کاربر:Rezapour/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== روش‌های سخن گفتنِ خداوند ==
== روش‌های سخن گفتنِ خداوند ==
خداوند در سوره شوری سه روش برای سخن گفتن میان خداوند و بندگان، آورده است: «براى هيچ انسانى ممكن نيست كه با خدا (با ديد مستقيم و آشكارا) سخن گويد، مگر بوسيله وحى يا از پس پرده (مِنْ وَراءِ حِجابٍ) يا اينكه فرستاده‏‌اى از فرشتگان مأمور شود»<ref>سوره شوری، آیه۵۱.</ref>
خداوند در سوره شوری سه روش برای سخن گفتن خود با بندگان، آورده است: «براى هيچ انسانى ممكن نيست كه با خدا (با ديد مستقيم و آشكارا) سخن گويد، مگر بوسيله وحى يا از پس پرده (مِنْ وَراءِ حِجابٍ) يا اينكه فرستاده‏‌اى از فرشتگان مأمور شود»<ref>سوره شوری، آیه۵۱.</ref>


گفتگو با حضرت موسی(ع) را از نوع دوم و گفتگو مستقیم، بدون واسطه و تنها از پس پرده دانسته‌اند.<ref name=":3">                        تفسير الكاشف، ج‏2، ص: 495</ref> در این نوع گفتگو، کلام به مخاطب می‌رسد اما گوینده کلام دیده نمی‌شود؛ زیرا یک حجاب و مانعی وجود دارد که از دیدن متکلم جلوگیری می‌کند. این نوع گفتگو اختصاص به حضرت موسی(ع) داشته است.<ref>تفسير من وحي القرآن، ج‏20، ص: ۲۰۲</ref>
مفسران گفتگوی خداوند با حضرت موسی(ع) را از نوع دوم و گفتگو مستقیم، بدون واسطه و تنها از پس پرده دانسته‌اند.<ref name=":3">                        تفسير الكاشف، ج‏2، ص: 495</ref> در این نوع گفتگو، کلام به مخاطب می‌رسد اما گوینده کلام دیده نمی‌شود؛ زیرا یک حجاب و مانعی وجود دارد که از دیدن متکلم جلوگیری می‌کند. این نوع گفتگو اختصاص به حضرت موسی(ع) داشته است.<ref>تفسير من وحي القرآن، ج‏20، ص: ۲۰۲</ref>


امام علی(ع)‌ در ذیل گفتاری، سخن گفتن خداوند با حضرت موسی(ع) را گفتاری بدون دخالت اعضا و جوارح مادی مثل دهان دانسته است.<ref>التوحيد (للصدوق)، ص: 79</ref> امام رضا(ع) نیز سخن گفتن خداوند با مخلوقات را غیر از سخن گفتن مخلوقات با یکدیگر دانسته و سخن گفتن خداوند را بدون استفاده از دهان و زبان دانسته است.<ref>بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏4، ص: 152</ref>
امام علی(ع)‌ در ذیل گفتاری، سخن گفتن خداوند با حضرت موسی(ع) را گفتاری بدون دخالت اعضا و جوارح مادی مثل دهان دانسته است.<ref>التوحيد (للصدوق)، ص: 79</ref> امام رضا(ع) نیز سخن گفتن خداوند با مخلوقات را غیر از سخن گفتن مخلوقات با یکدیگر دانسته و سخن گفتن خداوند را بدون استفاده از دهان و زبان دانسته است.<ref>بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏4، ص: 152</ref>
== سخن گفتن خداوند با حضرت موسی ==
== سخن گفتن خداوند با حضرت موسی ==
اتّفق المسلمون تبعا للذكر الحكيم على كونه سبحانه متكلّما، و لكنّهم اختلفوا في تفسير كلامه.<ref>لب الأثر في الجبر و القدر-الأمر بين الأمرين، ص: 20</ref>
خداوند در سوره نساء آورده که با موسی(ع) سخن گفته است: «كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْليماً؛ خداوند با موسى سخن گفت».<ref>سوره نساء، آیه ۱۶۴.</ref> همچنین در سوره اعراف خطاب به موسی(ع) فرموده که او را به جهت رسالت‌ها و سخن گفتن با خداوند، بر مردم برتری داده است.<ref>سوره اعراف، آیه۱۴۴.</ref>


خداوند در سوره نساء آورده که «كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْليماً؛ خداوند با موسى سخن گفت»<ref>سوره نساء، آیه ۱۶۴.</ref> همچنین در سوره اعراف خطاب به حضرت موسی(ع) فرموده که او را به جهت رسالت‌ها و سخن گفتن‌ها بر مردم برتری داده است.<ref>سوره اعراف، آیه۱۴۴.</ref>
خداوند در سوره بقره برتری دادن برخی از پیامبران بر برخی دیگر را ذکر می‌کند که برخی از این برتری بوسیله سخن گفتن با خدواند بوده است.<ref>بقره، ۲۵۳.</ref> مشهور مفسران این فضیلت گفتگو را برای حضرت موسی دانسته‌اند.<ref>المنار، ج۳، ص۴.</ref> اختصاص گفتگو با خداوند به حضرت موسی را نشانه این دانسته‌اند که این سخن گفتن غیر وحی رایجی بوده که به پیامبران می‌شده است.<ref>المنار، ج۳، ص۴.</ref> این سخن گفتن را فضیلتی برای حضرت موسی دانسته‌اند<ref name=":0">                        تفسير اثنا عشري، ج‏2، ص: 653</ref> که البته نبود آن، نقص و مشکلی در نبوت دیگر پیامبران نیست.<ref>مفاتيح الغيب، ج‏11، ص ۲۶۷</ref> در همین راستا صفت «کلیم الله» به معنای کسی که خدا با او سخن گفت، اختصاص به حضرت موسی دارد؛ زیرا او تنها پیامبری بود که بدون واسطه با خداوند، سخن گفت.<ref name=":1">تفسير من وحي القرآن، ج‏20، ص: ۲۰۲</ref>  
 
خداوند در سوره بقره برتری دادن برخی از پیامبران بر برخی دیگر را ذکر می‌کند که برخی از این برتری بوسیله سخن گفتن با آن‌ها بوده است<ref>بقره، ۲۵۳.</ref> و مشهور مفسران این فضیلت گفتگو را برای حضرت موسی دانسته‌اند.<ref>المنار، ج۳، ص۴.</ref> اختصاص گفتگو با خداوند به حضرت موسی را نشانه این دانسته‌اند که این سخن گفتن غیر وحی رایجی بوده که به پیامبران می‌شده است.<ref>المنار، ج۳، ص۴.</ref> این سخن گفتن را فضیلتی برای حضرت موسی دانسته‌اند<ref name=":0">                        تفسير اثنا عشري، ج‏2، ص: 653</ref> که البته نبود آن، نقص و مشکلی در نبوت دیگر پیامبران نیست.<ref>مفاتيح الغيب، ج‏11، ص ۲۶۷</ref> در همین راستا صفت «کلیم الله» به معنای کسی که خدا با او سخن گفت، اختصاص به حضرت موسی دارد؛ زیرا او تنها پیامبری بود که بدون واسطه با خداوند، سخن گفت.<ref name=":1">تفسير من وحي القرآن، ج‏20، ص: ۲۰۲</ref>  


در مقابل، برخی با این‌که صفت کلیم الله را مختص به موسی(ع) می‌دانند، اما اصل سخن گفتن بدون واسطه با خدواند اختصاص به موسی نداشته و خداوند در معراج با پیامبر اسلام نیز سخن گفت و روایات بر این سخن گفتن دلالت دارد.<ref name=":2">مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏2، ص: ۳۷۹</ref> سخن گفتن با خداوند را مخصوص پیامبر اسلام و موسی(ع) دانسته‌اند.<ref>تفسير جامع، ج‏2، ص: ۴۶۲.</ref>
در مقابل، برخی با این‌که صفت کلیم الله را مختص به موسی(ع) می‌دانند، اما اصل سخن گفتن بدون واسطه با خدواند اختصاص به موسی نداشته و خداوند در معراج با پیامبر اسلام نیز سخن گفت و روایات بر این سخن گفتن دلالت دارد.<ref name=":2">مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏2، ص: ۳۷۹</ref> سخن گفتن با خداوند را مخصوص پیامبر اسلام و موسی(ع) دانسته‌اند.<ref>تفسير جامع، ج‏2، ص: ۴۶۲.</ref>


صفت کلیم الله برای حضرت موسی سبب شد، یهودیان، کلیمی خوانده شوند.<ref>«[http://www.iranjewish.com/FAQ/FAQ29_Laghab.htm لقب جضرت موسی به فارسی چه می باشد و نبوت ایشان چگونه بود؟]»، انجمن کلیمیان تهران.</ref>
صفت کلیم الله برای حضرت موسی سبب شد، یهودیان، کلیمی خوانده شوند.<ref>«[http://www.iranjewish.com/FAQ/FAQ29_Laghab.htm لقب جضرت موسی به فارسی چه می باشد و نبوت ایشان چگونه بود؟]»، انجمن کلیمیان تهران.</ref>
== چگونگی سخن خداوند با موسی(ع) ==
همه مسلمانان، خداوند را دارای صفت کلام و سخن گفتن دانسته‌اند، اما در چگونگی کلام خداوند اختلاف دارند.<ref>لب الأثر في الجبر و القدر-الأمر بين الأمرين، ص: 20</ref> گروه‌‌ها و فرقه‌های مختلف مسلمان، از جمله اشاعره و معتزله در مورد این صفت خداوند و چگونگی آن، اختلاف نظر دارند.<ref>                        تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج‏2، ص: 421</ref> علامه طباطبایی نویسنده تفسیر المیزان معتقد است سخن گفتن خداوند امر حقیقی بوده که آثاری مانند سخن گفتن‌های عادی برای آن وجود دارد، اما باید آن‌را شکل خاصی از سخن گفتن دانست.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: 315</ref> شیخ طوسی نیز به حقیقی بودن این سخن گفتن اشاره کرده است.<ref>التبيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص: 240</ref>


 
همچنین برخی مفسران تأکید با کلمه «تَكْليماً» در آیه «وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْليماً<ref>سوره نساء، آیه۱۶۴.</ref>» را شاهد بر حقیقت بودن سخن گفتن خداوند است و نمی‌توان سخن گفتن را به معنای مجازی آن دانست.<ref>                        الجامع لأحكام القرآن، ج‏6، ص: 18</ref>
 
«وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً» فائدته أنه سبحانه كلم موسى بلا واسطة إبانة له بذلك من سائر الأنبياء لأن جميعهم كلمهم الله سبحانه بواسطة الوحی<ref>مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص: ۲۱۸</ref>
 
== چگونگی سخن خداوند با موسی(ع) ==
موضوع سخن گفتن خداوند با موسی(ع) موجب اختلاف گروه‌های مختلف از جمله اشاعره و معتزله شد.<ref>                        تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج‏2، ص: 421</ref> علامه طباطبایی نویسنده تفسیر المیزان معتقد است سخن گفتن خداوند امر حقیقی بوده که آثاری مانند سخن گفتن‌های عادی نیز برای آن وجود داشته است. او معتقد است نمی‌توان این سخن گفتن را مجازی دانست، اما باید آن‌را شکل خاصی از سخن گفتن دانست.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: 315</ref>


=== نامعلوم بودن نوع سخن ===
=== نامعلوم بودن نوع سخن ===
و لكن لا يعلم أحد طبيعة هذا الحجاب، و كيف تم، و قد سكت اللّه عن ذلك، فنسكت نحن عما سكت اللّه عنه<ref name=":3" />
محمد جواد مغنیه از مفسران شیعه معتقد است خداوند از چگونگی سخن کفت خود، ساکت بوده و آن‌را توضیح نداده است و ما نیز از آن ساکت بوده و سخنی از ماهیت ان نمی‌کنیم.<ref name=":3" />
 
و كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً "تَكْلِيماً" مصدر معناه التأكيد، يدل على بطلان من يقول: خلق لنفسه كلاما في شجرة فسمعه موسى، بل هو الكلام الحقيقي الذي يكون به المتكلم متكلما. قال النحاس: و أجمع النحويون على أنك إذا أكدت الفعل بالمصدر لم يكن مجازا<ref>                        الجامع لأحكام القرآن، ج‏6، ص: 18</ref>
 
«وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً» إشارة إلى أن ما تلقّى موسى من كلمات ربّه لم يكن عن وحي ينقل إليه كلمات اللّه، كما كان يفعل جبريل مع أنبياء اللّه، و إنما كان تلقيا مباشرا من اللّه سبحانه: «وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً» و فى تأكيد هذا الخبر ما يدفع أي احتمال لمجاز، بل إنّ هذا الذي تلقاه موسى من ربّه، كان مما كلّمه اللّه به، و كتبه له فى الألواح<ref>التفسير القرآني للقرآن، ج‏3، ص: 101</ref>


فقد: ظهر أن ما يكشف به الله سبحانه عن معنى مقصود إفهامه للنبي كلام حقيقة، و هو سبحانه و إن بين لنا إجمالا أنه كلام حقيقة على غير الصفة التي نعدها من الكلام الذي نستعمله، لكنه تعالى لم يبين لنا و لا نحن تنبهنا من كلامه أن هذا الذي يسميه كلاما يكلم به أنبياءه ما حقيقته؟ و كيف يتحقق؟ غير أنه على أي حال لا يسلب عنه خواص الكلام المعهود عندنا و يثبت عليه آثاره و هي تفهيم المعاني المقصودة و إلقاؤها في ذهن السامع<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: ۳۱۶.</ref>
فقد: ظهر أن ما يكشف به الله سبحانه عن معنى مقصود إفهامه للنبي كلام حقيقة، و هو سبحانه و إن بين لنا إجمالا أنه كلام حقيقة على غير الصفة التي نعدها من الكلام الذي نستعمله، لكنه تعالى لم يبين لنا و لا نحن تنبهنا من كلامه أن هذا الذي يسميه كلاما يكلم به أنبياءه ما حقيقته؟ و كيف يتحقق؟ غير أنه على أي حال لا يسلب عنه خواص الكلام المعهود عندنا و يثبت عليه آثاره و هي تفهيم المعاني المقصودة و إلقاؤها في ذهن السامع<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: ۳۱۶.</ref>
وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً» و معنى ذلك أنه ليس ذلك على بيان كالكلام بل كلمة في الحقيقة. و قيل في معنى «تكليما» أنه كلمه تكليما شريفاً عظيماً.<ref>التبيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص: 240</ref>


=== خلق کلام ===
=== خلق کلام ===
وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً  بأن خلق الصوت فسمعه الكليم عليه السّلام<ref>                        تبيين القرآن، ص: 115</ref>
وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً  بأن خلق الصوت فسمعه الكليم عليه السّلام<ref>                        تبيين القرآن، ص: 115</ref>


سخن گفتن خدا با موسى ع از اين طريق بوده است كه امواج صوتى را در فضا يا اجسام مى‏آفريد، گاهى اين امواج صوتى از لابلاى" شجره وادى ايمن"، و گاهى در" كوه طور" به گوش موسى ع می‌رسيد.<ref>تفسير نمونه، ج‏6، ص: 363</ref>
سخن گفتن خدا با موسى ع از اين طريق بوده است كه امواج صوتى را در فضا يا اجسام مى‏آفريد، گاهى اين امواج صوتى از لابلاى" شجره وادى ايمن"، و گاهى در" كوه طور" به گوش موسى ع می‌رسيد.<ref>تفسير نمونه، ج‏6، ص: 363</ref> مسألة: اللَّه تعالى متكلم لا بجارحة
«14» مسألة: اللَّه تعالى متكلم لا بجارحة
[بمعنى أنه أوجد الكلام في جسم من الأجسام لإيصال غرضه الى الخلق‏[1]]، بدليل قوله تعالى‏ «وَ كَلَّمَ‏ اللَّهُ‏ مُوسى‏ تَكْلِيما<ref>الرسائل العشر، ص: 95</ref>
[بمعنى أنه أوجد الكلام في جسم من الأجسام لإيصال غرضه الى الخلق‏[1]]، بدليل قوله تعالى‏ «وَ كَلَّمَ‏ اللَّهُ‏ مُوسى‏ تَكْلِيما<ref>الرسائل العشر، ص: 95</ref>


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۶ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۵۱

روش‌های سخن گفتنِ خداوند

خداوند در سوره شوری سه روش برای سخن گفتن خود با بندگان، آورده است: «براى هيچ انسانى ممكن نيست كه با خدا (با ديد مستقيم و آشكارا) سخن گويد، مگر بوسيله وحى يا از پس پرده (مِنْ وَراءِ حِجابٍ) يا اينكه فرستاده‏‌اى از فرشتگان مأمور شود»[۱]

مفسران گفتگوی خداوند با حضرت موسی(ع) را از نوع دوم و گفتگو مستقیم، بدون واسطه و تنها از پس پرده دانسته‌اند.[۲] در این نوع گفتگو، کلام به مخاطب می‌رسد اما گوینده کلام دیده نمی‌شود؛ زیرا یک حجاب و مانعی وجود دارد که از دیدن متکلم جلوگیری می‌کند. این نوع گفتگو اختصاص به حضرت موسی(ع) داشته است.[۳]

امام علی(ع)‌ در ذیل گفتاری، سخن گفتن خداوند با حضرت موسی(ع) را گفتاری بدون دخالت اعضا و جوارح مادی مثل دهان دانسته است.[۴] امام رضا(ع) نیز سخن گفتن خداوند با مخلوقات را غیر از سخن گفتن مخلوقات با یکدیگر دانسته و سخن گفتن خداوند را بدون استفاده از دهان و زبان دانسته است.[۵]

سخن گفتن خداوند با حضرت موسی

خداوند در سوره نساء آورده که با موسی(ع) سخن گفته است: «كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْليماً؛ خداوند با موسى سخن گفت».[۶] همچنین در سوره اعراف خطاب به موسی(ع) فرموده که او را به جهت رسالت‌ها و سخن گفتن با خداوند، بر مردم برتری داده است.[۷]

خداوند در سوره بقره برتری دادن برخی از پیامبران بر برخی دیگر را ذکر می‌کند که برخی از این برتری بوسیله سخن گفتن با خدواند بوده است.[۸] مشهور مفسران این فضیلت گفتگو را برای حضرت موسی دانسته‌اند.[۹] اختصاص گفتگو با خداوند به حضرت موسی را نشانه این دانسته‌اند که این سخن گفتن غیر وحی رایجی بوده که به پیامبران می‌شده است.[۱۰] این سخن گفتن را فضیلتی برای حضرت موسی دانسته‌اند[۱۱] که البته نبود آن، نقص و مشکلی در نبوت دیگر پیامبران نیست.[۱۲] در همین راستا صفت «کلیم الله» به معنای کسی که خدا با او سخن گفت، اختصاص به حضرت موسی دارد؛ زیرا او تنها پیامبری بود که بدون واسطه با خداوند، سخن گفت.[۱۳]

در مقابل، برخی با این‌که صفت کلیم الله را مختص به موسی(ع) می‌دانند، اما اصل سخن گفتن بدون واسطه با خدواند اختصاص به موسی نداشته و خداوند در معراج با پیامبر اسلام نیز سخن گفت و روایات بر این سخن گفتن دلالت دارد.[۱۴] سخن گفتن با خداوند را مخصوص پیامبر اسلام و موسی(ع) دانسته‌اند.[۱۵]

صفت کلیم الله برای حضرت موسی سبب شد، یهودیان، کلیمی خوانده شوند.[۱۶]

چگونگی سخن خداوند با موسی(ع)

همه مسلمانان، خداوند را دارای صفت کلام و سخن گفتن دانسته‌اند، اما در چگونگی کلام خداوند اختلاف دارند.[۱۷] گروه‌‌ها و فرقه‌های مختلف مسلمان، از جمله اشاعره و معتزله در مورد این صفت خداوند و چگونگی آن، اختلاف نظر دارند.[۱۸] علامه طباطبایی نویسنده تفسیر المیزان معتقد است سخن گفتن خداوند امر حقیقی بوده که آثاری مانند سخن گفتن‌های عادی برای آن وجود دارد، اما باید آن‌را شکل خاصی از سخن گفتن دانست.[۱۹] شیخ طوسی نیز به حقیقی بودن این سخن گفتن اشاره کرده است.[۲۰]

همچنین برخی مفسران تأکید با کلمه «تَكْليماً» در آیه «وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْليماً[۲۱]» را شاهد بر حقیقت بودن سخن گفتن خداوند است و نمی‌توان سخن گفتن را به معنای مجازی آن دانست.[۲۲]

نامعلوم بودن نوع سخن

محمد جواد مغنیه از مفسران شیعه معتقد است خداوند از چگونگی سخن کفت خود، ساکت بوده و آن‌را توضیح نداده است و ما نیز از آن ساکت بوده و سخنی از ماهیت ان نمی‌کنیم.[۲]

فقد: ظهر أن ما يكشف به الله سبحانه عن معنى مقصود إفهامه للنبي كلام حقيقة، و هو سبحانه و إن بين لنا إجمالا أنه كلام حقيقة على غير الصفة التي نعدها من الكلام الذي نستعمله، لكنه تعالى لم يبين لنا و لا نحن تنبهنا من كلامه أن هذا الذي يسميه كلاما يكلم به أنبياءه ما حقيقته؟ و كيف يتحقق؟ غير أنه على أي حال لا يسلب عنه خواص الكلام المعهود عندنا و يثبت عليه آثاره و هي تفهيم المعاني المقصودة و إلقاؤها في ذهن السامع[۲۳]

خلق کلام

وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً بأن خلق الصوت فسمعه الكليم عليه السّلام[۲۴]

سخن گفتن خدا با موسى ع از اين طريق بوده است كه امواج صوتى را در فضا يا اجسام مى‏آفريد، گاهى اين امواج صوتى از لابلاى" شجره وادى ايمن"، و گاهى در" كوه طور" به گوش موسى ع می‌رسيد.[۲۵] مسألة: اللَّه تعالى متكلم لا بجارحة [بمعنى أنه أوجد الكلام في جسم من الأجسام لإيصال غرضه الى الخلق‏[1]]، بدليل قوله تعالى‏ «وَ كَلَّمَ‏ اللَّهُ‏ مُوسى‏ تَكْلِيما[۲۶]

پانویس

  1. سوره شوری، آیه۵۱.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱                         تفسير الكاشف، ج‏2، ص: 495
  3. تفسير من وحي القرآن، ج‏20، ص: ۲۰۲
  4. التوحيد (للصدوق)، ص: 79
  5. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏4، ص: 152
  6. سوره نساء، آیه ۱۶۴.
  7. سوره اعراف، آیه۱۴۴.
  8. بقره، ۲۵۳.
  9. المنار، ج۳، ص۴.
  10. المنار، ج۳، ص۴.
  11.                         تفسير اثنا عشري، ج‏2، ص: 653
  12. مفاتيح الغيب، ج‏11، ص ۲۶۷
  13. تفسير من وحي القرآن، ج‏20، ص: ۲۰۲
  14. مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏2، ص: ۳۷۹
  15. تفسير جامع، ج‏2، ص: ۴۶۲.
  16. «لقب جضرت موسی به فارسی چه می باشد و نبوت ایشان چگونه بود؟»، انجمن کلیمیان تهران.
  17. لب الأثر في الجبر و القدر-الأمر بين الأمرين، ص: 20
  18.                         تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج‏2، ص: 421
  19. الميزان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: 315
  20. التبيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص: 240
  21. سوره نساء، آیه۱۶۴.
  22.                         الجامع لأحكام القرآن، ج‏6، ص: 18
  23. الميزان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: ۳۱۶.
  24.                         تبيين القرآن، ص: 115
  25. تفسير نمونه، ج‏6، ص: 363
  26. الرسائل العشر، ص: 95