مراحل رسیدن به یقین: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح پاورقی ها.)
خط ۱۹: خط ۱۹:
نخستین مرحله یقین، یقین حصولی است که با تحقیق و تفکر به دست می‌آید. مطالعه کتاب‌های خداشناسی و تحلیل آنها بر اساس برهان‌های عقلی، می‌تواند انسان را به یقین حصولی برساند. این یقین، نیاز به گذراندن مقامات روحانی ندارد و هر کسی، می‌تواند با مطالعه و تحقیق، به این مرحله برسد.  
نخستین مرحله یقین، یقین حصولی است که با تحقیق و تفکر به دست می‌آید. مطالعه کتاب‌های خداشناسی و تحلیل آنها بر اساس برهان‌های عقلی، می‌تواند انسان را به یقین حصولی برساند. این یقین، نیاز به گذراندن مقامات روحانی ندارد و هر کسی، می‌تواند با مطالعه و تحقیق، به این مرحله برسد.  


یقین در این مرحله، علم بدون شک است؛ به گونه‌ای که فرد مطمئن می‌شود که برای نمونه گزاره «خدا موجود است»، صحیح است و غیر ممکن است که صحیح نباشد.<ref>ر. ک. ابن سینا، شیخ الرئیس ابوعلی، برهان شفا، ترجمه دکتر مهدی قوام صفری، تهران، انتشارات فکر روز، 1373، ص 15، و نیز طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، 1371، چاپ پنجم، ج 2، ص 248.</ref> این یقین پایه ایمان دانسته شده<ref>احادیثی از علی ـ علیه السلام ـ.ر.ک. ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بیروت، دار الحدیث، 1419، چاپ دوم، ج 8، ص 3713.</ref> و بدون چنین یقینی ایمان و بلکه اسلام آوردن هم ممکن نیست.<ref>ر. ک. همان، حدیثی از امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ.</ref>
یقین در این مرحله، علم بدون شک است؛ به گونه‌ای که فرد مطمئن می‌شود که برای نمونه گزاره «خدا موجود است»، صحیح است و غیر ممکن است که صحیح نباشد.<ref>نگاه کنید به ابن سینا، شیخ الرئیس ابوعلی، برهان شفا، ترجمه دکتر مهدی قوام صفری، تهران، انتشارات فکر روز، 1373، ص 15، و نیز طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، 1371ش، چاپ پنجم، ج۲، ص۲۴۸.</ref> این یقین پایه ایمان دانسته شده<ref>احادیثی از امام علی(ع). نگاه کنید به ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بیروت، دار الحدیث، ۱۴۱۹ق، چاپ دوم، ج۸، ص۳۷۱۳.</ref> و بدون چنین یقینی ایمان و بلکه اسلام آوردن هم ممکن نیست.<ref>نگاه کنید به ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بیروت، دار الحدیث، ۱۴۱۹ق، چاپ دوم، ج۸، ص۳۷۱۳، حدیثی از امام علی(ع).</ref>


===یقین حضوری===
===یقین حضوری===
یقین حضوری در مرحله‌ای بالاتر از ایمان قرار داشته<ref>ر. ک. همان حدیثی از امام صادق ـ علیه السلام ـ؛ و نیز احادیثی از امام رضا ـ علیه السلام ـ و امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ، ص 3714.</ref> و با آن فرد می‌تواند حقایق پنهانِ عالَم را شهود نماید.<ref>بر اساس آیه 75 سوره انعام و نیز ر.ک. طباطبایی، همان، ج 6، ص 186؛ و نیز بنگرید به آیات پایانی سوره تکاثر: «لو تعلمون علم الیقین، لترون الجحیم، ثم لترونها عین الیقین.»</ref> چنین یقینی کمیاب دانسته شده است.<ref>همان، ص 3714.</ref>  
یقین حضوری در مرحله‌ای بالاتر از ایمان قرار داشته<ref>نگاه کنید به ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بیروت، دار الحدیث، ۱۴۱۹ق، چاپ دوم، ج۸، ص۳۷۱۳، حدیثی از امام صادق(ع)؛ و نیز احادیثی از امام رضا(ع) و امام علی(ع)، ص۳۷۱۴.</ref> و با آن فرد می‌تواند حقایق پنهانِ عالَم را شهود نماید.<ref>بر اساس آیه 75 سوره انعام و نیز نگاه کنید به طباطبایی، همان، ج 6، ص 186؛ و نیز بنگرید به آیات پایانی سوره تکاثر: «لو تعلمون علم الیقین، لترون الجحیم، ثم لترونها عین الیقین.»</ref> چنین یقینی کمیاب دانسته شده است.<ref>همان، ص 3714.</ref>  


==عوامل افزایش یقین==
==عوامل افزایش یقین==
خط ۲۸: خط ۲۸:


===افزایش ایمان===
===افزایش ایمان===
افزایش ایمان باعث افزایش یقین می‌شود. در روایات اهل بیت(ع) عواملی برای افزایش ایمان برشمرده شده است، از جمله؛ نترسیدن از ملامت دیگران، ریا نکردن، ترجیح آخرت بر دنیا، حیا، خوش‌خلقی، صبر بر مصیبت‌ها و راست‌گویی.<ref>ر. ک. ری شهری، همان، ج 1، ص 196.</ref> در آیات قرآن نیز، تلاوت آیات الهی، جزو عوامل افزایش ایمان ذکر شده است.<ref>انفال/ 2.</ref>
افزایش ایمان باعث افزایش یقین می‌شود. در روایات اهل بیت(ع) عواملی برای افزایش ایمان برشمرده شده است، از جمله؛ نترسیدن از ملامت دیگران، ریا نکردن، ترجیح آخرت بر دنیا، حیا، خوش‌خلقی، صبر بر مصیبت‌ها و راست‌گویی.<ref>نگاه کنید به ری شهری، همان، ج 1، ص 196.</ref> در آیات قرآن نیز، تلاوت آیات الهی، جزو عوامل افزایش ایمان ذکر شده است.<ref>انفال/ 2.</ref>


=== بندگی ===
===بندگی===




در روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نیز عناوین دیگری برای رسیدن به یقین وجود دارند که در واقع همگی بیان مصادیق عبودیت می‌باشند، فرامینی چون اصلاح نفس،<ref>ر. ک. ری شهری، همان، ج 8، صص 3721، 3720، 3719.</ref> رضایت به قدر الهی،<ref>ر. ک. همان.</ref> زهد،<ref>ر. ک. همان.</ref> و… که همه جلوه‌هایی از بندگی خدا هستند، عوامل کاهش یا از بین رفتن یقین نیز همان موارد خروج از دایره بندگی می‌باشند.
در روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نیز عناوین دیگری برای رسیدن به یقین وجود دارند که در واقع همگی بیان مصادیق عبودیت می‌باشند، فرامینی چون اصلاح نفس،<ref>نگاه کنید به ری شهری، همان، ج 8، صص 3721، 3720، 3719.</ref> رضایت به قدر الهی،<ref>نگاه کنید به همان.</ref> زهد،<ref>نگاه کنید به همان.</ref> و… که همه جلوه‌هایی از بندگی خدا هستند، عوامل کاهش یا از بین رفتن یقین نیز همان موارد خروج از دایره بندگی می‌باشند.


هواپرستی، حرص، طمع، جدل، حب مال، راضی کردن مردم با غضب خداوند، ستایش مردم در ازاء نعمتی که خداوند به ما داده است (یعنی نعمت را ناشی از دیگران دانستن) و….<ref>ر. ک. همان، ص 3718.</ref>
هواپرستی، حرص، طمع، جدل، حب مال، راضی کردن مردم با غضب خداوند، ستایش مردم در ازاء نعمتی که خداوند به ما داده است (یعنی نعمت را ناشی از دیگران دانستن) و….<ref>نگاه کنید به همان، ص 3718.</ref>


راه دیگری که برای رسیدن به یقین می‌توان پیمود، عمل کردن بر اساس این آیه شریفه است که می‌فرماید: و اعبُدْ ربک حتی یأتیک الیقین؛<ref>حجر/ 99؛ خدای را عبادت کن تا یقین را دریابی.</ref> در واقع نتیجه (عبادت) را یقین می‌داند. یعنی راه رسیدن به یقین عبادت است.
راه دیگری که برای رسیدن به یقین می‌توان پیمود، عمل کردن بر اساس این آیه شریفه است که می‌فرماید: و اعبُدْ ربک حتی یأتیک الیقین؛<ref>حجر/ 99؛ خدای را عبادت کن تا یقین را دریابی.</ref> در واقع نتیجه (عبادت) را یقین می‌داند. یعنی راه رسیدن به یقین عبادت است.

نسخهٔ ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۰۶


سؤال

برای رسیدن به مرتبه یقین چه مراحلی را باید گذراند؟


مراحل یقین

یقین مراتب و مراحل مختلفی دارد:

یقین حصولی

نخستین مرحله یقین، یقین حصولی است که با تحقیق و تفکر به دست می‌آید. مطالعه کتاب‌های خداشناسی و تحلیل آنها بر اساس برهان‌های عقلی، می‌تواند انسان را به یقین حصولی برساند. این یقین، نیاز به گذراندن مقامات روحانی ندارد و هر کسی، می‌تواند با مطالعه و تحقیق، به این مرحله برسد.

یقین در این مرحله، علم بدون شک است؛ به گونه‌ای که فرد مطمئن می‌شود که برای نمونه گزاره «خدا موجود است»، صحیح است و غیر ممکن است که صحیح نباشد.[۱] این یقین پایه ایمان دانسته شده[۲] و بدون چنین یقینی ایمان و بلکه اسلام آوردن هم ممکن نیست.[۳]

یقین حضوری

یقین حضوری در مرحله‌ای بالاتر از ایمان قرار داشته[۴] و با آن فرد می‌تواند حقایق پنهانِ عالَم را شهود نماید.[۵] چنین یقینی کمیاب دانسته شده است.[۶]

عوامل افزایش یقین

برخی از عوامل افزایش یقین چنین است:

افزایش ایمان

افزایش ایمان باعث افزایش یقین می‌شود. در روایات اهل بیت(ع) عواملی برای افزایش ایمان برشمرده شده است، از جمله؛ نترسیدن از ملامت دیگران، ریا نکردن، ترجیح آخرت بر دنیا، حیا، خوش‌خلقی، صبر بر مصیبت‌ها و راست‌گویی.[۷] در آیات قرآن نیز، تلاوت آیات الهی، جزو عوامل افزایش ایمان ذکر شده است.[۸]

بندگی

در روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نیز عناوین دیگری برای رسیدن به یقین وجود دارند که در واقع همگی بیان مصادیق عبودیت می‌باشند، فرامینی چون اصلاح نفس،[۹] رضایت به قدر الهی،[۱۰] زهد،[۱۱] و… که همه جلوه‌هایی از بندگی خدا هستند، عوامل کاهش یا از بین رفتن یقین نیز همان موارد خروج از دایره بندگی می‌باشند.

هواپرستی، حرص، طمع، جدل، حب مال، راضی کردن مردم با غضب خداوند، ستایش مردم در ازاء نعمتی که خداوند به ما داده است (یعنی نعمت را ناشی از دیگران دانستن) و….[۱۲]

راه دیگری که برای رسیدن به یقین می‌توان پیمود، عمل کردن بر اساس این آیه شریفه است که می‌فرماید: و اعبُدْ ربک حتی یأتیک الیقین؛[۱۳] در واقع نتیجه (عبادت) را یقین می‌داند. یعنی راه رسیدن به یقین عبادت است.

امّا عبادت چیست؟ آیا همین نماز و روزه کافی است، اگر چنین است، چرا این همه انسان که همه روزه به عبادت مشغولند، به یقین نمی‌رسند؟ عبادت هدف خلقت ذکر شده است،[۱۴] و مراد از عبادت در این‌جا، اعمال عبادی خاص نیست، بلکه منظور زندگی بر مدار عبودیت است؛ یعنی بندگی و بنده وار زیستن، چنان‌که بردگان و بندگان روزگار قدیم همیشه برده بودند؛ نه آن که فقط ساعتی از روز را برده باشند، بلکه تمام حرکات و سکنات و اعمال آنها برای مولی و در خدمت مولایشان بوده است. عبودیت در برابر خداوند نیز به همین گونه است که انسان را به یقین می‌رساند. یعنی آدمی در تمامی لحظات و حالات خود، برای خدا باشد و رضایت او را طلب کند، در هر کاری که انجام می‌دهد، هر جا که می‌نگرد، هر سخنی که می‌گوید یا می‌شنود… فقط رضای خدا و دستورات الهی را در نظر داشته باشد.

این نحوه سلوک ـ که البته بدین سادگی حاصل نمی‌شود ـ عبودیت و بندگی خالصانه است. البته منافاتی هم با زندگی عادی ندارد؛ چرا که این گونه عبادت، اصولاً نیازمند وقتی خاص نیست، بلکه خود زندگی و تلاش و معاش آن باید عبادت باشد. چنان‌که فرمود رجال لا تلهیهم تجارة و لابیع عن ذکر الله[۱۵] بزرگ مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش ایشان را از یاد حق بازنمی‌دارد و غافل نمی‌کند.

در این میان، عبادات خاصه مثل نماز و روزه و… اوج لحظات ارتباط انسان با خداست و در ضمن ایمان او را برای این که در تمام ساعت بنده باقی بماند، تقویت می‌کند.

لذا در قرآن در آیات ۴۵ و ۱۵۳ سوره بقره توصیه می‌فرماید که «و استعینوا بالصبر و الصلاة» از صبر (روزه) و نماز کمک بگیرید.

خلاصه آن که راه رسیدن به یقین، عبارت است از ایمان و عبادت و عبودیت، که در پی هم حاصل می‌شوند.


مطالعه بیشتر

  • امام خمینی، چهل حدیث، نشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، حدیث ۳۲.
  • ملا احمد نراقی، معراج السعادة، انتشارات دهقان، تهران، ۱۳۷۱، ص ۷۴–۷۹.

منابع

  1. نگاه کنید به ابن سینا، شیخ الرئیس ابوعلی، برهان شفا، ترجمه دکتر مهدی قوام صفری، تهران، انتشارات فکر روز، 1373، ص 15، و نیز طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، 1371ش، چاپ پنجم، ج۲، ص۲۴۸.
  2. احادیثی از امام علی(ع). نگاه کنید به ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بیروت، دار الحدیث، ۱۴۱۹ق، چاپ دوم، ج۸، ص۳۷۱۳.
  3. نگاه کنید به ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بیروت، دار الحدیث، ۱۴۱۹ق، چاپ دوم، ج۸، ص۳۷۱۳، حدیثی از امام علی(ع).
  4. نگاه کنید به ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بیروت، دار الحدیث، ۱۴۱۹ق، چاپ دوم، ج۸، ص۳۷۱۳، حدیثی از امام صادق(ع)؛ و نیز احادیثی از امام رضا(ع) و امام علی(ع)، ص۳۷۱۴.
  5. بر اساس آیه 75 سوره انعام و نیز نگاه کنید به طباطبایی، همان، ج 6، ص 186؛ و نیز بنگرید به آیات پایانی سوره تکاثر: «لو تعلمون علم الیقین، لترون الجحیم، ثم لترونها عین الیقین.»
  6. همان، ص 3714.
  7. نگاه کنید به ری شهری، همان، ج 1، ص 196.
  8. انفال/ 2.
  9. نگاه کنید به ری شهری، همان، ج 8، صص 3721، 3720، 3719.
  10. نگاه کنید به همان.
  11. نگاه کنید به همان.
  12. نگاه کنید به همان، ص 3718.
  13. حجر/ 99؛ خدای را عبادت کن تا یقین را دریابی.
  14. ذاریات/ 56؛ و ما خلقت الجن و الانس الّا لیعبدون.
  15. نور/ 37.