نقش عقل در تحصیل معرفت دینی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour }} | {{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour}} | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
نقش عقل در | نقش عقل در تحصیل معرفت دینی چیست؟ آیا با وجود عقل از سایر منابع تحصیل معرفت دینی بینیاز نمیشویم؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
نخست دو اصطلاح عقل و معرفت | نخست دو اصطلاح عقل و معرفت دینی را توضیح میدهیم: مقصود از عقل که منبع معرفت دینی است، عقل برهانی میباشد که از مغالطه، وهم و تخیل، محفوظ و بر قضایای یقینی متکی باشد.<ref>خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، نشر مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۶۵.</ref> این عقل نیرویی است که انسان به کمک آن میتواند حقایق را بشناسد و مجهولات را از خلال امور بدیهی و قطعی معلوم نماید.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، چکیدهای از اندیشههای بنیادین اسلامی، قم، مؤسسه پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص۶۴.</ref> عقل به این معنا از سنخ علم و قطع بوده و حجیت آن بالذات است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، دینشناسی، مرکز نشر اسراء، چاپخانه جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۱۳۹.</ref> کار عقل کمک به انسان در پیمودن صراط مستقیم و راه هدایت و سعادت است، امّا در برآورد توانایی آن باید از افراط و تفریط پرهیز کرد؛ نه آن را معیار همه چیز دانست و نه از هرگونه فهم و ادراک برکنار نمود.<ref>شریفی، احمد حسین و یوسفیان، حسن، خردورزی و دین باوری، کانون اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۱۳.</ref> | ||
معرفت | معرفت دینی، همان اطلاعات و دانشهایی است که با پژوهشها و فهم روشمند و متخصّصانه علمای دین از متون دینی، تدوین و تنظیم گردیدهاست،<ref>مجله کلام اسلامی، سال پنجم، مسلسل ۱۸، ص۶۶.</ref> علوم تفسیر، کلام، اخلاق و فقه، اضلاع اصلی معرفتهای دینی را تشکیل میدهند.<ref>همان، سال هفتم، مسلسل ۲۵، ص۲۲.</ref> | ||
برای شناخت منابع معرفت دینی، اول باید انواع معرفت دینی مشخص شود؛ معرفت دینی نوع واحدی نیست، بلکه گوناگون بوده و از ابزارهای مختلف، استفاده میکند. گزارههای دینی، گزارش از حقایق وجودی است که در عالم طبیعت یا عالم مثال و برزخ یا در قیامت کبری و در عالم عقول موجود است.<ref>جوادی آملی، همان، ص۱۷۷.</ref> از این روی برخی با عقل اثبات میشود و برخی با علوم تجربی و برخی با قلب و شهود و برخی فقط از راه وحی و الهام، قابل دسترسی میباشد.<ref>حسینزاده، محمد، مبانی معرفت دینی، انتشارات مؤسسه امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۴۵.</ref> پس در معرفت دینی باید از همه روشهای تجربی، شهودی، عقلی و نقلی استفاده نمود.<ref>ملکیان، مصطفی، راهی به رهایی، نشر نگاه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۲۵۸.</ref> | |||
== | == بیان نقش عقل در تحصیل معرفت دینی == | ||
علت اینکه از عقل و خرد به عنوان حجت باطنی خداوند بر بشر در کنار حجت ظاهری ـ پیامبران و امامان ـ یاد شده<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی (کتاب عقل و جهل)، ج۱، روایت ۱۲.</ref> این است که احکام تابع مصالح و مفاسد میباشند و این مصالح و مفاسد غالباً در دسترس ادراک عقل بشر قرار دارد، پس عقل بشر هم میتواند خودش قانون اسلام را کشف کند. و این همان حجت درونی بودن عقل است که در روایت به آن تصریح شدهاست.<ref>مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۲، ص۳۸.</ref> نقش این حجت درونی در معرفت دینی، در دو مرحله است: ۱. معرفت عقلی قبل از وحی که عبارت است از اثبات حقانیت دین و مبادی آن، مانند اثبات وجود خدا، لزوم بعثت انبیاء و عصمت آنان.<ref>اکبریان، حسنعلی علی، درآمدی بر قلمرو دین، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۹۸.</ref> ۲. معرفت عقلی بعد از وحی که در آن عقل نقشهایی برعهده دارد: الف. اثبات اصول اعتقادی دین؛ ب. فهم و تفسیر معارف دینی؛ ج. استخراج آن دسته از حقایق دینی، که بهطور مشخص بیان نشدهاست.<ref>اشکوری، محمد فنائی، معرفتشناسی دینی، انتشارات برگ، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۱۲۴–۱۲۶.</ref> این ادراکات عقلی را میتوان با عنوانهای معیار و مصباح و مفتاح، توضیح داد؛ یعنی عقل در اثبات مبادی و اصول دین، معیار و مقیاس است و در فهم کتاب و سنّت و دریافت احکام شرعی ـ غیرمستقلات و مستقلات عقلی ـ نقش چراغ را دارد و در موافقت با جزئیات شرعی و درک خصوصیات احکام و اسرار غیبی آنها، نقش مفتاح را متعهد است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، نشر اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ص۲۱۳–۲۱۴.</ref> | |||
اکنون که منبع بودن عقل در معرفت دینی معلوم است، بحث در تقدم عقل بر شرع یا شرع بر عقل در فرض تعارض است؟! آیا تعارض بین این دو ممکن است؟ و چگونه قابل حل است؟ نظر مشهور، ملازمه بین این دو است.<ref>مظفر، محمدرضا، اصول فقه، ج۲، ص۱۲۷؛ و سبحانی، جعفر، الموجز، ج۲، ص۷۷؛ و مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، همان، ج۲، ص۴۰.</ref> اگر عقل از مغالطهها و فریبهای شیطانی منزه باشد، احکام او کاملاً با شرع و نقل هماهنگ است،<ref>جوادی آملی، دینشناسی، همان، ص۷۳.</ref> و قابل تصور هم نیست که نقل، مشتمل بر مطلب قطعی غیرموافق با عقل میباشد.<ref>کلام اسلامی، سال ۷، مسلسل ۲۵، ص۹۱.</ref> | |||
اگر در موردی، ظاهر دلیل نقلی با دلیل عقلی ـ برهان ـ هماهنگ نبود، خود دلیل عقلی به منزله، دلیل لبّی ـ عقلی ـ متصل یا منفصل است که میتوان با آن در ظاهر دلیل نقلی تصرف کرد.<ref>جوادی آملی، همان، ص۱۴۸.</ref> اقوال معصومین (ع) همانگونه که دارای مقیدات و مخصّصات لفظی متصل و منفصل است که بدون لحاظ آنها نمیتوان به اطلاقات و عمومات تمسک کرد، دارای مقیدات و مخصّصات عقلی متصل و منفصل است که لحاظ آنها نیز در فهم کلام معصومین (ع) ضروری است؛ مخصصات عقلی متصل عبارت است از بدیهیات عقلی که در نظر اول مشخص است و مخصصات عقلی منفصل، نظریات متقنی است که مبرهن و قطعی است، امّا همزمان با حدیث به ذهن نمیآید. بلکه نیاز به فحص علمی دارد.<ref>جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، همان، ص۲۱۹.</ref> و فرض تعارض دلیل عقلی قطعی با دلیل نقلی قطعی مانند تعارض دو دلیل قطعی عقلی یا دو دلیل نقلی قطعی با یکدیگر است.<ref>همان، دینشناسی، ص۱۴۸.</ref> که باید مرجحات را درنظر گرفت یا منتظر پیشرفت علوم در آینده شد. | |||
== محدوده عقل در معرفت دینی و بینیاز نبودن از دیگر منابع == | |||
عقل انسانی، گرچه در معرفت دینی، نقش اساسی دارد ولی از درک همه حقایق به ویژه عالم ماورای طبیعت ناتوان و دارای سه گونه محدودیت است: ۱. ادراک عقل، غالبا در مفاهیم طبیعی است و حقایق ماورای طبیعت و آثار آخرتی افعال برای عقل، قابل تجربه نیست.<ref>خسروپناه، همان، ص۸۳.</ref> | |||
۲. درک عقل محدود به کلیات است و از جزئیات دین ـ موجود مشخص خارجی و عینی ـ نمیتوان با عقل حمایت نمود، زیرا جزئیات در دسترس برهان عقلی قرار نمیگیرد، جزئیات شریعت فقط به واسطه شرع، قابل استدلال عقلی است.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، چکیدهای از اندیشههای بنیادین اسلامی، ص۶۹.</ref> | |||
عقل | ۳. درک عقل محدود به مفاهیم و علم حصولی است؛ درک امور شهودی نیاز به چشم باطنی دارد. البته عقل از امور شهودی، مفهوم انتزاع میکند آن را تجزیه و تحلیل و تعمیم و توسعه میدهد و بر آن اقامه برهان میکند، همان گونه که در امور محسوس به حس ظاهری اینگونه است.<ref>همان، ص۱۷۴.</ref> | ||
نتیجه: عقل برهانی قطعی، نقش اساسی در اثبات و تفسیر مبادی و معارف دینی قبل از وحی و بعد از آن را به عهده دارد و یکی از منابع معرفت دینی به حساب میآید، امّا به دلیل اینکه درک آن محدود به مفاهیم کلی است و از فهم همه حقایق ماورای طبیعت و جزئیات طبیعت و شریعت بدون واسطه شرع و شهود، ناتوان است. از دیگر منابع معرفت دینی ـ نقل و شهود ـ بینیاز نیستیم. | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
۱ـ | == برای مطالعهٔ بیشتر == | ||
۱ـ واعظی، احمد، تحول فهم دین، انتشارات مؤسسفه فرهنگی اندیشه معاصر، تهران. | |||
۲ـ | ۲ـ لاریجانی، صادق، معرفت دینی، انتشارات مرکز ترجمه و نشر کتاب، تهران. | ||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | |||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = دینپژوهی | | شاخه اصلی = دینپژوهی | ||
|شاخه فرعی۱ = کلام جدید | |شاخه فرعی۱ = کلام جدید | ||
|شاخه فرعی۲ = معرفت دینی | |شاخه فرعی۲ = معرفت دینی | ||
|شاخه فرعی۳ = | |شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = | ||
| تیترها = | | تیترها = | ||
| ویرایش = | | ویرایش = | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = | ||
| کیفیت = | | کیفیت = | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ ۲۵ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۵۴
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
نقش عقل در تحصیل معرفت دینی چیست؟ آیا با وجود عقل از سایر منابع تحصیل معرفت دینی بینیاز نمیشویم؟
نخست دو اصطلاح عقل و معرفت دینی را توضیح میدهیم: مقصود از عقل که منبع معرفت دینی است، عقل برهانی میباشد که از مغالطه، وهم و تخیل، محفوظ و بر قضایای یقینی متکی باشد.[۱] این عقل نیرویی است که انسان به کمک آن میتواند حقایق را بشناسد و مجهولات را از خلال امور بدیهی و قطعی معلوم نماید.[۲] عقل به این معنا از سنخ علم و قطع بوده و حجیت آن بالذات است.[۳] کار عقل کمک به انسان در پیمودن صراط مستقیم و راه هدایت و سعادت است، امّا در برآورد توانایی آن باید از افراط و تفریط پرهیز کرد؛ نه آن را معیار همه چیز دانست و نه از هرگونه فهم و ادراک برکنار نمود.[۴]
معرفت دینی، همان اطلاعات و دانشهایی است که با پژوهشها و فهم روشمند و متخصّصانه علمای دین از متون دینی، تدوین و تنظیم گردیدهاست،[۵] علوم تفسیر، کلام، اخلاق و فقه، اضلاع اصلی معرفتهای دینی را تشکیل میدهند.[۶]
برای شناخت منابع معرفت دینی، اول باید انواع معرفت دینی مشخص شود؛ معرفت دینی نوع واحدی نیست، بلکه گوناگون بوده و از ابزارهای مختلف، استفاده میکند. گزارههای دینی، گزارش از حقایق وجودی است که در عالم طبیعت یا عالم مثال و برزخ یا در قیامت کبری و در عالم عقول موجود است.[۷] از این روی برخی با عقل اثبات میشود و برخی با علوم تجربی و برخی با قلب و شهود و برخی فقط از راه وحی و الهام، قابل دسترسی میباشد.[۸] پس در معرفت دینی باید از همه روشهای تجربی، شهودی، عقلی و نقلی استفاده نمود.[۹]
بیان نقش عقل در تحصیل معرفت دینی
علت اینکه از عقل و خرد به عنوان حجت باطنی خداوند بر بشر در کنار حجت ظاهری ـ پیامبران و امامان ـ یاد شده[۱۰] این است که احکام تابع مصالح و مفاسد میباشند و این مصالح و مفاسد غالباً در دسترس ادراک عقل بشر قرار دارد، پس عقل بشر هم میتواند خودش قانون اسلام را کشف کند. و این همان حجت درونی بودن عقل است که در روایت به آن تصریح شدهاست.[۱۱] نقش این حجت درونی در معرفت دینی، در دو مرحله است: ۱. معرفت عقلی قبل از وحی که عبارت است از اثبات حقانیت دین و مبادی آن، مانند اثبات وجود خدا، لزوم بعثت انبیاء و عصمت آنان.[۱۲] ۲. معرفت عقلی بعد از وحی که در آن عقل نقشهایی برعهده دارد: الف. اثبات اصول اعتقادی دین؛ ب. فهم و تفسیر معارف دینی؛ ج. استخراج آن دسته از حقایق دینی، که بهطور مشخص بیان نشدهاست.[۱۳] این ادراکات عقلی را میتوان با عنوانهای معیار و مصباح و مفتاح، توضیح داد؛ یعنی عقل در اثبات مبادی و اصول دین، معیار و مقیاس است و در فهم کتاب و سنّت و دریافت احکام شرعی ـ غیرمستقلات و مستقلات عقلی ـ نقش چراغ را دارد و در موافقت با جزئیات شرعی و درک خصوصیات احکام و اسرار غیبی آنها، نقش مفتاح را متعهد است.[۱۴]
اکنون که منبع بودن عقل در معرفت دینی معلوم است، بحث در تقدم عقل بر شرع یا شرع بر عقل در فرض تعارض است؟! آیا تعارض بین این دو ممکن است؟ و چگونه قابل حل است؟ نظر مشهور، ملازمه بین این دو است.[۱۵] اگر عقل از مغالطهها و فریبهای شیطانی منزه باشد، احکام او کاملاً با شرع و نقل هماهنگ است،[۱۶] و قابل تصور هم نیست که نقل، مشتمل بر مطلب قطعی غیرموافق با عقل میباشد.[۱۷]
اگر در موردی، ظاهر دلیل نقلی با دلیل عقلی ـ برهان ـ هماهنگ نبود، خود دلیل عقلی به منزله، دلیل لبّی ـ عقلی ـ متصل یا منفصل است که میتوان با آن در ظاهر دلیل نقلی تصرف کرد.[۱۸] اقوال معصومین (ع) همانگونه که دارای مقیدات و مخصّصات لفظی متصل و منفصل است که بدون لحاظ آنها نمیتوان به اطلاقات و عمومات تمسک کرد، دارای مقیدات و مخصّصات عقلی متصل و منفصل است که لحاظ آنها نیز در فهم کلام معصومین (ع) ضروری است؛ مخصصات عقلی متصل عبارت است از بدیهیات عقلی که در نظر اول مشخص است و مخصصات عقلی منفصل، نظریات متقنی است که مبرهن و قطعی است، امّا همزمان با حدیث به ذهن نمیآید. بلکه نیاز به فحص علمی دارد.[۱۹] و فرض تعارض دلیل عقلی قطعی با دلیل نقلی قطعی مانند تعارض دو دلیل قطعی عقلی یا دو دلیل نقلی قطعی با یکدیگر است.[۲۰] که باید مرجحات را درنظر گرفت یا منتظر پیشرفت علوم در آینده شد.
محدوده عقل در معرفت دینی و بینیاز نبودن از دیگر منابع
عقل انسانی، گرچه در معرفت دینی، نقش اساسی دارد ولی از درک همه حقایق به ویژه عالم ماورای طبیعت ناتوان و دارای سه گونه محدودیت است: ۱. ادراک عقل، غالبا در مفاهیم طبیعی است و حقایق ماورای طبیعت و آثار آخرتی افعال برای عقل، قابل تجربه نیست.[۲۱]
۲. درک عقل محدود به کلیات است و از جزئیات دین ـ موجود مشخص خارجی و عینی ـ نمیتوان با عقل حمایت نمود، زیرا جزئیات در دسترس برهان عقلی قرار نمیگیرد، جزئیات شریعت فقط به واسطه شرع، قابل استدلال عقلی است.[۲۲]
۳. درک عقل محدود به مفاهیم و علم حصولی است؛ درک امور شهودی نیاز به چشم باطنی دارد. البته عقل از امور شهودی، مفهوم انتزاع میکند آن را تجزیه و تحلیل و تعمیم و توسعه میدهد و بر آن اقامه برهان میکند، همان گونه که در امور محسوس به حس ظاهری اینگونه است.[۲۳]
نتیجه: عقل برهانی قطعی، نقش اساسی در اثبات و تفسیر مبادی و معارف دینی قبل از وحی و بعد از آن را به عهده دارد و یکی از منابع معرفت دینی به حساب میآید، امّا به دلیل اینکه درک آن محدود به مفاهیم کلی است و از فهم همه حقایق ماورای طبیعت و جزئیات طبیعت و شریعت بدون واسطه شرع و شهود، ناتوان است. از دیگر منابع معرفت دینی ـ نقل و شهود ـ بینیاز نیستیم.
برای مطالعهٔ بیشتر
۱ـ واعظی، احمد، تحول فهم دین، انتشارات مؤسسفه فرهنگی اندیشه معاصر، تهران.
۲ـ لاریجانی، صادق، معرفت دینی، انتشارات مرکز ترجمه و نشر کتاب، تهران.
منابع
- ↑ خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، نشر مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۶۵.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، چکیدهای از اندیشههای بنیادین اسلامی، قم، مؤسسه پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص۶۴.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، دینشناسی، مرکز نشر اسراء، چاپخانه جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۱۳۹.
- ↑ شریفی، احمد حسین و یوسفیان، حسن، خردورزی و دین باوری، کانون اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۱۳.
- ↑ مجله کلام اسلامی، سال پنجم، مسلسل ۱۸، ص۶۶.
- ↑ همان، سال هفتم، مسلسل ۲۵، ص۲۲.
- ↑ جوادی آملی، همان، ص۱۷۷.
- ↑ حسینزاده، محمد، مبانی معرفت دینی، انتشارات مؤسسه امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۴۵.
- ↑ ملکیان، مصطفی، راهی به رهایی، نشر نگاه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۲۵۸.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی (کتاب عقل و جهل)، ج۱، روایت ۱۲.
- ↑ مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۲، ص۳۸.
- ↑ اکبریان، حسنعلی علی، درآمدی بر قلمرو دین، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۹۸.
- ↑ اشکوری، محمد فنائی، معرفتشناسی دینی، انتشارات برگ، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۱۲۴–۱۲۶.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، نشر اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ص۲۱۳–۲۱۴.
- ↑ مظفر، محمدرضا، اصول فقه، ج۲، ص۱۲۷؛ و سبحانی، جعفر، الموجز، ج۲، ص۷۷؛ و مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، همان، ج۲، ص۴۰.
- ↑ جوادی آملی، دینشناسی، همان، ص۷۳.
- ↑ کلام اسلامی، سال ۷، مسلسل ۲۵، ص۹۱.
- ↑ جوادی آملی، همان، ص۱۴۸.
- ↑ جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، همان، ص۲۱۹.
- ↑ همان، دینشناسی، ص۱۴۸.
- ↑ خسروپناه، همان، ص۸۳.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، چکیدهای از اندیشههای بنیادین اسلامی، ص۶۹.
- ↑ همان، ص۱۷۴.