یأجوج و مأجوج: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
در مورد یأجوج و مأجوج توضیح دهید. آیا آن‌ها هم‌اکنون زندگی می‌کنند؟ چه نوع موجوداتی هستند؟ آیا مانند انسان‌ها هستند، در کدام قسمت کرهٔ زمین زندگی می‌کنند؟ با توجه به این‌که خداوند در روز قیامت، افراد را مجازات می‌کند، چرا موجوداتی مانند یأجوج و مأجوج را در آخرالزمان می‌فرستد تا افراد را از بین ببرند؟
در مورد یأجوج و مأجوج توضیح دهید. آیا آن‌ها هم‌اکنون زندگی می‌کنند؟ چه نوع موجوداتی هستند؟ آیا مانند انسان‌ها هستند، در کدام قسمت کرهٔ زمین زندگی می‌کنند؟ با توجه به این‌که خداوند در روز قیامت، افراد را مجازات می‌کند، چرا موجوداتی مانند یأجوج و مأجوج را در آخرالزمان می‌فرستد تا افراد را از بین ببرند؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}یأجوج و مأجوج قوم یا افرادی بودند که در زمین فساد می کردند و به قبایل و مردم حمله ور می شدند و جنگ و خونریزی راه می انداختند. در قرآن مردم از ذوالقرین تقاضا کردند بین آنها و یأجوج و مأجوج سدی ایجاد کند تا از حملات آنها در امان باشند.
{{پاسخ}}[[یأجوج و مأجوج]] قوم یا افرادی بودند که در زمین فساد می کردند و به قبایل و مردم حمله‌ور می‌شدند و غارت می‌کردند و جنگ و خونریزی راه می‌انداختند. در قرآن مردم از [[ذوالقرنین]] تقاضا کردند بین آنها و یأجوج و مأجوج سدی ایجاد کند تا از حملات آنها در امان باشند.


== ماهیت یأجوج و مأجوج ==
== ماهیت یأجوج و مأجوج ==
آنچه از آیات قرآن کریم فهمیده می‌شود این است که یأجوج و مأجوج انسان می‌باشند که به اقوام و قبایل دیگر حمله کرده و به قتل و غارت آن‌ها می‌پرداختند. از جمله دلایل و شواهد این مسئله می‌تواند این آیهٔ شریفه باشد: {{قرآن|قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلی أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا|ترجمه=آن گروه به او گفتند: ای ذوالقرنین! یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد می‌کنند. آیا ممکن است ما هزینه‌ای برای تو قرار دهیم که میان ما و آن‌ها سدی ایجاد کنی|سوره=کهف|آیه=۹۴}} در این آیه از ضمیر «هُم» استفاده شده است. ضمیر «هُم» برای انسان و صاحب عقل آورده می‌شود و این مسئله، نشان از موجودات بشری بودن آنان می‌دهد؛ به علاوه، ساختن سد می‌تواند از حملهٔ انسان‌ها مانع شود؛ نه بقیهٔ موجودات. علامهٔ طباطبایی (ره) نیز معتقدند که آن‌ها قوم مغول می‌باشند.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳ص ۳۹۵.</ref>
در اینکه یأجوج و مأجوج دو شخص هستند یا دو قوم بین مفسران اختلاف است. عبارت قرآن به گونه‌ای است که می‌تواند هم معنای فرد را بدهد هم قوم. آیه قرآن می‌فرماید: {{قرآن|قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلی أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا|ترجمه=آن گروه به او گفتند: ای ذوالقرنین! یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد می‌کنند. آیا ممکن است ما هزینه‌ای برای تو قرار دهیم که میان ما و آن‌ها سدی ایجاد کنی|سوره=کهف|آیه=۹۴}} یأجوج و مأجوج کسانی بودند که به اقوام و قبایل دیگر حمله کرده و به قتل و غارت آن‌ها می‌پرداختند.


در روایات، این مطلب صریح‌تر و واضح‌تر، بیان گردیده و آنان را دو شاخه و دو قبیله از فرزندان یافث بن نوح شمرده است؛ از جمله در حدیثی که در تفسیر صافی از امام هادی‌ (ع) نقل شده است که آنان فرزندان «یافث» بوده‌اند.<ref>فیض کاشانی، محسن، تفسیر الصافی، ج۳، ص۳۶۳.</ref>
[[علامهٔ طباطبایی]] معتقدند که آن‌ها قوم مغول می‌باشند.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳ص ۳۹۵.</ref> [[آیت الله مکارم]] می‌فرماید: «آيات قرآن به خوبى گواهى می‌دهد كه اين دو نام متعلق به دو قبيله وحشى خونخوار بوده است كه مزاحمت شديدى براى ساكنان اطراف مركز سكونت خود داشته‌‏اند.»<ref>تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۵۵۱</ref>


برخی هم گفتند قوم مغول و تاتار هستند.<ref>تفسیر نور، ج۵، ص۲۲۴</ref>
در روایات، این مطلب صریح‌تر و واضح‌تر، بیان گردیده و آنان را دو شاخه و دو قبیله از فرزندان یافث بن نوح شمرده است؛ از جمله در حدیثی که در تفسیر صافی از [[امام هادی‌(ع)]] نقل شده است که آنان فرزندان «یافث» بوده‌اند.<ref>فیض کاشانی، محسن، تفسیر الصافی، ج۳، ص۳۶۳.</ref>برخی هم گفتند قوم مغول و تاتار هستند.<ref>تفسیر نور، ج۵، ص۲۲۴</ref>


== محل سکونت یأجوج و مأجوج ==
== محل سکونت یأجوج و مأجوج ==
خط ۱۸: خط ۱۸:
آنان در طول تاریخ خود، بارها به مناطق هم جوار حمله نموده و به قتل و غارت و ویران‌گری پرداخته‌اند. یک بار به کشور چین، بار دیگر از طریق تنگهٔ داریال به قفقاز و ارمنستان و شمال ایران و دگر بار، بعد از بنای سد، به شمال اروپا و در قرن چهارم میلادی به زمام‌داری آتیلا، به روم حمله‌ور شدند که باعث از بین رفتن تمدن و امپراطوری رم شد و آخرین حملهٔ آنان، به زمام‌داری چنگیز خان بود که در قرن ۱۲ میلادی به کشور ایران و ممالک اسلامی و عربی صورت گرفت و در این حمله بسیاری از شهرها، از جمله بغداد ویران شد. با توجه به این شواهد، محل زندگی یأجوج و ماجوج، باید در مناطق مغولستان بوده باشد و اگر ذوالقرنین، همان کورش کبیر باشد، مردم قفقاز، هنگام سفر کورش به منطقهٔ آنان، تقاضای جلوگیری از حملهٔ آنان را نمودند و او نیز اقدام به ساختن سدّ معروف ذوالقرنین کرد.
آنان در طول تاریخ خود، بارها به مناطق هم جوار حمله نموده و به قتل و غارت و ویران‌گری پرداخته‌اند. یک بار به کشور چین، بار دیگر از طریق تنگهٔ داریال به قفقاز و ارمنستان و شمال ایران و دگر بار، بعد از بنای سد، به شمال اروپا و در قرن چهارم میلادی به زمام‌داری آتیلا، به روم حمله‌ور شدند که باعث از بین رفتن تمدن و امپراطوری رم شد و آخرین حملهٔ آنان، به زمام‌داری چنگیز خان بود که در قرن ۱۲ میلادی به کشور ایران و ممالک اسلامی و عربی صورت گرفت و در این حمله بسیاری از شهرها، از جمله بغداد ویران شد. با توجه به این شواهد، محل زندگی یأجوج و ماجوج، باید در مناطق مغولستان بوده باشد و اگر ذوالقرنین، همان کورش کبیر باشد، مردم قفقاز، هنگام سفر کورش به منطقهٔ آنان، تقاضای جلوگیری از حملهٔ آنان را نمودند و او نیز اقدام به ساختن سدّ معروف ذوالقرنین کرد.


== مجازات‌ها در آخر الزمان ==
== بازگشت یأجوج و مأجوج ==
در رابطه با این بخش از پرسش که با وجود مجازات افراد در قیامت، چرا خداوند متعال یأجوج و مأجوج را برای از بین بردن افراد می‌فرستند؟ باید گفت: یکی از سنت‌های الهی که در قرآن کریم نیز مکرّر بیان شده است، مجازات انسان‌ها به وسیله‌های گوناگون در همین دنیا بوده است؛ از قبیل انداختن سنگ ریزه توسط ابابیل، برای نابودی اصحاب فیل که قصد تخریب خانهٔ خدا را داشتند؛ باد، برای نابودی قوم عاد؛<ref>ر. ک. الحاقه/ ۶ و ۷.</ref> صاعقهٔ ویران‌گر برای نابودی قوم ثمود؛<ref>الحاقه/ ۵.</ref> و…{{پایان پاسخ}}
در سوره انبیاء آمده است که از نشانه های پایان دنیا گشودگی یأجوج و مأجوج است:{{قرآن|حَتَّىٰ إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ|ترجمه=تا وقتى كه يأجوج و مأجوج [راهشان‌] گشوده شود و آنها از هر پشته‌اى بتازند|سوره=انبیاء|آیه=۹۶}}
 
و…{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}



نسخهٔ ‏۲۱ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۰۱

سؤال

در مورد یأجوج و مأجوج توضیح دهید. آیا آن‌ها هم‌اکنون زندگی می‌کنند؟ چه نوع موجوداتی هستند؟ آیا مانند انسان‌ها هستند، در کدام قسمت کرهٔ زمین زندگی می‌کنند؟ با توجه به این‌که خداوند در روز قیامت، افراد را مجازات می‌کند، چرا موجوداتی مانند یأجوج و مأجوج را در آخرالزمان می‌فرستد تا افراد را از بین ببرند؟

یأجوج و مأجوج قوم یا افرادی بودند که در زمین فساد می کردند و به قبایل و مردم حمله‌ور می‌شدند و غارت می‌کردند و جنگ و خونریزی راه می‌انداختند. در قرآن مردم از ذوالقرنین تقاضا کردند بین آنها و یأجوج و مأجوج سدی ایجاد کند تا از حملات آنها در امان باشند.

ماهیت یأجوج و مأجوج

در اینکه یأجوج و مأجوج دو شخص هستند یا دو قوم بین مفسران اختلاف است. عبارت قرآن به گونه‌ای است که می‌تواند هم معنای فرد را بدهد هم قوم. آیه قرآن می‌فرماید: ﴿قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلی أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا؛ آن گروه به او گفتند: ای ذوالقرنین! یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد می‌کنند. آیا ممکن است ما هزینه‌ای برای تو قرار دهیم که میان ما و آن‌ها سدی ایجاد کنی(کهف:۹۴) یأجوج و مأجوج کسانی بودند که به اقوام و قبایل دیگر حمله کرده و به قتل و غارت آن‌ها می‌پرداختند.

علامهٔ طباطبایی معتقدند که آن‌ها قوم مغول می‌باشند.[۱] آیت الله مکارم می‌فرماید: «آيات قرآن به خوبى گواهى می‌دهد كه اين دو نام متعلق به دو قبيله وحشى خونخوار بوده است كه مزاحمت شديدى براى ساكنان اطراف مركز سكونت خود داشته‌‏اند.»[۲]

در روایات، این مطلب صریح‌تر و واضح‌تر، بیان گردیده و آنان را دو شاخه و دو قبیله از فرزندان یافث بن نوح شمرده است؛ از جمله در حدیثی که در تفسیر صافی از امام هادی‌(ع) نقل شده است که آنان فرزندان «یافث» بوده‌اند.[۳]برخی هم گفتند قوم مغول و تاتار هستند.[۴]

محل سکونت یأجوج و مأجوج

از گفت‌وگوی ذوالقرنین و مردمی که او به سرزمین آنان سفر کرده بود - و در قرآن بدان اشاره شده است - فهمیده می‌شود که یأجوج و مأجوج، در همین کرهٔ زمین زندگی می‌کرده‌اند و محل زندگی آنان، در پشت دو کوه بوده است که میان آن دو کوه، تنگه‌ای قرار داشت و ذوالقرنین برای جلوگیری از عبور آنان از آن تنگه، سدی را بنا کرد. حال در این که آن دو کوه و تنگه در کجای کرهٔ زمین قرار دارد، میان مورخان و مفسران اختلاف است. عده‌ای را عقیده بر این است که در شمال غربی آسیا قرار دارد[۵] و شواهد جغرافیایی و تاریخی نیز برای این مطلب ارایه داده‌اند؛ از جمله، وجود سلسله کوه‌های بلند میان دریای خزر و دریای سیاه که شمال و جنوب را از هم جدا می‌کند و وجود تنگهٔ معروف «داریال» در بین آن‌ها که در آن‌جا دیوار آهنی قدیمی نیز وجود دارد که به عقیدهٔ بعضی، همان سد ذوالقرنین است.

آنان در طول تاریخ خود، بارها به مناطق هم جوار حمله نموده و به قتل و غارت و ویران‌گری پرداخته‌اند. یک بار به کشور چین، بار دیگر از طریق تنگهٔ داریال به قفقاز و ارمنستان و شمال ایران و دگر بار، بعد از بنای سد، به شمال اروپا و در قرن چهارم میلادی به زمام‌داری آتیلا، به روم حمله‌ور شدند که باعث از بین رفتن تمدن و امپراطوری رم شد و آخرین حملهٔ آنان، به زمام‌داری چنگیز خان بود که در قرن ۱۲ میلادی به کشور ایران و ممالک اسلامی و عربی صورت گرفت و در این حمله بسیاری از شهرها، از جمله بغداد ویران شد. با توجه به این شواهد، محل زندگی یأجوج و ماجوج، باید در مناطق مغولستان بوده باشد و اگر ذوالقرنین، همان کورش کبیر باشد، مردم قفقاز، هنگام سفر کورش به منطقهٔ آنان، تقاضای جلوگیری از حملهٔ آنان را نمودند و او نیز اقدام به ساختن سدّ معروف ذوالقرنین کرد.

بازگشت یأجوج و مأجوج

در سوره انبیاء آمده است که از نشانه های پایان دنیا گشودگی یأجوج و مأجوج است:﴿حَتَّىٰ إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ؛ تا وقتى كه يأجوج و مأجوج [راهشان‌] گشوده شود و آنها از هر پشته‌اى بتازند(انبیاء:۹۶)

و…


مطالعه بیشتر

۱ - تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج۱۳، صص ۳۵۹ - تا ۳۹۸؛ و ج۱۴، ص۳۲۶.

۲ - تفسیر کشاف، محمود زمخشری، ج۲، ص۷۴۶؛ و ج۳، ص۱۳۵.

۳ - مجمع البیان، طبرسی، ج۳، ص۴۹۴؛ و ج۴، ص۶۴.

۴ - تفسیر الصافی، محسن فیض کاشانی، ج۳، صص ۲۶۲ و ۲۶۳؛ و ج۴، ص۳۵۵.

۵ - تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۲، صص ۵۵۰ تا ۵۵۳؛ و ج۱۳، صص ۵۰۱ تا ۵۰۳.

۶ - تفسیر شبّر، ذیل آیات سورهٔ کهف و انبیاء.


منابع

  1. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳ص ۳۹۵.
  2. تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۵۵۱
  3. فیض کاشانی، محسن، تفسیر الصافی، ج۳، ص۳۶۳.
  4. تفسیر نور، ج۵، ص۲۲۴
  5. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۳۹۵؛ و مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۵۵۰.