ولایت فقیه از نگاه قرآن: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
بنابراین، اسلام برای تنظیم این حیات برنامه دارد و مسئلهٔ اجرای عدالت اجتماعی، یکی از مسایل اساسی و زیربنایی نظام اسلامی است و نمیتوان تصور نمود که برای تضمین اجرای این نظام، جنبهٔ مسئولیت آن را در نظر نگرفته و شرایط صلاحیّت آن را نادیده گرفته باشد و این مهم را بدون قید و شرط، کاملاً به مردم واگذار کرده باشد. | بنابراین، اسلام برای تنظیم این حیات برنامه دارد و مسئلهٔ اجرای عدالت اجتماعی، یکی از مسایل اساسی و زیربنایی نظام اسلامی است و نمیتوان تصور نمود که برای تضمین اجرای این نظام، جنبهٔ مسئولیت آن را در نظر نگرفته و شرایط صلاحیّت آن را نادیده گرفته باشد و این مهم را بدون قید و شرط، کاملاً به مردم واگذار کرده باشد. | ||
آری! این شرایط، در دو شرط اساسی خلاصه میشود: توانایی سیاسی و آگاهی دینی، چنانکه در کلام امام، امیرمؤمنان (علیه السلام) آمده است: «اِنّ احق الناس بهذا الامر، اقواهم علیه، و اعلمهم بأمر اللّه فیه؛ | آری! این شرایط، در دو شرط اساسی خلاصه میشود: توانایی سیاسی و آگاهی دینی، چنانکه در کلام امام، امیرمؤمنان (علیه السلام) آمده است: «اِنّ احق الناس بهذا الامر، اقواهم علیه، و اعلمهم بأمر اللّه فیه؛<ref>نهج البلاغه، خطبهٔ ۱۷۳.</ref> شایستهترین افراد، برای رهبری و زعامت، کسی است که توانایی لازم در او فراهم باشد و از دیدگاههای شرع ـ در امر رهبری ـ آگاهی کامل داشته باشد». | ||
و این رهنمود بدین معنا است که از جانب شرع، برای انتخاب رهبر سیاسی، علاوه بر دارا بودن تواناییهای لازم ـ که یک شرط عقلی است و همواره عقلای جهان، این تواناییها را در انتخاب رهبران سیاسی خود رعایت میکنند ـ بینش گستردهٔ دینی او نیز رعایت شود؛ زیرا میخواهد بر جامعه ای حکومت کند که نظام اسلامی بر آن حاکم است؛ بنابراین، این یک شرط کاملاً طبیعی است که بایستی رهبران سیاسی ـ اسلامی، دارا باشند».<ref>معرفت، محمدهادی، ولایت فقیه، ص۸–۹.</ref> | و این رهنمود بدین معنا است که از جانب شرع، برای انتخاب رهبر سیاسی، علاوه بر دارا بودن تواناییهای لازم ـ که یک شرط عقلی است و همواره عقلای جهان، این تواناییها را در انتخاب رهبران سیاسی خود رعایت میکنند ـ بینش گستردهٔ دینی او نیز رعایت شود؛ زیرا میخواهد بر جامعه ای حکومت کند که نظام اسلامی بر آن حاکم است؛ بنابراین، این یک شرط کاملاً طبیعی است که بایستی رهبران سیاسی ـ اسلامی، دارا باشند».<ref>معرفت، محمدهادی، ولایت فقیه، ص۸–۹.</ref> | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
تمام انبیای عظام به حکم نبوّت و خلافت الهی، حقّ حاکمیّت دارند و پیامبرانی که امکانات بر ایشان فراهم بود، به اقتضای مقام و حق نبوّت، رهبری سیاسی امّت خویش را بر عهده گرفته بودند. قرآن کریم، خطاب به حضرت داوود میفرماید: | تمام انبیای عظام به حکم نبوّت و خلافت الهی، حقّ حاکمیّت دارند و پیامبرانی که امکانات بر ایشان فراهم بود، به اقتضای مقام و حق نبوّت، رهبری سیاسی امّت خویش را بر عهده گرفته بودند. قرآن کریم، خطاب به حضرت داوود میفرماید: | ||
{{قرآن|یا داود انا جعلناک خلیفَه فی الارض فاحکم بین الناس بالحق، و لا تتّبع الهوی فیضلّک عن سبیل اللّه، ان الّذین یضلّون عن سبیل اللّه لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب<ref>ص/۲۶.</ref> ما تو را خلیفه و جانشین خود در زمین قرار دادیم، پس حاکمیت خود را بر اساس حق و عدالت استوار نما، و زنهار که در پی خواستهای]نفسانی [خود باشی که تو را گمراه میکند. کسانی که از راه حق جدا گشته و به بی راهه میروند به سختترین دشواریها دچار میگردند; زیرا روز بازرسی را فراموش کردهاند. | {{قرآن|یا داود انا جعلناک خلیفَه فی الارض فاحکم بین الناس بالحق، و لا تتّبع الهوی فیضلّک عن سبیل اللّه، ان الّذین یضلّون عن سبیل اللّه لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب}}<ref>ص/۲۶.</ref> ما تو را خلیفه و جانشین خود در زمین قرار دادیم، پس حاکمیت خود را بر اساس حق و عدالت استوار نما، و زنهار که در پی خواستهای]نفسانی [خود باشی که تو را گمراه میکند. کسانی که از راه حق جدا گشته و به بی راهه میروند به سختترین دشواریها دچار میگردند; زیرا روز بازرسی را فراموش کردهاند. | ||
پذیرفتن حاکم جائر و انتخاب و بیعت با وی، اعتماد به ستم گر و پذیرش حاکمیّت «طاغوت» به جای حاکمیّت «اللّه» است. | پذیرفتن حاکم جائر و انتخاب و بیعت با وی، اعتماد به ستم گر و پذیرش حاکمیّت «طاغوت» به جای حاکمیّت «اللّه» است. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
این آیه صریحاً دستور میدهد که در تمام شئون زندگی، برای برقراری نظم و اجرای عدالت، باید به مراجع الهی روی آورد. در آیهٔ دیگری میفرماید: | این آیه صریحاً دستور میدهد که در تمام شئون زندگی، برای برقراری نظم و اجرای عدالت، باید به مراجع الهی روی آورد. در آیهٔ دیگری میفرماید: | ||
{{قرآن|و اذا جاءهم امر من الامن او الخوف اذاعوا به ولو ردّوه الی الرسول و الی اولی منهم لعمله الذین یستنبطونه منهم و لو لا فضل اللّه علیکم و رحمته لا تبعتم الشیطان الا قلیلا<ref>نساء/۸۳.</ref> | {{قرآن|و اذا جاءهم امر من الامن او الخوف اذاعوا به ولو ردّوه الی الرسول و الی اولی منهم لعمله الذین یستنبطونه منهم و لو لا فضل اللّه علیکم و رحمته لا تبعتم الشیطان الا قلیلا}}<ref>نساء/۸۳.</ref> | ||
در این آیه صریحاً در شئون سیاسی، دستور مراجعه به مراجع الهی داده شده که بایستی مسائل سیاسی در پرتو دستورات الهی حلّ و فصل گردد.<ref>معرفت، محمدهادی، ولایت فقیه، ص۱۱۹–۱۲۱، با تلخیص.</ref> | در این آیه صریحاً در شئون سیاسی، دستور مراجعه به مراجع الهی داده شده که بایستی مسائل سیاسی در پرتو دستورات الهی حلّ و فصل گردد.<ref>معرفت، محمدهادی، ولایت فقیه، ص۱۱۹–۱۲۱، با تلخیص.</ref> |
نسخهٔ ۶ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۰۶
نظر قرآن را در مورد ولایت فقیه بیان فرمایید؟
برای بررسی یک نظریه در شرع مقدس اسلام، به سه مرجع کتاب، سنت و عقل مراجعه میشود. ما در این نوشتار، مبحث ولایت فقیه را با تکیه بر منبع کتاب و سنت مورد بررسی قرار میدهیم:
«ولایت فقیه در امتداد ولایت پیامبر و امامان معصوم قرار دارد و این ولایت ـ به مفهوم سیاسی آن ـ همان زعامت و رهبری سیاسی است که مسئولیت تأمین مصالح امّت و تضمین اجرای عدالت را بر عهده دارد.
این مسئولیت، در دوران حضور، بر عهدهٔ شخص معصوم بوده و در عصر غیبت بر عهدهٔ فقیه جامع الشرائطی است که شایستگی رهبری را دارا باشد.
اسلام دین سیاست است؛ زیرا نظامی است که برای تنظیم حیات اجتماعی و زیست مسالمت آمیز انسان عرضه شده و هدف آن، تأمین سعادت و رسیدن به کمال انسانی است؛ سعادت هر دو جهان؛ دنیا و آخرت.
اسلام برای تأمین سعادت در این زندگی برنامه دارد؛ گرچه هدف نهایی، رسیدن به کمال معنوی و نیز تأمین سعادت در حیات جاوید میباشد. ﴿و ابتغ فی ما آتاک اللّه الدار الآخره و لاتنس نصیبک من الدنیا﴾[۱] «آنچه در اختیارداری، در راه رسیدن به کمال معنوی و حیات جاوید به کارگیر ولی بهرهٔ خود را از این زندگی نیز نادیده نگیر».
اساساً از دیدگاه اسلام، دین و دنیا به هم آمیخته است؛ از یک دیگر جدا نیستند و سعادت و کمال هر یک به سعادت و کمال دیگری بستگی دارد؛ بلکه کمال در این جهان، مقدمهٔ کمال در جهان دیگر است.
بنابراین، اسلام برای تنظیم این حیات برنامه دارد و مسئلهٔ اجرای عدالت اجتماعی، یکی از مسایل اساسی و زیربنایی نظام اسلامی است و نمیتوان تصور نمود که برای تضمین اجرای این نظام، جنبهٔ مسئولیت آن را در نظر نگرفته و شرایط صلاحیّت آن را نادیده گرفته باشد و این مهم را بدون قید و شرط، کاملاً به مردم واگذار کرده باشد.
آری! این شرایط، در دو شرط اساسی خلاصه میشود: توانایی سیاسی و آگاهی دینی، چنانکه در کلام امام، امیرمؤمنان (علیه السلام) آمده است: «اِنّ احق الناس بهذا الامر، اقواهم علیه، و اعلمهم بأمر اللّه فیه؛[۲] شایستهترین افراد، برای رهبری و زعامت، کسی است که توانایی لازم در او فراهم باشد و از دیدگاههای شرع ـ در امر رهبری ـ آگاهی کامل داشته باشد».
و این رهنمود بدین معنا است که از جانب شرع، برای انتخاب رهبر سیاسی، علاوه بر دارا بودن تواناییهای لازم ـ که یک شرط عقلی است و همواره عقلای جهان، این تواناییها را در انتخاب رهبران سیاسی خود رعایت میکنند ـ بینش گستردهٔ دینی او نیز رعایت شود؛ زیرا میخواهد بر جامعه ای حکومت کند که نظام اسلامی بر آن حاکم است؛ بنابراین، این یک شرط کاملاً طبیعی است که بایستی رهبران سیاسی ـ اسلامی، دارا باشند».[۳]
دلایلی از قرآن کریم
در قرآن کریم موضوع حکومت «الله» در مقابل حکومت «طاغوت» در سطحی وسیع مطرح گردیده و انبیاء و شرایع آمدهاند تا حکومت طاغوت را در هم شکنند و حکومت «الله» را جهان شمول نمایند و جای گزین حکومت «الله» به جای حکومت «طاغوت» به آن است که کسانی که جنبهٔ الهی دارند و با نام خلیفه اللّه فی الارض مطرح اند، حکومت کنند و دست طاغوت را از حاکمیّت کوتاه نمایند.
تمام انبیای عظام به حکم نبوّت و خلافت الهی، حقّ حاکمیّت دارند و پیامبرانی که امکانات بر ایشان فراهم بود، به اقتضای مقام و حق نبوّت، رهبری سیاسی امّت خویش را بر عهده گرفته بودند. قرآن کریم، خطاب به حضرت داوود میفرماید:
﴿یا داود انا جعلناک خلیفَه فی الارض فاحکم بین الناس بالحق، و لا تتّبع الهوی فیضلّک عن سبیل اللّه، ان الّذین یضلّون عن سبیل اللّه لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب﴾[۴] ما تو را خلیفه و جانشین خود در زمین قرار دادیم، پس حاکمیت خود را بر اساس حق و عدالت استوار نما، و زنهار که در پی خواستهای]نفسانی [خود باشی که تو را گمراه میکند. کسانی که از راه حق جدا گشته و به بی راهه میروند به سختترین دشواریها دچار میگردند; زیرا روز بازرسی را فراموش کردهاند.
پذیرفتن حاکم جائر و انتخاب و بیعت با وی، اعتماد به ستم گر و پذیرش حاکمیّت «طاغوت» به جای حاکمیّت «اللّه» است.
﴿الم تر الی الذین یزعمون انهم آمنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت و قد أمروا ان یکفروا به و یرید الشیطان ان یضلّهم ضلالا بعیداً و اذا قیل لهم تعالوا الی ما انزل اللّه و الی الرسول رایت المنافقین یصدّون عنک صدوداً﴾[۵]
خداوند در این آیه میفرماید: جای بسی شگفتی است که کسانی خود را مسلمان میپندارند ولی دوست دارند که در شئون زندگی خود به مراجع کفر و الحاد پناه ببرند؛ در صورتی که بایستی به حکم وظیفهٔ آدمی، مراجع الهی را ملجأ و پناهگاه خود قرار دهند.
این آیه به خوبی روشن میسازد که وظیفهٔ آحاد مسلمین، روی گردانی از حکومت طاغوت و روی آوردن به حکومت اسلامی است.
آیهٔ پیش از این آیه میفرماید:
﴿یا ایها الذین امنوا اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شئ فردّوه الی اللّه و الرسول ان کنتم تومنون بالله و الیوم الاخر ذلک خیر و احسن تاویلأ﴾[۶] }}
این آیه صریحاً دستور میدهد که در تمام شئون زندگی، برای برقراری نظم و اجرای عدالت، باید به مراجع الهی روی آورد. در آیهٔ دیگری میفرماید:
﴿و اذا جاءهم امر من الامن او الخوف اذاعوا به ولو ردّوه الی الرسول و الی اولی منهم لعمله الذین یستنبطونه منهم و لو لا فضل اللّه علیکم و رحمته لا تبعتم الشیطان الا قلیلا﴾[۷]
در این آیه صریحاً در شئون سیاسی، دستور مراجعه به مراجع الهی داده شده که بایستی مسائل سیاسی در پرتو دستورات الهی حلّ و فصل گردد.[۸]
دربارهٔ مشروعیت ولایت فقیه به آیات فراوانی استناد شده است که جهت جلوگیری از اطالهٔ کلام، به آیات فوق اکتفا میشود.[۹]
شواهدی از روایات
برخی از روایات که برای اثبات ولایت فقیه مورد استفاده قرار میگیرد، عبارت اند از:
۱ـ روایتی که شیخ صدوق نقل میکند که پیامبر اسلام-صلی الله علیه وآله- فرمودهاند: (اللهم ارحم خُلفائی، قیل یا رسول اللّه و مَنْ خلفائک؟ قال الذین یأتونَ مِن بَعدی و یَرْدُونَ عنّی حدیثی و سنتی)[۱۰] خدایا! جانشینان مرا رحمت فرست. پرسیدند: یا رسول اللّه! جانشینان تو کیان اند؟ فرمود: آنان که بعد از من میآیند و حدیث و سنّت مرا نقل میکنند.
مفهوم خلافت، در بین مسلمانان. مفهومی روشن و شناخته شده بوده است و جانشینی پیامبر، عهدهداری همهٔ مسئولیتهای سیاسی و حکومتی آن حضرت است؛ بر این اساس، معنای روایت آن است که علما جانشین پیامبرند و ولایتی که آن حضرت در زمینهٔ حکومت داشته است به جز آنچه از خصایص پیامبر-صلی الله علیه وآله- بوده، برای فقها که مصداق روشن راویان و بیان کنندگان سنّت پیامبرند نیز ثابت است.[۱۱] در این باره احادیث دیگری میتوان آورد و لیکن به لحاظ اختصار از ذکر آنها صرف نظر میکنیم.
نتیجه
از دیدگاه شیعهٔ امامیه، والیان و رهبران اسلامی، پس از پیامبر اکرم-صلی الله علیه و آله- و فرزندان معصوم او میباشند؛ امّا در زمان غیبت امام معصوم، گرچه ولایت و حکومت به شخص معینی تغویض نشده است؛ ولی به حکم عقل و نقل باید حکومت برقرار باشد و حکومت مطلوب در جهان اسلامی، حکومت اسلامی است و حاکم اسلامی باید عالم به قوانین اسلامی، عادل و از قدرت مدیریت و زعامت برخوردار باشد و با توجه به این ملاک که ولایت فقیه در رابطه با اجرای احکام و قوانین اسلامی، همان ملاک ولایت امام معصوم در این باره است، همهٔ اختیارات حکومتی امام معصوم را فقیه نیز داراست؛ البته باید توجه داشت که موضوع بحث ما، ولایت تشریعی و حکومتی است و نه ولایت تکوینی که مربوط به مقامهای معنوی افراد است و قابل تشریع و اعتبار نمیباشد. از جهت ولایت تکوینی و کمالات معنوی، امامان معصوم-علیهم السلام- قابل مقایسه با دیگران نیستند.[۱۲]
مطالعه بیشتر
- ولایت فقیر، امام خمینی.
- رجوع به تفاسیر در خصوص آیات مذکور.
منابع
- ↑ قصص/۷۷.
- ↑ نهج البلاغه، خطبهٔ ۱۷۳.
- ↑ معرفت، محمدهادی، ولایت فقیه، ص۸–۹.
- ↑ ص/۲۶.
- ↑ نساء/۶۰–۶۱.
- ↑ نساء/۵۹.
- ↑ نساء/۸۳.
- ↑ معرفت، محمدهادی، ولایت فقیه، ص۱۱۹–۱۲۱، با تلخیص.
- ↑ از جمله آیات مربوط به بحث عبارت اند از مائده/۳–۵۵ و ۶۷. احزاب/۳۳ و….
- ↑ حر عاملی، محمد حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۶۵.
- ↑ فلسفه سیاست، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ص۱۸۰.
- ↑ ره توشه راهیان نور، ویژه جوانان، ۷۶، ص۲۳۹–۲۴۰ به نقل از کتاب موسوی خمینی، سید روح الله، البیع، ج۲، ص۴۶۶.