هول مطلع: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} هول مطلع چيست؟ {{پایان سوال}} امامان(ع)از «هول مطل...» ایجاد کرد)
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
 
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
خط ۶۶: خط ۶۶:
<references />
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی = کلام
|شاخه فرعی۱ =  
| شاخه فرعی۱ = معاد
|شاخه فرعی۲ =  
|شاخه فرعی۲ =قبر
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =  
}}
}}

نسخهٔ ‏۳۱ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۰:۰۱

سؤال

هول مطلع چيست؟

امامان(ع)از «هول مطلع» بسيار سخن گفته اند. طى آن به مردم هشدار داده اند و خودشان نيز از آن لحظه، به خدا پناه برده اند.

اميرمؤمنان(عليه السلام) فرمود:

خود را براى مرگ و پيشامدهاى آن آماده كنيد... تنگى قبرها، شدت اندوه و هول مطلع.[۱]

در جاى ديگر، حضرت پس از مذمت دنيا و بيان سختى هاى آن فرمود:

پس از دنيا، هول مطلع، سكرات موت و ايستادن در برابر عدل الهى است.[۲]

امام حسن مجتبى(عليه السلام) هنگام مرگ، بسيار مى گريست. وقتى علت را جويا شدند، فرمود:

براى دو چيز مى گريه مى كنم، هول مطلع و جدايى از دوستان.[۳]

ابوذر غفارى وقتى فرزندش را به خاك سپرد، فرمود:

اگر هول مطلع نبود، دوست داشتم به جاى تو بودم.[۴]

در دعاها وارد شده است:

اللهم اعوذ بك من هول المطلع.[۵]

رواياتى كه براى نمونه ذكر شد، مى رساند كه هول مطلع، قطعى و منزلى پس از مرگ است; اما معناى دقيق آن چيست و مرتبه ى آن كجاست؟

«هول مطلع» مركب از دو جزء هول و مطلع است. «هول» به معناى ترس و فرياد بزرگ است.[۶] «مطلع» يعنى جايگاهى كه از چيزى آگاهى حاصل مى شود و اين جايگاه، موقعيت بلند و مرتفعى دارد.[۷] حاصل تركيب چنين مى شود: ترس و فريادى كه از آگاهى يافتن در يك جايگاه بلند حاصل مى شود. اكنون بايد ديد كه روايات و دانشمندان، چگونه هول مطلع را معنا كرده اند و كدام يك از آنها، با معنايى كه از لغت استفاده مى شود، همخوانى دارد؟

۱. هول مطلع، تمام منازل و حالاتى است كه ميت، پس از مرگ با آنها مواجه و از آنها با خبر مى شود. مانند فشار قبر، سؤال نكير و منكر، خروج از قبر و... .

۲. هول مطلع، آن منزلى است كه بلافاصله پس از قبض روح، فرشتگان روح انسان را به سوى آسمان مى برند و آنجا به حالات خود، ـ ثواب و كرامت يا عقاب و اهانت ـ آگاهى مى يابد. اينجا اگر شخص، كافر يا گنه كار باشد، فزعى عظيم و وحشتى هولناك بر او چيره مى شود.[۸]

از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است:

چون روح مؤمن از بدنش خارج شد، ملائكه آن را به آسمان مى برند و بر او ترحم و طلب مغفرت مى كنند. از هفت آسمان مى گذرند تا به عرش الهى مى رسند. آنجا خداوند نيز بر او ترحم مى كند و دستور مى دهد كه روح او را، نزد جسدش بر گردانيد; چون او را از زمين آفريدم و بار ديگر از زمين خارج مى كنم.[۹]

امام باقر(عليه السلام) فرمود:

چون روح كافر را پس از قبض به آسمان برند، درهاى آن، به رويش بسته مى شود و ملائكه او را لعنت مى كنند.[۱۰]

چنان كه همين معنا از قرآن نيز به دست مى آيد:

(إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِ آياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ ...).

ابن عباس مى گويد:

يعنى درهاى آسمان به روى كفار باز نمى شود، آن گونه كه به روى مؤمنان گشوده مى شود.[۱۱]

۳. هول مطلع سرازيرى قبر است. وقتى ميت را داخل قبر مى كنند، هول و وحشت عظيمى بر او چيره مى شود; گويى از آسمان به زير مى افتد. اين حقيقت از سلمان فارسى و ملاقات او با روح ميتى در آخر عمرش حكايت شده است:

قال فصلوا علىّ فلما فرغوا من الصلوه حملت الى قبرى فعاينت هولاً عظيماً المطّلع تخيل انى سقطت من السماء الى الارض فى لحدى[۱۲] ]روح[ ميت ]به سلمان[ گفت: بر ]جنازه[ من نماز گزاردند. وقتى از نماز فارغ شدند، مرا به سوى قبرم بردند كه ترس بزرگى مشاهده كردم. گويى كه از آسمان به قبرم در زمين سقوط كردم.

جمع بندى: از اينكه در روايات مذكور، هول مطلع در كنار ديگر سختى ها و مراحل پس از مرگ آمده است، معلوم مى شود مراد از آن، همه ى منازل نيست. پس نظر نخست، بعيد به نظر مى رسد. ميان نظر دوم و سوم مى توان جمع كرد; يعنى هول مطلع بالا رفتن روح تا فرود آن نزد جسد، در قبر است. از اينكه ابوذر غفارى، هنگام گذاشتن جنازه ى فرزندش در قبر، اين جمله را خواند: «لولا هول المطلع» و نيز در حكايت سلمان فارسى تصريح شده است كه هول مطلع همان لحظه ى فرود در قبر است; معناى سوم (وحشتى كه براى ميّت، هنگام سرازير كردن او به قبر، دست مى دهد) انتخاب مى شود.

از ترمذى نيز نقل شده است:

ساعت هاى خاك سپارى، ميت مشغول است. چون به استقبال هول مطّلع و سؤال نكير و منكر مى رود.[۱۳]

از اين نقل معلوم مى شود «هول مطّلع»، ابتداى روانه شدن به سوى قبر است.

منابع

  1. محمد دشتى، نهج البلاغه، ص۱۰۹، خ ۱۹۰.
  2. همان، ص۳۳، خ ۸۳، ب ۲۴.
  3. بحار الانوار، ج۶، ص۱۶۱ و ۱۶۰، حديث ۲۲.
  4. الفروع من الكافى، ج۳، ص۲۵۰، باب نوادر، ح ۴.
  5. طريحى، مجمع البحرين، ج۳، ص۵۵.
  6. همان، ج۴، ص۴۴۴.
  7. همان، ج۳، ص۵۵.
  8. طبرسى نورى، كفايه الموحدين، ج۳، ص۲۲۴; و علم الهدى، معاد و عدل، ص۸۸ و ۸۹.
  9. همان، به نقل از: اختصاص شيخ مفيد.
  10. همان.
  11. مجمع البيان، شيخ طبرسى، ج۴، ص۴۱۸.
  12. كفايه الموحدين، ج۳، ص۲۲۵; و معاد و عدل، ص۹۲.
  13. سيوطى، شرح الصدور، ص۱۵۵.