاتی قرآن که درباره علم، و تشویق به آن و فراگیری آن، مانند: {{قرآن|قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ}}<ref>زمر/ ۹.</ref> و مانند: {{قرآن|یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ}}<ref>مجادله/ ۱۱.</ref> شامل زنها میشود و هم آیاتی؛ مانند: {{قرآن|فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَه مِنْهُمْ طائِفَه لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ}}<ref>توبه/ ۱۲۲.</ref> چرا از هر گروهی از آنان، طایفهای کوچ نمیکند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند» ¬ که در خصوص اجتهاد است شامل زنان میشود. | اصل اجتهاد زن، و اینکه زنی در فقه صاحب نظر باشد و به نظر خویش عمل کند، جای هیچ اشکالی نیست، چون هم اطلاقاتی قرآن که درباره علم، و تشویق به آن و فراگیری آن، مانند: {{قرآن|قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ}}<ref>زمر/ ۹.</ref> و مانند: {{قرآن|یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ}}<ref>مجادله/ ۱۱.</ref> شامل زنها میشود و هم آیاتی؛ مانند: {{قرآن|فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَه مِنْهُمْ طائِفَه لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ}}<ref>توبه/ ۱۲۲.</ref> چرا از هر گروهی از آنان، طایفهای کوچ نمیکند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند» ¬ که در خصوص اجتهاد است شامل زنان میشود. |
نسخهٔ ۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۰۰
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
آیا در قرآن بیان شده است که زن نمیتواند قاضی یا مرجع تقلید شود؟
آیهای در قرآن بر اینکه زن نمیتواند مرجع باشد، وجود ندارد.
مرجعیت زن
اصل اجتهاد زن، و اینکه زنی در فقه صاحب نظر باشد و به نظر خویش عمل کند، جای هیچ اشکالی نیست، چون هم اطلاقاتی قرآن که درباره علم، و تشویق به آن و فراگیری آن، مانند: ﴿قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ﴾[۱] و مانند: ﴿یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ﴾[۲] شامل زنها میشود و هم آیاتی؛ مانند: ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَه مِنْهُمْ طائِفَه لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ﴾[۳] چرا از هر گروهی از آنان، طایفهای کوچ نمیکند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند» ¬ که در خصوص اجتهاد است شامل زنان میشود.
و اما مسئلهٔ مرجعیت، تمام ادلهای که ذکوریت (و مرد بودن) را در قاضی شرط میدانند، در مرجعیت هم لازم میداند، چون کار اجرایی میباشد، و نیاز دارد که با نامحرمان روبرو شود، لذا هم دلالت التزامی بعضی از آیات در اینجا راه مییابد و هم روایاتی که در باب قضاوت بیان شد، که ذکوریت شرط است، و هم فهم عرفی و ارتکاز متشرعه، بر این است که زن در کارهای که لازمهاش سر و کار داشتن با نامحرم است مانند مرجعیت و قضاوت… وارد نشوند؟[۴]
مطالعه بیشتر
۱. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ج۱۵، ص۴۴۶–۴۴۷.
۲. ترجمه تحریر الوسیله، امام خمینی، ج۴، ص۸۳–۸۴.
۳. بررسیهای اسلامی، علامه سیدمحمدحسین طباطبایی بکوشش سیدهادی خسروشاهی، ص۹۳–۱۳۹.
۴. زن یا نیمی از پیکر اجتماع، استاد محمدتقی مصباح (قم، انتشارات آزادی) تمام کتاب.