عوامل کینه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی') |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
مِراء به معنای خردهگیری از گفتار دیگران نیز، دوستیها را از بین برده و باعث ایجاد کینه میشود. به گفته امام علی(ع) مراء و دشمنی دلهای برادران دینی را بیمار کرده و نفاق بر آن میرویاند.<ref>تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ناشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ج۴، ص۱۷۳–۱۷۴.</ref> | مِراء به معنای خردهگیری از گفتار دیگران نیز، دوستیها را از بین برده و باعث ایجاد کینه میشود. به گفته امام علی(ع) مراء و دشمنی دلهای برادران دینی را بیمار کرده و نفاق بر آن میرویاند.<ref>تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ناشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ج۴، ص۱۷۳–۱۷۴.</ref> | ||
== احساس کمبود == | == احساس کمبود == | ||
گاهی نداشتن فضیلتی که دیگری دارد ولی انسان ندارد، باعث میشود نسبت به او کینه بورزد. بر اساس روایتی، امام علی(ع) نسبت به بیان علم نزد کسی که اشتیاقی به کسب علم ندارد و بیان مقام و شرافت نزد کسی که دارای آن نیست پرهیز داده است؛ زیرا این کار باعث کینهتوزی آن شخص نسبت به انسان میشود.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۲۰ جلدی، بیروت، داراحیاء التراث، ۱۳۸۵ ق، ج۲۰، ص۳۲۲، ح ۶۹۶ و ص۳۲۷، ح ۷۴۳،</ref> | گاهی نداشتن فضیلتی که دیگری دارد ولی انسان ندارد، باعث میشود نسبت به او کینه بورزد. بر اساس روایتی، امام علی(ع) نسبت به بیان علم نزد کسی که اشتیاقی به کسب علم ندارد و بیان مقام و شرافت نزد کسی که دارای آن نیست پرهیز داده است؛ زیرا این کار باعث کینهتوزی آن شخص نسبت به انسان میشود.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۲۰ جلدی، بیروت، داراحیاء التراث، ۱۳۸۵ ق، ج۲۰، ص۳۲۲، ح ۶۹۶ و ص۳۲۷، ح ۷۴۳،</ref> | ||
== | == غیبت، تمسخر و سرزنش == | ||
{{اصلی|غیبت|تمسخر}} | {{اصلی|غیبت|تمسخر}} | ||
گاهی [[غیبت]] باعث میشود غیبت شونده نسبت به غیبت کننده کینه بورزد؛ زیرا غیب کننده آبروی او را نزد دیگران برده است. امام علی(ع) یکی از پیامدهای غیبت را خشم و دشمنی مردم نسبت به غیبتکننده دانسته است.<ref>تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ناشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱، ج۴، ص۹۵ یا ۶۵.</ref> | گاهی [[غیبت]] باعث میشود غیبت شونده نسبت به غیبت کننده کینه بورزد؛ زیرا غیب کننده آبروی او را نزد دیگران برده است. امام علی(ع) یکی از پیامدهای غیبت را خشم و دشمنی مردم نسبت به غیبتکننده دانسته است.<ref>تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ناشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱، ج۴، ص۹۵ یا ۶۵.</ref> | ||
تمسخر نیز یکی از عوامل ایجاد کینه است. اگر کسی، دیگری را مسخره کند و آن شخص نتواند از خود دفاع کند خشم او را در دل میگیرد و تبدیل به کینه میکند تا هر موقع بتواند به او ضربه بزند.<ref>تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ناشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ج۴، ص۲۹۵.</ref> | تمسخر نیز یکی از عوامل ایجاد کینه است. اگر کسی، دیگری را مسخره کند و آن شخص نتواند از خود دفاع کند خشم او را در دل میگیرد و تبدیل به کینه میکند تا هر موقع بتواند به او ضربه بزند.<ref>تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ناشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ج۴، ص۲۹۵.</ref> | ||
بنابر روایات، اگر انسان از دیگری بیش از اندازهای که توانایی انجام آن را دارد، انتظار داشته باشد و او را به دلیل برآورده نکردن انتظارش سرزنش کند، باعث ایجاد کینه در دل او میشود.<ref>محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا مشایخی، نشر دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۲۲۱، باب حقد.</ref> | |||
== نفرین و فحاشی == | == نفرین و فحاشی == | ||
خط ۴۲: | خط ۴۱: | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = اخلاق | | شاخه اصلی = اخلاق | ||
|شاخه فرعی۱ = رذائل اخلاقی | | شاخه فرعی۱ = رذائل اخلاقی | ||
|شاخه فرعی۲ = کینه | | شاخه فرعی۲ = کینه | ||
|شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
خط ۵۵: | خط ۵۴: | ||
| تغییر مسیر = شد | | تغییر مسیر = شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی نویسنده = | |||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۲۶
عوامل ایجاد کینه جدال لفظی، خردهگیری از سخن دیگران، سرزنش، غیبت، تمسخر، نفرین، فحاشی و احساس کمبود است. احساس کمبود مربوط به شخصی است که کینه به دل میگیرد؛ شخصی که در خود احساس کمبود میکند، وقتی مؤفقیتهای دیگران را میبیند نسبت به آنها کینه میورزند.
دیگر عوامل مربوط به کسی است که مورد کینه قرار گرفته است؛ برای نمونه، غیبت کردن فرد از دیگران، تمسخر آنها و خردهگیری از سخنشان باعث میشود آنها نسبت به فرد کینه بورزند.
جدال لفظی و مراء
یکی از عوامل ایجاد کینه، بحثهای علمی است که همراه با خصومت باشد. اسلام چنین بحثی را ناروا و ممنوع شناخته و در کتب اخبار، علمای حدیث، باب مخصوصی را برای آن روایات باز نمودهاند.[۱]
در روایات از ادامه بحثهای علمی که به جدال کشیده شده، طوری که هیچ کدام از دو طرف حرف دیگری را نمیپذیرد، نهی شده است؛ زیرا ادامه آن باعث ایجاد کینه و دشمنی میشود.[۲]
مِراء به معنای خردهگیری از گفتار دیگران نیز، دوستیها را از بین برده و باعث ایجاد کینه میشود. به گفته امام علی(ع) مراء و دشمنی دلهای برادران دینی را بیمار کرده و نفاق بر آن میرویاند.[۳]
احساس کمبود
گاهی نداشتن فضیلتی که دیگری دارد ولی انسان ندارد، باعث میشود نسبت به او کینه بورزد. بر اساس روایتی، امام علی(ع) نسبت به بیان علم نزد کسی که اشتیاقی به کسب علم ندارد و بیان مقام و شرافت نزد کسی که دارای آن نیست پرهیز داده است؛ زیرا این کار باعث کینهتوزی آن شخص نسبت به انسان میشود.[۴]
غیبت، تمسخر و سرزنش
گاهی غیبت باعث میشود غیبت شونده نسبت به غیبت کننده کینه بورزد؛ زیرا غیب کننده آبروی او را نزد دیگران برده است. امام علی(ع) یکی از پیامدهای غیبت را خشم و دشمنی مردم نسبت به غیبتکننده دانسته است.[۵]
تمسخر نیز یکی از عوامل ایجاد کینه است. اگر کسی، دیگری را مسخره کند و آن شخص نتواند از خود دفاع کند خشم او را در دل میگیرد و تبدیل به کینه میکند تا هر موقع بتواند به او ضربه بزند.[۶]
بنابر روایات، اگر انسان از دیگری بیش از اندازهای که توانایی انجام آن را دارد، انتظار داشته باشد و او را به دلیل برآورده نکردن انتظارش سرزنش کند، باعث ایجاد کینه در دل او میشود.[۷]
نفرین و فحاشی
لعن و نفرین، باعث ایجاد کینه در قلب مردم نسبت به لعنکننده میشود؛ البته منظور از لعن و نفرین، موارد نکوهیده و ناپسند لعن و نفرین است؛ زیرا در برخی موارد لعن و نفرین جایز است.[۸]
ناسزاگویی نیز باعث دشمنی دیگران نسبت به فحشدهنده میشود. بیشتر مردم از افراد فحّاش، دوری میکنند و به سبب کینهای که از او در دل دارند، حاضر به دوستی با او نیستند. پیامبر اسلام(ص) یکی از آسیبهای فحاشی را دشمنی مردم نسبت به فحشدهنده معرفی کرده است.[۹]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ فلسفی محمدتقی، گفتار فلسفی، شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۵، ج۱، ص۳۹۸.
- ↑ رجوع شود به کتاب شهید ثانی؛ فیته المراید؛ باب مراء.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ناشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ج۴، ص۱۷۳–۱۷۴.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۲۰ جلدی، بیروت، داراحیاء التراث، ۱۳۸۵ ق، ج۲۰، ص۳۲۲، ح ۶۹۶ و ص۳۲۷، ح ۷۴۳،
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ناشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱، ج۴، ص۹۵ یا ۶۵.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ناشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ج۴، ص۲۹۵.
- ↑ محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا مشایخی، نشر دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۲۲۱، باب حقد.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ناشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ج۴، ص۲۴۷.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ناشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ج۴، ص۲۷۰.