زبان اهل بهشت: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
====
عربی بودن زبان اهل بهشت در چند روایت مطرح شده<ref>رک: ابن بابویه، محمد، علل الشرائع، قم، کتاب فروشی داوری‏، ۱۳۸۵ش‏، ج‏۲، ص۵۹۳.</ref> و اکثر آنها ضعیف است. با مراجعه به آیات قرآن به این نکته راه می‌یابیم که در آخرت زبان مشترکی وجود دارد که تمام کسانیکه در آخرت هستند با یکدیگر سخن می‌گویند، مانند:
عربی بودن زبان اهل بهشت در چند روایت مطرح شده<ref>رک: ابن بابویه، محمد، علل الشرائع، قم، کتاب فروشی داوری‏، ۱۳۸۵ش‏، ج‏۲، ص۵۹۳.</ref> و اکثر آنها ضعیف است. با مراجعه به آیات قرآن به این نکته راه می‌یابیم که در آخرت زبان مشترکی وجود دارد که تمام کسانیکه در آخرت هستند با یکدیگر سخن می‌گویند، مانند:


خط ۱۴: خط ۱۶:


علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بین زبان اهل دنیا و اهل آخرت تفاوت قائل می‌شود و این‌گونه می‌فرمایند: سخن گفتن در دنیا به این معناست که انسان تلاش می‌کند با صوت و الفاظ، مطلبی را که در وجودش پوشیده و مخفی است به مخاطبش بفهماند، ولی این‌گونه سخن گفتن در آخرت معنا ندارد؛ زیرا آخرت روز آشکار شدن چیزهایی است که انسان مخفی کرده است، به همین خاطر در آیات قرآن در مورد روز قیامت این‌گونه بیان شده است:
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بین زبان اهل دنیا و اهل آخرت تفاوت قائل می‌شود و این‌گونه می‌فرمایند: سخن گفتن در دنیا به این معناست که انسان تلاش می‌کند با صوت و الفاظ، مطلبی را که در وجودش پوشیده و مخفی است به مخاطبش بفهماند، ولی این‌گونه سخن گفتن در آخرت معنا ندارد؛ زیرا آخرت روز آشکار شدن چیزهایی است که انسان مخفی کرده است، به همین خاطر در آیات قرآن در مورد روز قیامت این‌گونه بیان شده است:
«یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِر»<ref>طارق/۹.</ref>؛ «روزی که نهفته‌ها در باطن انسان ظاهر می‌شود».
{{قرآن|يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ|ترجمه=روزی که اسرار باطن شخص آشکار شود.|سوره=طارق|آیه=۹}}
*
{{قرآن|يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ|ترجمه=گناهکاران به نشانه هایشان شناخته می شوند|سوره=الرحمن|آیه=۴۱}}<ref>ر. ک. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴ش‏، ج‏۱۱، ص۱۴.</ref>
«یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسیماهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصی وَ الْأَقْدامِ»<ref>الرحمن/ ۴۱.</ref>؛ «مجرمین از چهره‌های‌شان شناخته می‌شوند و موی سر و پاهای‌شان را می‌گیرند و در آتش می‌افکنند».<ref>ر. ک. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴ش‏، ج‏۱۱، ص۱۴.</ref>
این یعنی حقیقت سخن گفتن در قیامت به معنای سخن گفتن با الفاظ برای بیان مافی‌الضمیر نیست، بلکه وجود خود افراد سخن ایشان است و در حقیقت حال و وضعیت افراد زبان و سخن ایشان است، اکنون با توجه به این مطلب، می‌توان گفت بر فرض که روایت را بپذیریم باید کلام امام را این‌گونه توجیه کرد: اگر در حدیث گفته شده است که بهشتیان با زبان عربی سخن می‌گویند: زبان عربی در لغت به معنای روشن و آشکار است<ref>راغب اصفهانی، حسین، مفردات ألفاظ القرآن، دمشق، دار الشامیه، ۱۴۱۲ق‏، ص۵۵۷.</ref> و این به این معناست که بهشتیان بدون غل و غش و با وجود نورانی خویش که به خاطر ایمان الهی است با یکدیگر ارتباط دارند، آن‌چنان‌که خداوند متعال در قرآن ایمان به خویش را راهی برای نورانی شدن معرفی می‌کند و می‌فرماید: {{قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ|ترجمه=خدا سرپرست و یار کسانی است که ایمان آورده اند؛ آنان را از تاریکی ها [ی جهل، شرک، فسق وفجور] به سوی نورِ [ایمان، اخلاق حسنه و تقوا] بیرون می برد|سوره=بقره|آیه=۲۵۷}}
*
این یعنی حقیقت سخن گفتن در قیامت به معنای سخن گفتن با الفاظ برای بیان مافی‌الضمیر نیست، بلکه وجود خود افراد سخن ایشان است و در حقیقت حال و وضعیت افراد زبان و سخن ایشان است، اکنون با توجه به این مطلب، می‌توان گفت بر فرض که روایت را بپذیریم باید کلام امام را این‌گونه توجیه کرد: اگر در حدیث گفته شده است که بهشتیان با زبان عربی سخن می‌گویند: زبان عربی در لغت به معنای روشن و آشکار است<ref>راغب اصفهانی، حسین، مفردات ألفاظ القرآن، دمشق، دار الشامیه، ۱۴۱۲ق‏، ص۵۵۷.</ref> و این به این معناست که بهشتیان بدون غل و غش و با وجود نورانی خویش که به خاطر ایمان الهی است با یکدیگر ارتباط دارند، آن‌چنان‌که خداوند متعال در قرآن ایمان به خویش را راهی برای نورانی شدن معرفی می‌کند و می‌فرماید: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّور»<ref>بقره/ ۲۵۷.</ref>؛ «خدا یاور مؤمنان است و آن‌ها را از تاریکی به روشنایی می‌برد».
 
نتیجه:


بنا بر آیات قرآن، زبان مشترکی بین تمام موجودات در آخرت وجود دارد، گرچه ما به حقیقت آن زبان پی‌نبریم و عربی بودن زبان اهل بهشت بر فرض پذیرش روایت، به معنای روشن بودن کلام است.
بنا بر آیات قرآن، زبان مشترکی بین تمام موجودات در آخرت وجود دارد، گرچه ما به حقیقت آن زبان پی‌نبریم و عربی بودن زبان اهل بهشت بر فرض پذیرش روایت، به معنای روشن بودن کلام است.

نسخهٔ ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۳۶

سؤال
آیا روایت عربی بودن زبان اهل بهشت معتبر و قابل استناد است؟


==

عربی بودن زبان اهل بهشت در چند روایت مطرح شده[۱] و اکثر آنها ضعیف است. با مراجعه به آیات قرآن به این نکته راه می‌یابیم که در آخرت زبان مشترکی وجود دارد که تمام کسانیکه در آخرت هستند با یکدیگر سخن می‌گویند، مانند:

  • سخن گفتن ملائکه جهنم با دوزخیان:
﴿وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَىٰ جَهَنَّمَ زُمَرًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا ۚ قَالُوا بَلَىٰ وَلَٰكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ؛ و کافران گروه گروه به دوزخ رانده می شوند، چون به دوزخ رسند درهایش گشوده شود و نگهبانانش به آنان گویند: آیا پیامبرانی از جنس خودتان به سویتان نیامدند که آیات پروردگارتان را بر شما بخوانند و شما را به دیدار این روزتان بیم دهند؟ گویند: آری، [آمدند] ولی فرمان عذاب بر کافران محقق و ثابت شدهاست(زمر:۷۱)
  • سخن گفتن بهشتیان با اهل جهنم:
﴿وَنَادَىٰ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا ۖ قَالُوا نَعَمْ ۚ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ؛ و بهشتیان، دوزخیان را آواز می دهند که ما آنچه را که پروردگارمان به ما وعده داده بود، حق یافتیم، آیا شما هم آنچه را که پروردگارتان وعده داده بود، حق یافتید؟ گویند: آری؛ پس آواز دهنده ای در میان آنان آواز دهد که لعنت خدا بر ستمکاران باد(اعراف:۴۴)

با توجه به این آیات می‌توان به این حقیقت راه یافت که در آخرت زبان مشترکی وجود دارد که تمام گروه‌ها در قیامت با آن سخن می‌گویند و چنین نیست که اهل بهشت زبان خاصی داشته باشند و اهل جهنم زبان دیگری؛ چرا که آیه قرآن بیان می‌کند بین بهشتیان و جهنمیان مکالمه صورت می‌گیرد، پس هم اهل بهشت و هم اهل جهنم به یک زبان صحبت می‌کنند گر چه نتوانیم تشخیص دهیم که این زبان چیست.

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بین زبان اهل دنیا و اهل آخرت تفاوت قائل می‌شود و این‌گونه می‌فرمایند: سخن گفتن در دنیا به این معناست که انسان تلاش می‌کند با صوت و الفاظ، مطلبی را که در وجودش پوشیده و مخفی است به مخاطبش بفهماند، ولی این‌گونه سخن گفتن در آخرت معنا ندارد؛ زیرا آخرت روز آشکار شدن چیزهایی است که انسان مخفی کرده است، به همین خاطر در آیات قرآن در مورد روز قیامت این‌گونه بیان شده است:

  • ﴿يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ؛ روزی که اسرار باطن شخص آشکار شود.(طارق:۹)
  • ﴿يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ؛ گناهکاران به نشانه هایشان شناخته می شوند(الرحمن:۴۱)[۲]

این یعنی حقیقت سخن گفتن در قیامت به معنای سخن گفتن با الفاظ برای بیان مافی‌الضمیر نیست، بلکه وجود خود افراد سخن ایشان است و در حقیقت حال و وضعیت افراد زبان و سخن ایشان است، اکنون با توجه به این مطلب، می‌توان گفت بر فرض که روایت را بپذیریم باید کلام امام را این‌گونه توجیه کرد: اگر در حدیث گفته شده است که بهشتیان با زبان عربی سخن می‌گویند: زبان عربی در لغت به معنای روشن و آشکار است[۳] و این به این معناست که بهشتیان بدون غل و غش و با وجود نورانی خویش که به خاطر ایمان الهی است با یکدیگر ارتباط دارند، آن‌چنان‌که خداوند متعال در قرآن ایمان به خویش را راهی برای نورانی شدن معرفی می‌کند و می‌فرماید: ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ؛ خدا سرپرست و یار کسانی است که ایمان آورده اند؛ آنان را از تاریکی ها [ی جهل، شرک، فسق وفجور] به سوی نورِ [ایمان، اخلاق حسنه و تقوا] بیرون می برد(بقره:۲۵۷)

بنا بر آیات قرآن، زبان مشترکی بین تمام موجودات در آخرت وجود دارد، گرچه ما به حقیقت آن زبان پی‌نبریم و عربی بودن زبان اهل بهشت بر فرض پذیرش روایت، به معنای روشن بودن کلام است.

منابع

  1. رک: ابن بابویه، محمد، علل الشرائع، قم، کتاب فروشی داوری‏، ۱۳۸۵ش‏، ج‏۲، ص۵۹۳.
  2. ر. ک. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴ش‏، ج‏۱۱، ص۱۴.
  3. راغب اصفهانی، حسین، مفردات ألفاظ القرآن، دمشق، دار الشامیه، ۱۴۱۲ق‏، ص۵۵۷.