رنج کودکان و عدل الهی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
|شاخه فرعی۳ = | |شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{ | |||
{{ | {{سوال}} | ||
رنجی که یک کودک معصوم می کشد. چگونه با عدالت خداوند سازگار است؟ | |||
{{پایان سوال}} | |||
{{پاسخ}} | |||
شرور و رنجها به دو بخش تکويني (طبيعي) و اخلاقی تقسيم میشود: | |||
الف) شرور و رنج هاي تکويني يا طبيعي که به اختيار انسان نيستند مثل زلزله و سيل و غيره.. | الف) شرور و رنج هاي تکويني يا طبيعي که به اختيار انسان نيستند مثل زلزله و سيل و غيره.. | ||
ب) شرور و رنج هاي اخلاقي که مستند به اختيار انسان هستند و اين اختيار انسان است که باعث استحقاق ثواب و پاداش و يا عذاب خداوند مي شود. | ب) شرور و رنج هاي اخلاقي که مستند به اختيار انسان هستند و اين اختيار انسان است که باعث استحقاق ثواب و پاداش و يا عذاب خداوند مي شود. | ||
۳. نظام اين عالم مادّي، نظام سبب و مسببّي | |||
۳. نظام اين عالم مادّي، نظام سبب و مسببّي است.<ref>مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش فلسفه، ج۱، ص۴۲۴.</ref> | |||
در منابع اسلامي آمده: «ابي الله ان يجري الامور الاّ باسبابها»<ref>- بحار الانوار،مجلسي، ج ۲، ص ۹۰.</ref> يعني خداوند متعال ابا دارد که امور را جز با اسبابشان انجام دهد (خداوند امور را از طريق اسبابش انجام مي دهد)، و دليل اين مطلب آن است که اگر خداوند متعال مستقيما در نظام عالم و شرور و رنج هاي عالم تصرّف نمايد منتهي به جبر مي شويم، در حالي که خداوند انسان را مختار آفريده و جبر با اختيار منافات دارد. | |||
{ | حال اگر پدر و مادر يکسري امور را قبل از انعقاد نطفه کودک رعايت نکنند کودک نارس و ناقص الخلقه به دنيا مي آيد و خداوند اين نظام سببي و مسببّي عالم را تغییر نمی دهد تا جبر لازم نيايد. همچنین اگر کودکی مورد تجاوز قرار گیرد، رنج آن کودک از ناحیه ی متجاوزین و مستند به سوء اختيار آن افراد شرور است. و هيچ گاه خداوند متعال به اين اعمال راضي نيست و بلکه مبغوض خداوند است.<ref>درآمدي بر کلام جديد، هادي صادقي، ص۱۷۲.</ref> | ||
در نهایت باید گفت که شرها، رنج ها و مصائب اين دنيا لازمه عالم مادي است و طبق نظام علّي و معلولي است؛ آتش همواره علت سوختگي است و نمي شود گفت که آنجا که به سود من هست بايد از منافع آن بهره مند شوم و اثر آن که سوزاندن و حرارت است عمل بکند و اما آنجا که آتش به خانه و يا بدن من اصابت مي کند اين تأثير را نکند و خانه و بدن من را نسوزاند. پس در اين عالم مادي همه امور طبق نظام اسباب و مسببي به پيش مي روند. هم چنين افعال و امور خوب يا بدي هم که از انسان ها صادر مي شود اينها به اختيار و اراده آنها است و خداوند نمي خواهد انسان در انجام کارهايش مجبور باشد تا انسان هاي خوب و نيکوکار از گنهکار و فاسق و مشرک از هم تفکيک شوند لذا نبايد از خدا توقع داشته باشيم که جلوي عمل بد و طغيان گنهکاران و کفر کافران و قتل و قاتلان را بگيرد چرا که در اين صورت جلوي اراده و اختيار آدمي گرفته مي شود و انسان ها مجبور مي شوند و اين نظام آفرينش انسان و هدف خلقت آدمي لغو و بي معنا مي شود. | |||
اما باید توجه داشت که خداوند مهربان در مقابل رنج هايي که افراد بي گناه مثل کودکان از طرف انسان هاي شرور متحمّل مي شوند، به آنها «عوض» مي دهد. و از عوض، به عنوان پاداش استحقاقي نام برده شده. لذا در مورد کودک مدّ نظر شما، خداوند متعال، در جهان آخرت، عوض و نفع و پاداشي مي دهد که تمام درد و رنج کودک در دنيا را جبران نمايد.<ref>ر.ک: ترجمه کشف المراد، شيرواني، علي، قم، انتشارات دارالعلم، ج۱، ص۱۸۶.</ref> | |||
{{پایان پاسخ}} | |||
{{مطالعه بیشتر}} | |||
==مطالعه بیشتر== | |||
۱ـ درآمدي بر کلام جديد، هادي صادقي، قم، کتاب طه، ۱۳۸۶. | ۱ـ درآمدي بر کلام جديد، هادي صادقي، قم، کتاب طه، ۱۳۸۶. | ||
۲ـ آموزش فلسفه، محمد تقي مصباح يزدي، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، ج۲، ۱۳۶۵. | |||
۲ـ آموزش فلسفه، محمد تقي مصباح يزدي، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، ج۲، ۱۳۶۵. | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
خط ۲۴: | خط ۳۹: | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = شد | ||
| تیترها = | | تیترها = - | ||
| ویرایش = | | ویرایش = شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = | ||
| ناوبری = | | ناوبری = |
نسخهٔ ۹ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۰۳
رنجی که یک کودک معصوم می کشد. چگونه با عدالت خداوند سازگار است؟
شرور و رنجها به دو بخش تکويني (طبيعي) و اخلاقی تقسيم میشود:
الف) شرور و رنج هاي تکويني يا طبيعي که به اختيار انسان نيستند مثل زلزله و سيل و غيره..
ب) شرور و رنج هاي اخلاقي که مستند به اختيار انسان هستند و اين اختيار انسان است که باعث استحقاق ثواب و پاداش و يا عذاب خداوند مي شود.
۳. نظام اين عالم مادّي، نظام سبب و مسببّي است.[۱] در منابع اسلامي آمده: «ابي الله ان يجري الامور الاّ باسبابها»[۲] يعني خداوند متعال ابا دارد که امور را جز با اسبابشان انجام دهد (خداوند امور را از طريق اسبابش انجام مي دهد)، و دليل اين مطلب آن است که اگر خداوند متعال مستقيما در نظام عالم و شرور و رنج هاي عالم تصرّف نمايد منتهي به جبر مي شويم، در حالي که خداوند انسان را مختار آفريده و جبر با اختيار منافات دارد.
حال اگر پدر و مادر يکسري امور را قبل از انعقاد نطفه کودک رعايت نکنند کودک نارس و ناقص الخلقه به دنيا مي آيد و خداوند اين نظام سببي و مسببّي عالم را تغییر نمی دهد تا جبر لازم نيايد. همچنین اگر کودکی مورد تجاوز قرار گیرد، رنج آن کودک از ناحیه ی متجاوزین و مستند به سوء اختيار آن افراد شرور است. و هيچ گاه خداوند متعال به اين اعمال راضي نيست و بلکه مبغوض خداوند است.[۳]
در نهایت باید گفت که شرها، رنج ها و مصائب اين دنيا لازمه عالم مادي است و طبق نظام علّي و معلولي است؛ آتش همواره علت سوختگي است و نمي شود گفت که آنجا که به سود من هست بايد از منافع آن بهره مند شوم و اثر آن که سوزاندن و حرارت است عمل بکند و اما آنجا که آتش به خانه و يا بدن من اصابت مي کند اين تأثير را نکند و خانه و بدن من را نسوزاند. پس در اين عالم مادي همه امور طبق نظام اسباب و مسببي به پيش مي روند. هم چنين افعال و امور خوب يا بدي هم که از انسان ها صادر مي شود اينها به اختيار و اراده آنها است و خداوند نمي خواهد انسان در انجام کارهايش مجبور باشد تا انسان هاي خوب و نيکوکار از گنهکار و فاسق و مشرک از هم تفکيک شوند لذا نبايد از خدا توقع داشته باشيم که جلوي عمل بد و طغيان گنهکاران و کفر کافران و قتل و قاتلان را بگيرد چرا که در اين صورت جلوي اراده و اختيار آدمي گرفته مي شود و انسان ها مجبور مي شوند و اين نظام آفرينش انسان و هدف خلقت آدمي لغو و بي معنا مي شود.
اما باید توجه داشت که خداوند مهربان در مقابل رنج هايي که افراد بي گناه مثل کودکان از طرف انسان هاي شرور متحمّل مي شوند، به آنها «عوض» مي دهد. و از عوض، به عنوان پاداش استحقاقي نام برده شده. لذا در مورد کودک مدّ نظر شما، خداوند متعال، در جهان آخرت، عوض و نفع و پاداشي مي دهد که تمام درد و رنج کودک در دنيا را جبران نمايد.[۴]
مطالعه بیشتر
۱ـ درآمدي بر کلام جديد، هادي صادقي، قم، کتاب طه، ۱۳۸۶.
۲ـ آموزش فلسفه، محمد تقي مصباح يزدي، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، ج۲، ۱۳۶۵.