داستان جاماندن رقیه از کاروان اسرا: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}}آیا ماجرای جا ماندن حضرت رقیه از کاروان اسرای کربلا صحیح است؟ آیا اینکه سر امام حسین(ع) جهت درست را به کاروانیان نشان داد تا رقیه را پیدا کنند صحیح است؟{{پایان سوال}} | ||
{{پایان سوال}} | |||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
'''داستان جاماندن رقیه دختر امام حسین(ع) از کاروان اسرا''' در هیچ منبعی ذکر نشده است. جاماندن [[سکینه دختر امام حسین(ع)]] و نه [[رقیه]]، در کتاب [[معالی السبطین (کتاب)|مَعالِی السِّبْطَیْن]] نوشته محمدمهدی حائری (درگذشت ۱۳۸۵ق) ذکر شده،<ref name=":0" /> که از نظر اعتبار ضعیف شمرده شده است.<ref>پیشوایی مهدی، مقتل جامع سید الشهداء، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۹۰، ج۱، ص۱۳۴.</ref> ماجرایی که در این کتاب ذکر شده چنین است: | |||
در مسیر حرکت [[کاروان اسرای کربلا]] از [[کوفه]] به سوی [[شام]] در یکی از منازل، یکی از دختران [[امام حسین(ع)]] از کاروان عقب ماند. هیچ کدام از اهل کاروان از جاماندن آن دختر خبر نداشتند، تا اینکه بعد از توقف وقتی خواستند حرکت کنند، دیدند نیزهای که سر امام حسین(ع) بالای آن بود تا نیمه در زمین فرو رفته و از زمین بیرون نمیآید. نگهبانان ماجرا را به [[عمر بن سعد]] گفتند. او گفت از [[امام سجاد(ع)|علی بن حسین(ع)]] بپرسید. امام سجاد(ع) فرمود به عمهام [[حضرت زینب(س)|زینب]] بگویید آماری از اسرا بگیرد. حضرت زینب همه اسیران را با اسم صدا کرد تا اینکه مشخص شد سکینه دختر امام حسین(ع) از کاروان جا مانده است. رفتند و سکینه را پیدا کردند.<ref name=":0">حائری محمد مهدی، معالی السبطین، بیروت، مؤسسه نعمان، ۱۴۱۲ه. ق، ج۲، ص۱۳۵–۱۳۷.</ref> | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} |
نسخهٔ ۹ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۰۹
داستان جاماندن رقیه دختر امام حسین(ع) از کاروان اسرا در هیچ منبعی ذکر نشده است. جاماندن سکینه دختر امام حسین(ع) و نه رقیه، در کتاب مَعالِی السِّبْطَیْن نوشته محمدمهدی حائری (درگذشت ۱۳۸۵ق) ذکر شده،[۱] که از نظر اعتبار ضعیف شمرده شده است.[۲] ماجرایی که در این کتاب ذکر شده چنین است:
در مسیر حرکت کاروان اسرای کربلا از کوفه به سوی شام در یکی از منازل، یکی از دختران امام حسین(ع) از کاروان عقب ماند. هیچ کدام از اهل کاروان از جاماندن آن دختر خبر نداشتند، تا اینکه بعد از توقف وقتی خواستند حرکت کنند، دیدند نیزهای که سر امام حسین(ع) بالای آن بود تا نیمه در زمین فرو رفته و از زمین بیرون نمیآید. نگهبانان ماجرا را به عمر بن سعد گفتند. او گفت از علی بن حسین(ع) بپرسید. امام سجاد(ع) فرمود به عمهام زینب بگویید آماری از اسرا بگیرد. حضرت زینب همه اسیران را با اسم صدا کرد تا اینکه مشخص شد سکینه دختر امام حسین(ع) از کاروان جا مانده است. رفتند و سکینه را پیدا کردند.[۱]