|
|
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| در داستان حضرت موسي که سي شب به وی وعده شد و سپس ده شب ديگر به آن اضافه شد، مصداق بداء است؟ | | آیا در داستان حضرت موسی که برای سی شب به میقات رفت و سپس ده شب دیگر به آن اضافه شد، بداء صورت گرفت؟ |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| بداء در لغت به معناي ظهور پس از خفا و پنهان بودن است و هرگاه در مورد انسان به کار رود به اين معناست که چيزي بر انسان پوشيده و پنهان بوده و سپس معلوم و آشکار گشته است. | | بداء در مورد خداوند به این معنا است که آنچه خداوند از قبل میدانسته ولی برای انسانها معلوم نبوده، آن را اظهار و آشکار میسازد.<ref>غرویان، محسن و غلامی، میرباقری، آموزش عقائد، قم، نشر دارالعلم، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۷۲.</ref> در مورد میقات حضرت موسی(ع) نیز خداوند از ابتدا این میقات را چهل روز قرار داده بود که به جهت دلایلی از جمله امتحان قوم بنیاسرائیل، این میقات را سی روزه اعلام کرد و سپس در میقات به حضرت موسی(ع) گفت ده روز دیگر در میقات بماند. |
|
| |
|
| روشن است که چنين معنايي مستلزم جهل و تبدل رأي است، از اين رو اطلاق اين معنا در مورد خداوند محال است، زيرا خداوند با علم ازلي و تخلف ناپذير خود همه چيز را مي داند و در اراده الهي تبدّل و تغيير راه ندارد. در احاديث ائمه طاهرين(ع) ، بر نادرستي بدا به اين معنا در حق خداوند تصريح و تأکيد شده است.
| | == میقات حضرت موسی(ع) == |
| | | سی شب به حضرت موسی(ع) وعده میقات داده شد. سپس ۱۰ شب دیگر به آن اضافه شد. میقات موسی(ع) در علم خداوند چهل شب بود، اما خداوند در دو مرحله به موسی(ع) خبر داد. در ابتدا موسی(ع) را امر به میقات در ۳۰ روز میکند و در مرحله بعد به ادامه آن در ۱۰ روز دیگر امر میکند: {{قرآن|وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ| |
| چنان که امام صادق(ع) فرموده است: از کسي که عقيده دارد براي خداوند چيزي را که ديروز نمي دانسته آشکار شده تبرّي بجوييد. بنابراين بداء در مورد خداوند در حقيقت ابداء و اظهار است! يعني آنچه را خداوند از قبل مي دانسته ولي براي انسان معلوم نبوده، آن را اظهار و آشکار مي سازد و بداء ناميدن آن به اعتبار مقام فعل الهي است اگر چه در ذات الهي جهل و تغيير راه ندارد. براي روشن شدن بداء در مورد خداوند بايد بدانيم که اولا علم گاهي به عنوان صفت ذات در مورد خداوند به کار مي رود و گاهي به عنوان صفت فعل. اگر ذات خداوند را بدون ملاحظه موجود ديگر لحاظ کنيم، مي توانيم صفت علم را بر او حمل کنيم. بنابراين خدا عالم است چه وجود ديگري باشد يا نباشد.<ref>غرويان، محسن و غلامي، ميرباقري، آموزش عقائد، قم، نشر دارالعلم، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۷۲.</ref> در مقابل علم فعلي آگاهي خداوند به پديده ها و آفريدگان خويش است. علم فعلي يک مفهوم انتزاعي است و از مقايسه بين فعل خداوند با او انتزاع مي شود. بر اين اساس وقتي قرآن کريم مي فرمايند: «هم اينک خداوند از ضعف و ناتواني شما آگاه شد»<ref>انفال / ۶۶.</ref> از علم به عنوان صفت فعل ياد مي کند و منظور اين است که ضعف شما هم اکنون ظاهر گشت و خداوند نيز به شما و ضعف شما عالم و آگاه است. تا هنگامي که ناتواني آنان آشکار نگشته بود، آگاهي خداوند از آن ضعف ناتواني به صورت يک واقعيت تحقق يافته در ظرف زماني مشخص معنا و مفهوم نداشت.<ref>آموزش عقائد، ص۱۹۰.</ref>
| | | سوره = اعراف |
| | | | آیه = ۱۴۲ |
| ثانياً: هر موجودي در جهان هستي با ويژگي ها و مشخصات خاص خود که در هيچ موجود ديگر يافت نمي شود تحقق يافته است. مثلا يک بوته گل ويژگي هاي مخصوص به خود را دارد. هرگز با قرار دادن يک قطعه چوب خشک در زمين بوته گل نمي رويد. نياز به آب و خاک و شرايط جوي خاص دارد. از اين تعيين ويژگي هاي خاص يک پديده و مشخص نمودن مجراي وجود و تحقق آن تعبير به تقدير مي شود.<ref> آموزش عقائد، ص۲۴۵.</ref>
| | | ترجمه = و ما با موسی، سی شب وعده گذاشتیم سپس آن را با ده شب (دیگر) تکمیل نمودیم |
| | }} |
|
| |
|
| وقتي مقدمات و شرايط پيدايش يک پديده در خارج تحقق يافت ولي خود آن پديده نهايتا محقق نشد و مقدمات خنثي گرديد، از آنجا که علم فعلي خداوند، هم به مقدمات و هم به خنثي شدن آنها تعلق مي گيرد و اين امور در حضور حق تعالي صورت مي پذيرد، بنابراين با دگرگوني مقدمات که همان تقديرات هستند علم فعلي خداوند به آن تقديرات نيز تغيير مي يابد و در جمله اي کوتاه با دگرگوني تقديرات يک پديده در علم فعلي خداوند «بداء» حاصل مي شود.
| | این میقات از ابتدا در علم الهی ۴۰ شب بود و برای همین امر هم در قرآن کریم میفرماید: {{قرآن |وَ إِذْ واعَدْنا مُوسی أَرْبَعینَ لَیْلَة||سوره = بقره | آیه = ۵۱ | ترجمه = هنگامی را که با موسی چهل شب وعده گذاردیم}} |
|
| |
|
| و اين تغيير و تحول در علم فعلي هيچ گونه ارتباطي به تغيير و تحول در ذات پروردگار ندارد چنانکه توضيح داديم که علم فعلي خداوند يک مفهوم انتزاعي است و از مقايسه بين فعل خداوند با او انتزاع مي شود.<ref> آموزش عقائد، ص۲۵۴.</ref>
| | == علت تغییر در مدت میقات == |
| | امام باقر(ع) فرمودهاند: هنگامی که حضرت موسی(ع) برای وفای به عهد خداوند از میان قومش خارج میشد به آنها فرمود که ظرف ۳۰ روز بر میگردم. اما هنگامی که خداوند بر آن ۳۰ روز ۱۰ روز اضافه کرد، قومش گفتند موسی(ع) خلاف وعده عمل کرد؛ و بسیاری از آنها گوسالهپرست شدند.<ref>سوره بقره، ایه۵۱.</ref> |
|
| |
|
| بنابر آنچه توضيح داديم بداء گاهي در مورد انسان به کار مي رود و آن جايي است که چيزي بر انسان پوشيده و پنهان بوده و سپس معلوم و آشکار شده و گاهي در مورد خداوند به کار مي رود که معني تغيير در علم فعلي خداوند است.
| | اگر خداوند به موسی(ع) از ابتدا وعده چهل شب میداد و او نیز به قومش خبر میداد؛ فرصتی برای امتحان قوم بنی اسرائیل و امتحان ایمانشان به وجود نمیآید بنابر این بداء صورت نگرفته بلکه از جهت امتحان بوده است. |
|
| |
|
| بدائي که ممکن است در آيات وعده و وعيد ثابت شود بداء در مورد انسان است که چون بعضي از دلايل وعده هاي الهي بر انسان پوشيده است، انسان طبق محاسبات خود گمان مي کند که طبق مشخصات خاص بايد آن وعده اتفاق بيفتد امّا واقع نمي شود اين به دليل محدود بودن علم بشر بر اسباب و علت ها است و خداوند خلاف وعده عمل نکرده است.
| | == منابع == |
| | | {{پانویس|۲}} |
| و امّا در داستان حضرت موسي(ع) که سي شب به وي وعده شد و سپس ۱۰ شب ديگر به آن اضافه شد و به اين موضوع در آيه ۱۴۲ سوره اعراف اشاره شده آيه صريحا بيان مي کند که وعده الهي در مورد موسي(ع) چهل شب بوده و امّا با وجود اين امر خداوند در خبر دادن از آن به موسي در دو مرحله اقدام مي کند. اولا موسي(ع) را امر به روزه گرفتن در ۳۰ روز مي کند و در مرحله بعد امر به ادامه آن در ۱۰ روز ديگر مي کند. ولي اين امر در علم الهي از ابتدا ۴۰ شب بوده و براي همين امر هم قرآن کريم به دو روش اين جريان را بيان مي کند. اول با توجه به نظر موسي(ع) و علم موسي(ع) و مي فرمايد ثلاثين ليله و اتممناها بعشر ۳۰ شب بود و با ۱۰ شب آن را کامل کرديم و اما با توجه و نظر به علم خداوند مي فرمايد (اربعين ليله) ۴۰ شب کما اينکه در سوره بقره آيه ۵۱ نيز به آن اشاره شده {{قرآن|و واعدنا موسي اربعين ليله...}} و وعده کرديم به موسي(ع) ۴۰ شب و اين آيه اشاره به مصلحتي دارد که خداوند در خبر دادن به موسي(ع) لحاظ مي کند و آن را در دو مرحله به موسي(ع) خبر مي دهد چنان چه در خبري از امام باقر(ع) آمده که هنگامي که حضرت موسي(ع) براي وفاي به عهد خداوند از ميان قومش خارج مي شد به آنها فرمود که ظرف ۳۰ روز بر مي گردم. اما هنگامي که خداوند بر آن ۳۰ روز ۱۰ روز اضافه فرمود قومش گفتند موسي(ع) خلاف وعده عمل کرد و آنچه نبايد مي کردند کردند و چنانچه در سوره طه آيات ۸۳ تا ۸۹ اشاره شده به بت پرستي روي آوردند.
| |
| | |
| بنابراين مصلحت اين امر روشن مي شود که چنانچه خداوند به موسي(ع) از ابتدا وعده چهل شب مي داد و او به قومش خبر مي داد فرصتي براي ابتلا و امتحان از قوم بني اسرائيل و امتحان ايمانشان به وجود نمي آيد.
| |
| | |
| علاوه بر آنچه گفته شد از اين جريان مي توان به حقايق ديگر نيز رسيد: از جمله اينکه خداوند سبحان در بعضي از موارد وحي، قضاي حتمي و علم خود، به قضايا را براي ملائکه و نفوس قدسيه و پيامبران در اولين وهله ظاهر نمي سازد بلکه آنها را طي مراحلي آگاه مي سازد و اين مبتني بر مصالح بندگان مثل امتحان و ابتلا يا کمک بر هدايتشان است. ديگر اينکه امت موسي(ع) از دين مرتد شدند در حالي که فقط ۱۰ روز از ايشان تأخير داشت و اين نشان مي دهد که گمراهي امت ها و طغيان ايشان در غيبت نبي يا بعد از مرگ نبي در مدت کم چيز عجيبي نيست.
| |
| | |
| ديگر اينکه از آيات سوره طه مشخص مي شود که حضرت موسي(ع) به طور قطعي و حتم به قومش خبر نداده بود که بعد از ۳۰ روز بر مي گردد. چرا که بعد از برگشتن فرمود (يا قوم الم يعدکم ربّکم وعدا حسنا افطال عليکم العهد) اي قوم مگر خداي شما به شما وعده احسان نداد (که به شما تورات عطا کند) آيا وعده خدا بر شما طولاني شد؟ و اگر به طور حتمي به ايشان وعده ۳۰ روز داده بود قوم در جواب ايشان مي گفتند بلي.
| |
| | |
| عهد تو طولاني شد و تو عهد ما را شکستي و ما هم وعده خود را شکستيم و اين نشان مي دهد که انبياء و ائمه معصومين(ع) زماني که مردم را از مثل چنين اموري با خبر کردند که غير حتمي و قطعي است به طور قطعي خبر نمي دادند چرا که مي دانستند امکان بداء در چنين اموري وجود دارد.<ref>سيد سعيد اختر الرضوي، رسائل، قم، نشر موسسه انصاريان، چاپ اول، ص۲۶ تا ۲۸.</ref>
| |
| | |
| و امّا در جواب اين سئوال که در قيامت و برزخ نيز بدا رخ مي دهد يا نه بايد بگوئيم که در اصل برزخ و قيامت هرگز بداء صورت نخواهد گرفت زيرا برزخ، فاصلهي مرگ است تا قيامت، بنابر اين هم اكنون برزخ وجود دارد و انسانهايي كه از دنيا رفتهاند در برزخ به سر ميبرند از اين رو بداء در اصل آن معني ندارد و قيامت نيز از وعدههاي حتمي الهي است و عقل و شرع بر ضرورت بوجود آمدن آن تاكيد دارند چنانچه در آيات متعدد بر بوجود آمدن آن تاكيد شده است و بداء در مواردي كه از وعده هاي حتميالهي است هرگز صورت نميگيرد. اما اگر جزئيات و برخي از خصوصيات برزخ و قيامت مراد باشد، بايد بگوييم نسبت به انسان که علم و آگاهي محدود دارد و با توجه به تعريف بداء در مورد انسان براي او در هر سه مرحله يعني دنيا و برزخ و قيامت ممکن است بداء حاصل شود. چون طبق علم خود به تقديرات که اندک است ممکن است نتيجه اي را محاسبه کند ولي آن نتيجه واقع نشود.
| |
| | |
| امّا در مورد خداوند با توجه به اينکه در علم فعلي خداوند بداء حاصل مي شود و علم فعلي با در نظر گرفتن پديده ها نسبت به خداوند به دست مي آيد و با توجه به اينکه ظرف تغيير و دگرگوني تقديرات اين جهان است بايد گفت در برزخ و قيامت در علم فعلي خداوند نيز بداء حاصل نمي شود.
| |
| {{پایان پاسخ}}
| |
| {{مطالعه بیشتر}}
| |
| ==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:== | |
| | |
| ۱ـ کتاب مجموعه آثار شهيد مطهري، نشر صدرا، قم، چاپ يازدهم، تير ۸۱، ج۱.
| |
| {{پایان مطالعه بیشتر}} | |
| | |
| ==منابع==
| |
| <references />
| |
| {{شاخه | | {{شاخه |
| | شاخه اصلی = کلام
| | | شاخه اصلی = کلام |
| |شاخه فرعی۱ = عدل الهی | | | شاخه فرعی۱ = عدل الهی |
| |شاخه فرعی۲ = بداء | | | شاخه فرعی۲ = بداء |
| |شاخه فرعی۳ = | | | شاخه فرعی۳ = |
| }} | | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه =
| | | شناسه = - |
| | تیترها =
| | | تیترها = شد |
| | ویرایش =
| | | ویرایش = شد |
| | لینکدهی =
| | | لینکدهی = |
| | ناوبری =
| | | ناوبری = |
| | نمایه =
| | | نمایه =شد |
| | تغییر مسیر =
| | | تغییر مسیر =شد |
| | ارجاعات =
| | | ارجاعات = |
| | بازبینی =
| | | بازبینی = شد |
| | تکمیل =
| | | تکمیل = |
| | اولویت =
| | | اولویت = ج |
| | کیفیت =
| | | کیفیت = ج |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |
| | |
| | [[رده:آزمایش و امتحان الهی]] |
سؤال
آیا در داستان حضرت موسی که برای سی شب به میقات رفت و سپس ده شب دیگر به آن اضافه شد، بداء صورت گرفت؟
بداء در مورد خداوند به این معنا است که آنچه خداوند از قبل میدانسته ولی برای انسانها معلوم نبوده، آن را اظهار و آشکار میسازد.[۱] در مورد میقات حضرت موسی(ع) نیز خداوند از ابتدا این میقات را چهل روز قرار داده بود که به جهت دلایلی از جمله امتحان قوم بنیاسرائیل، این میقات را سی روزه اعلام کرد و سپس در میقات به حضرت موسی(ع) گفت ده روز دیگر در میقات بماند.
میقات حضرت موسی(ع)
سی شب به حضرت موسی(ع) وعده میقات داده شد. سپس ۱۰ شب دیگر به آن اضافه شد. میقات موسی(ع) در علم خداوند چهل شب بود، اما خداوند در دو مرحله به موسی(ع) خبر داد. در ابتدا موسی(ع) را امر به میقات در ۳۰ روز میکند و در مرحله بعد به ادامه آن در ۱۰ روز دیگر امر میکند: ﴿وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ؛ و ما با موسی، سی شب وعده گذاشتیم سپس آن را با ده شب (دیگر) تکمیل نمودیم﴾(اعراف:۱۴۲)
این میقات از ابتدا در علم الهی ۴۰ شب بود و برای همین امر هم در قرآن کریم میفرماید: ﴿وَ إِذْ واعَدْنا مُوسی أَرْبَعینَ لَیْلَة؛ هنگامی را که با موسی چهل شب وعده گذاردیم﴾(بقره:۵۱)
علت تغییر در مدت میقات
امام باقر(ع) فرمودهاند: هنگامی که حضرت موسی(ع) برای وفای به عهد خداوند از میان قومش خارج میشد به آنها فرمود که ظرف ۳۰ روز بر میگردم. اما هنگامی که خداوند بر آن ۳۰ روز ۱۰ روز اضافه کرد، قومش گفتند موسی(ع) خلاف وعده عمل کرد؛ و بسیاری از آنها گوسالهپرست شدند.[۲]
اگر خداوند به موسی(ع) از ابتدا وعده چهل شب میداد و او نیز به قومش خبر میداد؛ فرصتی برای امتحان قوم بنی اسرائیل و امتحان ایمانشان به وجود نمیآید بنابر این بداء صورت نگرفته بلکه از جهت امتحان بوده است.
منابع
- ↑ غرویان، محسن و غلامی، میرباقری، آموزش عقائد، قم، نشر دارالعلم، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۷۲.
- ↑ سوره بقره، ایه۵۱.